امام زمان در همین نزدیکی

محمد رهبر
محمد رهبر

بنابرادعای سایت آینده نیوز و از قول یکی از مقامات که نامش فاش نشده بود، گروه انحرافی- نامی که اصولگرایان به مشایی و دوستانش داده اند- این روزها منتظرند تا امام غایب حضور مخفیانه اش را اظهار کند و برای خواص معلوم شود که ظهور بسیار نزدیک  است.

 بنابر برخی روایات، گویا امام دوازدهم شیعیان قبل ازظهور از مکه، چند صباحی را در مدینه می گذراند و آنچنان که آن مقام ناشناخته گفته است در چنین زمانی نواب دیگر امام زمان از ولی فقیه گرفته تا علما و مراجع از نیابت ساقط می شوند. با این حساب امام شیعیان در همین نزدیکی هاست و آنگونه که صادق محصولی در پاسخ به سئوال مجلسی ها از مال و اموالش، گفته بود که همه این ثروت از آنِ امام زمان است و به محض ظهور تحویل صاحبش خواهد شد، آیت الله خامنه ای نیز به زعم آن گروه انحرافی، باید که قدرت را تحویل امام دوازدهم دهد.

بنابراخبارِغیبی گروه انحرافی، قراراست چهاردهم خرداد وآغاز ماه رجب اتفاقاتی برای برخی سران نظام بیفتد و از همین است که احمدی نژاد و مشایی همه فشارها را تحمل می کنند تا به گشایشی بزرگ رسند. این میانه پای بنیانگذار جمهوری اسلامی  راهم به وسط کشیدند و یک بیت از اشعارش، اماره ای شده برای پیشگویی چنین روزی:

سالها می گذرد حادثه ها می آید 

   انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

 

جنگ بر سر آمدن و نیامدن

اگرچه غزلِ آیت الله را می توان به حساب پانزدهم خرداد سال 42 و روزی گذاشت که تاریخ نگارانِ رسمی جمهوری اسلامی، آن را مبداء انقلاب 57 گرفته اند اما نمی توان منکر شد که اعتقاد شیعیان به ظهور امام زمان در تاریخ معاصر ایران منجر به حوادث و جنگ و خونریزی های بسیار شده است که همچنان نیز ادامه دارد.

به نظر می رسد ایرانیان در لحظاتی به فرضیه آخر الزمانی پناه می بردند که دنیایشان چنان تیره و تار می گشت که لاجرم حدس می زدند دوران آخر الزمان فرارسیده است. در عهد صفویه فرضیه ظهور امام غایب البته از سوی مبلغین رسمی حکومت ترویج می شد اما بیشتر ناظر بر مقابله  و انتقام کشی از دشمن صفوی ها یعنی حکامِ سنی مذهب عثمانی بود و گرنه بنابر اعتقاد علمای شیعه که در دربار صفوی کاره ای بودند، اصولا سلاطین اسلام پناه صفوی حامی راسخِ تشیع و نایب بر حق امام زمان محسوب می شدند. محمد باقر مجلسی در کتاب جُنگ وار “حلیت المتقین” وصفی از ظهورِ امام آخرینِ شیعیان نشان داده که می توان در آن خصومتِ خونریز شیعه و سنی و جنگ میانِ امپراتوری عثمانی و صفوی را دید. مجلسی نوشته است که مهدی در مدینه دستور می دهد تا قبر عمر و ابوکر را بشکافند، مردم سراسیمه ایستاده اند تا مشتی استخوان ببینند اما پیکر خلفا تر و تازه نمایان می شود و آنگاه امام می پرسد چه کسانی به این خلفا ارادت دارند و شمار بسیاری از سنیان که با ظهور امام زمان به ایشان پیوسته بودند و لابد نفاق می کردند، با این اعجاز در عقیده پیشین راسختر شده و اعلام اعتقاد می کنند و بعد از آن است که امام دستور کشتارشان را می دهد. با این حال فاصله صفویان و امام زمان، طول و دراز بود و انتظار آمدنِ نزدیکش را نمی بردند.

