زمانی برای تقسیم غنائم

حامد احمدی
حامد احمدی

» نگاه/ جنگ بر سر سفره سینما

بازگشایی خانه سینما که تا امروز از آن به عنوان تنها اقدام مثبت دولت یازدهم در زمینه فرهنگ یاد می‌شود، کم‌کم در حال تبدیل به بحرانی دیگر است. اگر تا دیروز، نبرد بین اهالی خیابان با نقش‌آفرینی پادوهای حزب‌الله و فرماندهی جواد شمقدری بود، امروز مجادله و دعوا دقیقا به وسط خانه کشیده شده است و صدایش به گوش همه هم رسیده. معمولا جنگ که به پایان می‌رسد، به جشن می‌رسیم و جشن هم معمولا زمانی است برای تقسیم غنایم. با روی کار آمدن مدیریت فرهنگی جدید، شمقدری و گروهش که دشمنان خانه سینما بودند کنار رفتند و تهدیدهای گروه‌های فشار هم افاقه نکرد تا جشن بازگشایی خانه سینما برگزار بشود. حالا اما بعد از سرخوشی جشن، ناخوشی‌ها و دلخوری‌ها آغاز شده‌اند که هیچ‌کدام نسبتی با فرهنگ ندارند و همه‌ در منافع مالی، شخصی و اقتصادی خلاصه می‌شوند.

 

اعتراض کارگردان رانت خوار به رانت خواری!

مهدی فخیم‌زاده که در تمام این سال‌ها بیشتر به عنوان بازیگر و کارگردان تلویزیونی فعال بوده، بنا به ادعا و نوشته خودش “در دو سالی که خانه سینما به ناحق و ناروا بسته شده بود و من هم مثل بقیه اعضا، مدام در تب و تاب بودم و بیانیه امضا میکردم” بعد از استعفا از شورای مرکزی کانون کارگردان‌ها، با انتشار نامه‌ای سعی کرد پشت پرده و به گفته خودش “رانت خواری و رانت جوئی و توطئه و ارتباط اعضا شورای مرکزی و وابسته‌گانشان با مراکز قدرت” را که توسط علیرضا رئیسیان در جلسه‌ای مطرح شده را بازگو بکند. نکته مهمی که فخیم‌زاده در نامه‌اش، خودخواسته یا ناخواسته، از آن پرده برمی‌دارد، موضوع اصلی مناقشه و دعواست که هیچ ربطی به مسائل صنفی و فرهنگی ندارد و صرفا در مسائل اقتصادی و استفاده‌های مالی از موقعیتی که خانه سینما در اختیار مسئولانش می‌گذارد، خلاصه می‌شود. باقی ماجرا مثل برکنار علیرضا رئیسیان به دلیل دیکتاتوری و به ریاست رسیدن کمال تبریزی موارد فرعی و حاشیه‌ای هستند. فخیم‌زاده که در نامه‌اش از دو فیلم‌ساز دیگر، ابوالحسن داوودی و محمد بزرگ‌نیا، به عنوان هم‌فکر خود یاد می‌کند، با هم‌راهی دوستان‌ش برای عضویت در شورای مرکزی کاندیدا می‌شود و رای می‌آورد اما بعد از مدتی کوتاه از سمت خود استعفا می‌دهد. یکی از دلایلی که فخیم‌زاده برای استعفا خود عنوان می‌کند و بیشتر شبیه افشاگری است تا دلیل اصلی کناره‌گیری، به مواضع خانه سینما در هنگامه انتشار لیست سیاه هنرمندان توسط حوزه هنری مربوط می‌شود. خانه سینما که در دورانی با بیانیه دادن و اعلام موضع تعریف می‌شد، در مقابل انحصارطلبی و سرکوب حوزه سکوت می‌کند و کمی بعدتر معلوم می‌شود که بخش مهمی از بدنه مدیریتی خانه سینما قرار است برای حوزه هنری فیلم بسازند. بنا به گفته فخیم‌زاده جلسه‌ای برگزار و از فیلمسازان خواسته می‌شود که برای حمایت از صنف خود و کارگردان تحریمی با حوزه هنری کار نکنند. محمدرضا هنرمند و عزیزالله حمیدنژاد می‌پذیرند اما همایون اسعدیان، رضا میرکریمی، محمدمهدی عسگرپور و مازیار میری به قرارداد خود با حوزه پایبند می‌مانند و در حقیقت منافع شخصی خود را به منافع صنف‌شان ترجیح می‌دهند. این اعتراض فخیم‌زاده که گویا دغدغه اصلی اوست، جایی رنگ می‌‌بازد که با کمی مرور حافظه به یاد می‌آوریم که او در شرایطی مشابه مثل افراد مورد نقد خود رفتار کرده. و این مسئله مهم‌ترین قسمت نامه ابوالحسن داوودی - که فخیم‌زاده او را هم‌فکر خطاب می‌کند- است.

