اسرائیل بیچاره شد، استکبار بر باد رفت، آمریکا و انگلیس به التماس و گدائی افتادند، ایران فضائی شد و سربازان “آقا” چون دیگر فتحی در جهان نمانده بود، در پلدختر، با “دبه و بطری آبمعدنی” آتش سوزی جنگل دیگری را، نرمک نرمک خیس کردند.
در هفته سوم مردادانی دیگر شاپور بختیار و فریدون فرخزاد را سلاخی کرده بودند تا شاگردان شیخ استبداد، ایران را به مهد رفاه و آزادی تبدیل سازند.چوبه دارها را برای قاتل عام هزاران زندانی در مرداد 1367در زندانها بر افراشتند تا همه صداها خاموش شود و در مردادماه 1390محمد علی رامین بگوید: “امروز بزرگترین نیاز مسلمانان جهان وجود رهبری شایسته و دشمنشناس است که جمهوری اسلامی ایران از چنین رهبری برخوردار است…رهبری در ۲۲ سال گذشته کشور را به انسجام رساند و فتنهها را یکی پس از دیگری خنثی کرده است.”
و احمد خاتمی این فتنه ها رابر شمارد: “تا کنون حدود شش کودتا علیه انقلاب اسلامی تدارک دیده شده که برخی از آنها با هماهنگی کامل استکبار بوده است.”
یکی از فتنه ها از زبان رامین موطلائی و چشم آبی شنیدنی است: “اینکه پس از حیات بنیانگذار انقلاب به ولی فقیه آیت الله بگوییم و امام استفاده نشود دسیسه غرب است.”
دیگری را که “فتنه” جنبش سبز باشد، روح اله حسینان شرح می دهد و مدام به یاد برادر شهیدش” سعید اسلامی” آه می کشد: “این فتنه، فتنه بزرگی برای ریشهکن کردن انقلاب بود.دستهای داخلی و خارجی پیمان بسته بودند انقلاب را از ریشه برکنند.این فتنه در سفارت طراحی میشد و توسط افراد سفارت انگلیس در خیابان اجرا میشد و سران انگلیس نقش آشکاری در حمایت از مخالفان داشتهاند. بهائیان نیز که اصل اول فرقهشان را دخالتنکردن در سیاست اعلام میکنند سرپرستشان مستقیما از اسرائیل فتوای دخالت بر آشوب میداد تا در روز عاشورا علیه نظام جمهوری اسلامی همه توان خود را به کارگیرند.”
این” فتنه ها” خاموش شد. کشور”هم اکنون با عقل و حکمت و تدبیر توسط مقام معظم رهبری اداره میشود”؛ سخن یکی از سران کودتای انتخاباتی است که همان یار غار سعید اسلامی باشد و به تائید احمد خاتمی از دیگر عناصر اصلی ستاد کودتا می رسد: “زعامت ملت به دست بزرگمردی است که هم انس ویژه با خداوند و اهل بیت (ع) دارد و هم در همه شرایط با تدبیر و برنامه ریزی حرکت کرده است.”
و حاصل یکی از مشهورترین برنامه ریزی های “بزرگمرد” که محموداحمدی نژاد-ـ هدیه الهی اسبق و آشغال سابق-ـ باشد، درهمین مرداد بلبل زبانی از سر می گیرد که “جریان ولائی” به دستوررهبر حمله علیه او را متوقف کرده است. رئیس جمهوردرجلسه چهره های نظام-ـ بی حضور هاشمی و محمدخاتمی-ـ اقدامات دولت خود را زمینه ساز تبدیل ایران “به قدرت اول منطقه و دستیابی به جایگاه شایسته بین المللی” می خواند واز فضائی شدن ایران خبر می دهد. و مهمتر ازهمه به پلیس انگلستان درس رفتار درست بامردم را دیکته می کند: “به مسئولان انگلیسی نصیحت میکنم رفتار وحشیانه خود را اصلاح کنند، چراکه این رفتار وحشیانه با مردم مطلقا قابل قبول نیست “.
حق هم دارد. پلیس انگلیس باید از نحوه برخورد با ندا آقا سلطان بیاموزد، لنگه کفش مرتضوی را در سلول انفرادی بر فرق زهرا کاظمی بکوبد، کهریزک را جانشین آشویتس کندو بعد هم فرماندهانش را به سوریه بفرستد تاحمام خون راه بیاندازند.
و لابد برای اینکه “مردم” ناگهان وبطور” خودجوش” کفن به تن نکنند و به سراغ سفارت خوش آب و هوای سفارت انگلستان نروند، کمی شوخی هم ضروری می افتد وآنهم در هفته ای که هنوز “شوشول فرنود” بحث داغ روز است. خبرگزاری ایسنامی پرسد: “هر عدد تخممرغ ۲۵۰ تومان! ا تخممرغ یا تخم طلا!؟”
ومحسن قرائتی به همکارانش می گوید: “ما آخوندها مثل گاز اشک آوریم.” و ازآنها می خواهد بر منابر “جوک حلال” بگویند.