جنگ ایران و روس و شکست مفتضحانه ایران و از دست رفتن بخش های بزرگی از کشور آن هم پس از رشادتِ بسیار سپاه ایران و عباس میرزای نایب السلطنه و فتوای علمای شیعه در جهاد با کفار روس، لرزه بر جهان بینی ایرانیان شیعی انداخت.وضع اسفبار ایرانِ قجری و قحطی و شیوع  وبا مزید برعلت بود تا برخی ازمشاهیرِ علمای شیعه اعلام کنند که در دوره آخرالزمان به سر می بریم و این فجایع ازعلائم ظهور است.

شیخ “احمد احسائی” و پس از او شاگردش “سید کاظم رشتی”، بنیاد گذار و مروج فرقه شیخیه، از سرآمدنِ مبشران ظهورِ نزدیک بودند.

 پای منبر سید کاظم رشتی که مدام از آخرالزمان می گفت و فرضیه وجود شیعه کامل که در هر عصری به مقام نیابت خاصه امام غایب می رسد را شرح می داد، سید علی محمد شیرازی هم می نشست و چندی نگذشت که اعلام ظهور کرد. اول باب مهدی شد و آنگاه خود امام مُنتَظر. رعیت محمد شاه قاجار هم گویا منتظر چنین صدایی بودند و بسیاری به سلک همراهان “امام تازه ” در آمدند. در این بلا که بر سر شاه می آمد بلاگردان،  ناصر الدین میرزا و مشاور زیرکش میرزا تقی خان فراهانی همان امیرکبیر سالهای بعد شدند.

 قیام بابیه به جنگ خونین قوای حکومتی و بابی ها ختم شد و در چند جنگ بابیان سرکوب شدند و علی محمد باب اعدام شد. بگذریم از اینکه فرضیه ظهور نزدیک، آنچنان بازار گرمی داشت که برخی علمای شیعه نیز با احتیاط با علی محمد باب رفتار می کردند و مجلس رودرویی باب و علما در تبریز و سوالات فقهی سخت و سنگین از حضور باب، نشان می داد که علما نیز تا اندازه ای به شک افتاده بودند که مگر این همان باشد.

 باب اعدام شد اما دیگری ظهور کرد و دین تازه ای بر آمد و بهاییت جایگزین و مکمل بابیگری شد. اصطلاح بابی و بهایی بودن هم ماند برای همیشه تا مخالفان به این عنوان هم سرکوبی شوند، آنچنان که در اوان مشروطیت مستبدین، مشروطه خواهان را به بابیگری متهم کرده و فتوای علما در ضرورت قتل ایشان را طلب می کردند.1

انقراض قاجار و برآمدن پهلوی هم به این معنا نبود که جنگ “مهدی آمده” و “مهدی نیامده” پایان گرفته باشد. حکومت سکولار پهلوی دوم البته بهاییان را از دم تیغ نمی گذراند و حتی در اداره و دانشگاه نیز جایی برای ایشان می گذاشت با این حال دست مخالفان بهائیان نیز باز بود تا بتوانند آنچه آنان در تبلیغ می ریسند، پنبه کنند.

 ”شیخ محمود حلبی” که راه کارهای حوزه علمیه را بی تناسب با مبارزه با بهاییان می دید. انجمن حجتیه را سال 1322 تشکیل داد تا با یارگیری بهاییان مبارزه ای در خور داشته باشد.

 انجمن حجتیه در مبارزه با بهاییان کوشش عظیمی کرد و رهروان بسیاری داشت. نقد “اقدس”کتاب مقدس بهاییان از آموزشهای انجمن در دوره های پیشرفته بود که انجمنی ها را مسلح می کرد در مناظره های رو در رو با بهاییان. انجمن حجتیه مومنانه ظهور امام زمان را قطعی می دانست اما معتقد به سیاست ورزی نبود و اصولا حکومت را چه بر دست شاه و چه بر ید فقیه غصب می شمرد و مذموم.