 

اعتراض کارگردانی رانت خوار به رانت خوار! (2)

کمی بعد از انتشار متن مهدی فخیم‌زاده، ابوالحسن داوودی که هم‌راه و هم‌پیمان با فخیم‌زاده برای عضویت در شورای مرکزی کاندیدا شده بوده، نامه‌ای را در اختیار روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها گذاشت و فخیم‌زاده را این‌طور خطاب قرار داد “فخیم‌زاده عزیز! شخصاً از تو انتظار بیشتری داشتم. حداقل در مسائل صنفی باهوش‌تر از این دیده بودمت که بخواهی چنین بازی ولنگ و وازی را شروع کنی، آن هم در اندرونی خانه خودمان که مثلاً فرهنگی‌ترین اعضای خانواده سینما هستیم و طبعاً با این مسئولیت پیش آهنگی، غالباً رسم‌مان بر آن بود و هست که اختلاف سلیقه‌ها و نگرش‌ها و احتمالاً دعواهای‌مان را به پستو ببریم.”

 داوودی اما بعد از لحن صلح‌جویانه و کدخدا منشانه خود، در بخش دیگری از نامه بلند خود، بدون بردن نام به فخیم‌زاده یادآوری می‌کند که خود او در شرایطی مشابه بدون فکر کردن به منافع صنفی، مفعت فردی خود را در نظر گرفته است؛ داوودی می‌نویسد “تمام این سال‌ها یادم نمی‌آید بر علیه تلویزیونی اداره شده با بودجه بیت المال، که سال‌ها گریبان امثال من را چسبیده بود و در مقابل درخواست حق مسلم‌مان که خرید رایت تلویزیونی از رسانه انحصاری دولتی بود، وقعی نمی‌نهاد، کسی یا کسانی که مکرّر با رسانه ملی کار می‌کردند و پروژه فاخر می‌ساختند، حرفی زده باشند و یا بخواهند که از کار کردن با این رسانه انحصاری و بی رقیب به خاطر حمایت بقیه اهل سینما استنکاف کرده باشند. ” فخیم‌زاده که در تمام این سال‌ها فیلم‌ساز محبوب صدا و سیما بوده و از فیلم تبلیغاتی علی لاریجانی تا پروژه‌های مذهبی‌میلیاردی مثل ولایت عشق و تنهاترین سردار به او سپرده شده است، امروز از چیزی انتقاد می‌کند که رفتار دیروز خودش بوده است و ناخواسته لحافی که بر سر آن دعوا است را پیش چشم همه پهن می‌کند؛ نفع شخصی بردن از موقعیت صنفی یا همان بودجه‌های دولتی که داوودی آن را به شکل کامیونی که هر روز دسته دسته پول جلو خانه سینما خالی می‌کند، به تمسخر می‌گیرد.

 

دلواپسان رانت خوارهای قوی!