نفوذی های وزارت اطلاعات در موساد دراین میان حتما خبرها را به حیدر مصلحی می رسانند که می گوید: “این وزارتخانه به نتیجه نرسیده است که اسرائیل در ترورداریوش رضائی نژاد دست داشته است.”
یک فروند حجت الاسلام زارع فومنی به این کشف می رسد که”عالیجناب پشت صحنه” به مدعیان اصلاحطلبی خط میدهد، و خبرگزاری غیر امنیتی فارس هم تیترش می کند.
رهبر جمهوری اسلامی تحت تاثیر همین شرایط، برای نخستین بار در تاریخ بشریت می پذیرند که “ نظام اسلامی” دارای نقطه ضعف هست وآنهم از نوع پست مدرنش: “رفتار قبیله ای در میدان سیاست و اقتصاد از نقاط ضعف ماست.”
و دیگران هم جرئت پیدا می کنندو روی برخی نقاط ضعف “نظام مقدس” دست می گذارند که هرکدامش از صد تا سرطان بدتر است.
علی سلاجقه، رئیس برکنار شده سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری می گوید: “میخواستند منابع طبیعی را تکه پاره کنند اما من زیر بارشان نرفتم، زیرا این کار را خیانت به کشور میدانم.جنگل ها سوختند اما وزیر یک بار هم تماس نگرفت.”
سیدحسن خمینی، روی چند موضوع دست می گذارد، فشرده و مفید: “حقیقت آن است که مشکلات در عرصه های مختلف بسیار است. الان بیکاری گسترده و فقر عمیقی در جامعه وجود دارد و وضع معیشتی سختی حاکم است.جامعه ای که بوی منیت می دهد، نمی تواند رنگ و بوی امام(ره) بدهد.”
داریوش قنبری- عضو کمیسیون اجتماعی مجلس- انگار حرف “نوه امام” راباز می کند: “اگر جامعه و اقتصاد کشور را همچون ارگانیسم بدن در نظر بگیریم همه علائم حیاتی این ارگانیسم با مشکلات جدی روبرو است و همه نشانها حکایت از نوعی بحران دارد. همراه شدن تورم که اکنون بر اساس آمارهای غیر دولتی چیزی حدود ۲۰درصد و بر اساس آمارهای دولتی حدود ۱۴ درصد است با رکود بیسابقه که پیامد آن کاهش سرمایه گذاریها و رشد روز افزون ورشکستگی واحدهای تولیدی و به دنبال آن افزایش نرخ بیکاری و… است کشور را در تنگنای بیسابقهای قرار داده است.هیچ زمانی حتی در دوران هشت سال جنگ تحمیلی وضعیت معیشتی مردم تا این اندازه بد نبوده است و مردم در چنین تنگنای اقتصادی قرار نگرفته بودند.”
هنوز حرفش تمام نشده که خبر می رسد قیمت سکه به نیم میلیون تومان رسیده است. شاید برای همین محمد ناصر شرافت، تئوریسین اقتصادی پشت پرده دولت نهم خداحافظی می کند. همه یاد حرف10 روز قبل احمد توکلی می افتند: “مسئولان ضعیف بانک مرکزی به دستور غیر قانونی احمدینژاد، اسکناس بیپشتوانه چاپ کردهاند و پول پرقدرت را روانه بازار کردهاند که با ضریب ۵/۴ نقدینگی را زیاد میکند و فشار تورم را بر دوش مردم کوچه و بازار هر روز زیادتر میسازد.”
گزارش سالانه یک سازمان دولتی در ایالات متحده همزمان منتشر می شود “ :فعالیت تجاری و صنعتی شرکتهای انرژی خارجی در ایران در یک سال گذشته نسبت به سال قبل از آن در افتی چشمگیر به نصف کاهش یافته است.”
محسن آرمین درمرخصی نقاط ضعف را جمع بندی می کند و فردایش به زندان احضار می شود: “مشکل ما در حال حاضر به مراتب فراتر از ساختارهای اقتصادی منهدم شده نظیر شوراهای پولی و اقتصادی و سازمان برنامه و بودجه منحل شده یا کاهش ظرفیت تولید نفت به دلیل استحصال بیرویه و عدم سرمایهگذاری برای صیانت از چاههای نفت یا رکود و توقف پروژههای عسلویه و عقبماندگی چند دهه از قطر در بهرهبرداری از میدان گازی مشترک یا بیکاری و گرانی و نرخ تورم بالا و نرخ رشد در حد صفر و… است. ما در حال حاضر با یک انحطاط اجتماعی و فروپاشی اخلاقی روبرو هستیم که آثار آن را میتوان در گسترش فرهنگ خشونت، جامعه مشاهده کرد.”