 از همین بود که وقتی آیت الله خمینی جشن های نیمه شعبانِ بعد از واقعه پانزده خرداد را عزا اعلام کرد، انجمن وقعی نگذاشت و خیابانها را آذین بست. شاید هم ریشه دشمنی بنیانگذار با این” ان جی او” ضد بهایی، در همین بود. پس از انقلاب، نه از جامعه بهایی و تشکیلاتش اثری ماند و نه از انجمن حجتیه.

 در سی سال اخیر نام انجمن حجتیه، بهائیت، فراما سونری و صهیونیست در کنار هم قرار گرفت و دشمنان مخوف و نامرئی نظام، بنابر موقعیت، یکی از این القاب را می گرفتند. اما هر چه هست در تمام ربع قرنی که جمهوری اسلامی بر پاست، هیچ وقت مانند این سالها ظهور امام دوازدهم نقل دولت و مجلس نبوده و حضورعن قریبش مشکل ساز نشده است.

 

حضورِ غایب و حاضر

امامِ 1173 ساله شیعیان که از سال 255 هجری قمری به غیبت رفته است، بنا بر روایات شیعه، نیمروزی آدینه بر دیوار کعبه تکیه خواهد زد و فریاد بر خواهد داشت که “انا مهدی المُنتَظر” امام غایب گویا آن روز در هیاتِ جوانی سی و چند ساله است، با ردای پیامبر اسلام در بر و شمشیری از ایشان در نیام و چهره ای سرخ و سفید که جهانیان لحظه ظهورش را هر جای دنیا باشند، خواهند دید.

 یوسفعلی میرشکاک ازشعرا و نویسندگانِ نسل انقلاب، سالها پیش در هفته نامه مهر نوشته بود که  دیدنِ امام، به یاری همین ماهواره هاست. با این حال حضور امام زمان و قائل شدن سهمی از قدرت برای امام غایب ازهمان بهمن سال 57 دیده و کنار گذاشته شد و در قانون اساسی هم لحاظ شد، اصل پنجم قانون اساسی حقوق آتی امام زمان را تصریح می کند و می گوید در دوره غیبت ولیعصر یکی از فقها وظیفه امامت و ولایت امر را بر عهده می گیرد.

 البته حضور نامرئی امام زمان در حکومت و کشور داری به همین منحصر نبود، لقب تقدس بخش دولت امام زمان، به برخی دولتها داده شد. از دولت میرحسین موسوی گرفته تا دولت هاشمی رفسنجانی.ولی در تمام دوران جمهوری اسلامی این محمود احمدی نژاد بود که اعلام می کرد وظیفه دولتش زمینه سازی ظهور است و در گفتگویی تلویزیونی، یارانه ها را پول با برکت امام زمان دانست.

 آیت الله خمینی در ده سال رهبری اگر چه میان هواداران، امام خوانده می شد ولی سعی می کرد فاصله ایمنی خود و حکومت رابا امام زمان حفظ کند. آیت الله اعتنایی به مسجد جمکران به عنوان قدمگاه امام عصر نداشت و در سخنرانی ها به دعایی برای ظهور بسنده می کرد. هرچند در جنگ هشت ساله امدادهای غیبی به امام زمان منتسب بود ولی شوق دیدار موعود این چنین که در دوران رهبری آیت الله خامنه ای بالا گرفت و در دولت احمدی نژاد عود کرد، پدیدار نشد.

 مسجد جمکران قم پس از رهبری آیت الله خامنه ای، شکوهی یافت و زیارت مسجد از سوی رهبری و مقامات، اعتباری به مسجد داد چه اینکه به قول  حجت الاسلام وافی، متولی مسجد جمکران، مقام رهبری در موقعیت های حساس سیاسی به مسجد می رفت و راز و نیاز می کرد.