شورای مرکزی اما به موضع‌گیری فردی و شخصی اعضایش بسنده نکرد و با انتشار نامه‌ای رسمی، سعی کرد جواب موارد مطرح شده توسط فخیم‌زاده را بدهد.  در این نامه که برخلاف نامه‌های قبلی، کوتاه و در هفت بند، تنظیم شده است؛ سعی شده که با لحنی آرام به شبه‌ها پاسخ داده بشود و از کنار مسائل مناقشه‌برانگیز مثل عدم موضع‌گیری خانه سینما مقابل حوزه هنری با این توجیه که این شورای جدیدی است و مسئول عملکرد شورای قبلی نیست، عبور بکند. نکته کلیدی و مهم این نامه اما در بند ششم آن است. جایی که نوشته شده “تقسیم بودجه‌های دولتی در شورای مرکزی کانون بیشتر به یک شوخی شبیه است تا یک دلواپسی…” و به این ترتیب به جای موضع‌گیری شفاف درباره مسائل مالی، سعی شده آن را به فرامتن و برگزاری جلسات “دلواپسان توافق ضعیف ژنو” مربوط بکند و همه‌چیز را به یک دعوای جناحی و سیاسی تقلیل بدهد و با ایستادن روبروی حامیان دولت قبلی، در موضع برحق قرار بگیرد. موضوع اصلی که استفاده از بودجه‌های دولتی است و به خاطر درست تقسیم نشدن غنایم، کارش به افشا و رونمایی رسیده است، در نامه شورای مرکزی جایی ندارد و حتی بودجه برگزاری جشن کانون کارگردان‌ها که ادعا شده صدها میلیون است، چهل و هشت میلیون عنوان شده. این نامه که امضای دو نفر از “هم‌فکران فخیم‌زاده” - ابوالحسن داوودی و محمد بزرگ‌نیا- دو نفر از “رانت‌خواران به ادعای فخیم‌زاده”- همایون اسعدیان و مازیار میری- را پای خود دارد، سعی شده به شکلی تنظیم بشود که آبی باشد بر آتش تازه برافروخته شده که تصویری از خانه سینما ارائه می‌دهد که ربطی به صنف ندارد و صرفا محلی است برای رسیدن به موقعیت‌های مالی و رقابت برای به دست آوردن بودجه‌های دولتی.

بازگشایی خانه سینما که مهم‌ترین قدم فرهنگی دولت یازدهم محسوب می‌شد، حالا خود تبدیل به مناقشه‌ای تازه شده است. افرادی که تا دیروز مبارزانی برای گرفتن حق سینما و اهالی‌اش بودند، حالا در موقعیت تازه و قرار گرفته در موضع قدرت، کسانی هستند که برای رسیدن به منافع شخصی خود جنگ می‌کنند. دولت قبلی سعی داشت با بستن خانه سینما و ساختن طرح ژنریکش منافع خود را تامین بکند و دولت جدید با بازگشایی همان خانه سینما و تبدیل آن به محیطی برای پیشبرد پروژه‌های دولتی نیروهای خودی، سینماگران بی‌شمار ایرانی را دوباره از داشتن یک سقف و سایه محروم کرده است. گروهی که برچسب تدبیر و امید دارند حالا بخش‌های مدیریتی خانه سینما را اختیار گرفته‌اند و گویا لقمه‌ای از آن امید به کارکنان بی‌نام و  نشان سینما و سینماگران مشهوری که دیروز برای بازگشایی خانه‌شان تلاش می‌کردند، نمی‌رسد. خانه‌ای که روزگاری دشمنش معاونت سینمایی وقت جواد شمقدری بود و امروز ناجی‌اش معاونت سینمایی فعلی حجت‌الله ایوبی است. یعنی همان کسی که در جدیدترین مصاحبه‌اش می‌گوید “امام خمینی نخستین سیاست‌گذار سینمای بعد از انقلاب بود. ” سینمایی که خودش و خانه‌اش امروز زیر سایه “سیاستی” است که منافع “اقتصادی” گروهی را تامین می‌کند در غیبت اصل ماجرا؛ “فرهنگ.”