 شوق دیدار هم از میانه دهه هفتاد در بین هیات های مذهبی آتشی به پا کرد و حاج منصور ارضی در این سالها و شب های ماه رمضان در مسجد ارگ ادعای دیدار موعود کرد و معتقد بود که می توان با بست نشینی در شبهای رمضان به دیدار نائل شد. این در حالی بود که مراجع شیعه و حتی آنان که به عرفان شهره بودند، مانند آیت الله بهجت هیچ گاه مدعی دیدار با امام غایب نشدند و مصباح یزدی در مصاحبه ای با کیهان، درباره آیت الله بهجت می گوید که او حتی سعی می کرده جز به فقه شهرتی دیگر نداشته باشد.2

صدا و سیمای جمهوری اسلامی سالهاست که برنامه های متعدد مذهبی و بعضا با چهره علمی پخش می کند که وقایع دوره آخر الزمان را شرح می دهند و گاه با حال و احوال قرن بیست و یکم و میزان زلزله و جنگ و فساد قرینه سازی می کنند، اما همواره روحانیان شارح روایت های ظهور بوده اند و خود می دانسته اند که تا کجا پیش روند تا از نیابت ساقط نشوند.

 با ظهور دولت نهم گویا میراث امام غایب از کف روحانیان رفت. محمود احمدی نژاد به اندازه تمامی مقامات جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون از امام زمان می گفت و هیچ  سخنرانی را بی ذکر دعای فرج آغاز نمی کرد. اسفندیار مشایی نیز آنچنان بر این اعتقاد ظهور استوار است که شنیده شده حتی نماز جمعه را  در نبودن امام معصوم حرام می داند و به وقت ظهر آدینه دعای سمات می خواند تا این اعتقادش را جار زند.

 با این وصف روحانیان به عنوان مرجع رسمی و حکومتی با رقبایی روبرویند که می خواهند آب از سرچمشه بر دارند. “علی یعقوبی”یکی از عارف پیشگانِ هوادار حکومت بدون روحانیت، این تضاد بین علما و امام زمان را با این عبارت گفته است که هیچ یک از نواب خاصه امام غایب در دوران غیبت صغری فقیه نبودند و این نشان می دهد که فقیهان را چندان راهی به درک امام نیست.

 شورِ ظهور در لحظه های عسرتِ نظام در گرفته است. روحانیان که عمری دم از مهدی زده اند از تازه نفس های مدعی رویت عرصه باخته اند و مصباح یزدی دل نگران، خبر از ظهور دوباره باب می دهد و از آن سو حلقه مشایی-احمدی نژاد، در انبوه هجوم روحانی و سپاهی به دولت، مفری جز ظاهر کردنِ امام غایب و اتصال سیم وصل نمی بیند.

 آیت الله خامنه ای که خود از سر دمداران فرضیه ظهور است و سالهاست به لقب سید خراسانی رسیده، در نماز جمعه 29 خرداد 88 که فرمان کشتار مخالفان را داد ملتمسانه از امام غایب کمک خواست و خونریزی را پیشکش امام کرد، اما حالا با دشنمی روبروست که دلیلِ طغیان علیه ولایت فقیه را پیروی از ولیعصر می داند.     

بااین حساب فرضیه مهدویت که از مسلمات مذهب تشیع به شمار می رود این روزها به دردسری برای جمهوری اسلامی و رهبران روحانی اش مبدل شده است. رسانه های نظام اسلامی تبلیغ می کنند که ظهور امام غایب حتمی و بی هیچ شک و گمانی صورت خواهد گرفت و از دیگر سو سربازانِ گمنام امام زمان- نامی که از ابتدای شکل گیری وزارت اطلاعات به ماموران امنیتی داده اند- تلاش می کنند تا آنانی که معتقدند امام زمان در همین نزدیکی است و به زودی و شاید در همین خرداد ماه ظاهر شود را دستگیر و زندانی می کنند.

 

پا نوشتها  

  1. تاریخ بهاییت نوشته بهرام افراسیابی این همه را به تفصیل گفته است.

  2. مصاحبه خواندنی مصباح یزدی و کیهان درباره آیت الله بهجت 27 اردیبهشت 1390