همه راهها به چاههای نفت ختم می شود و اینجا دیگر ملالی نیست. عکس های خندان سرداران سپاه را همه جا می شوددید. گوشی مخابرات در گوش و لوله نفت در دست دارندو سرگرم تقسیم اموالند.
سردار سرتیپ رستم قاسمی در مراسم تودیع خود خندان خندان می فرمایند: “اگر چه من مأمور خدمت در وزارت نفت شدهام، اما همه وجود من در سپاه پاسداران است.”
سردار محمدعلی جعفری، در روز روشن سهم سپاه تحت فرماندهی خود را می خواهند: “ سپاه باید نقش پیش برنده ای در جبهههای اقتصادی کشور داشته باشد. ما سپاهیان خوشحال هستیم که یک پاسدار در راس وزارت نفت، جایی که محور اساسی برای اداره کشور است قرار گرفته است. هر چند که در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کار فراوان است و در هر مقطع زمانی کارهای خوبی انجام می گیرد که زمینه ساز اقدامات بعدی است، اما انتظار ویژه ای از وزارت نفت وجود دارد”.
صندوق بین المللی پول در آخرین گزارش سالانه خود می نویسد: “نگرانی اقتصادی جمهوری اسلامی به حدی افزایش یافته که پنهان کردن آن را دیگر جایز نمی داند. دولت رسماً به صندوق بین المللی پول اعلام کرده که، به سبب افزایش دامنه تحریم ها، در مورد آینده صدور نفت خود نگران است.”
90سناتور آمریکایی از هر دو حزب این کشور خواستار قرارگرفتن بانک مرکزی ایران در فهرست تحریم ایالات متحده آمریکا می شوند. برخی از سناتورها با لحنی تهدید آمیز می گویند که ممکن است تحریم را از طریق نوشتن قانون به دولت تحمیل کنند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند: “اعمال این تحریم میتواند اقتصاد ایران را فلج کند. اگر این تحریم عملی شود، میتواند منتهی به خروج جمهوری اسلامی از چرخه معاملات بینالمللی شود و دریافت میلیاردها دلاری که ایران از فروش نفت بهدست میآورد عملا غیر ممکن خواهد شد.”
هزار البته سردار قاسمی مثل رستم از هفت خوان خواهد گذشت و همه این مسائل را حل خواهد کرد. امداد های غیبی هم مرتب زیاد می شوند. بغیر از امام زاده ها که به گفته سخنگوی سازمان اوقاف و امور خیریه تعدادشان در سی سال گذشته هفت برابر شده است، پیامبران هم به میدان آمده اند. باور کنید. به گفته حسن ربیعی -همان سخنگوی فوق الذکر-: “از بین ۱۲۴ هزار پیامبر، مقبره ۳۳ پیامبر در ایران است.”
سید علی خامنهای، هم اظهار امیدواری کرده است: “حرکت قرآنی در کشور به گونهای گسترش و استمرار یابد که ملت ایران با برخورداری از حداقل ۱۰ میلیون حافظ قرآن به ملتی پولادین تبدیل شود. “
مجسم کنید 11 هزار امامزاده، 33 پیامبر در راس 10 میلیون حافظ پولادین قرآن. واقعا جای نگرانی نیست. بگذارگمانه هفته این باشد که تدارک حمله نظامی ناتو علیه سوریه، مقدمهای است برای فراهم ساختن زمینه حمله نظامی به ایران.
هفته ای است که قلب حوادث منطقه در سوریه می زند. ساعاتی پس از آنکه اتحادیه عرب در بیانیهای شدیداللحن از دولت سوریه می خواهد فورا به سرکوب معترضان خاتمه دهد، عربستان سعودی در اعتراض به سرکوبگری رژیم اسد، سفیر خود را از سوریه فرا می خواند. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواستار “توقف فوری خونریزی” در سوریه می شوند. آمریکا از شهروندان خود می خواهد خاک سوریه را ترک کنند. حتی درتهران آیتالله خامنهای از “شرایط بسیار فوقالعاده و بیسابقهی منطقه و جهان” سخن می گوید. برخی رسانهها می نویسند که رژیم اسد وارد سرازیری سقوط شده است.
وزیر خارجه ترکیه برای اتمام حجت به دمشق می رود. مراد یتکن، سردبیر روزنامه حریت دیلی نیوز می نویسد: اسد با آتش بازی می کند.
به نظر می رسد احمد داووداوغلودست خالی از ترکیه برگشته است. در آخرین ساعات چهار شنبه خبر تحریم بزرگترین بانک تجاری و اپراتور تلفن همراه سوریه توسط آمریکا می رسد. همزمان نخست وزیر ترکیه تخلیه واحدهای ارتش و نیروهای امنیتی سوریه از شهر حماه را مورد تائید قرار می دهد.
دمیتری روگزین، نماینده روسیه در پیمان نظامی ناتو، در مصاحبه با روزنامه “ایزوستیا” از تنگ تر شدن طناب به دور ایران سخن می گوید: “ناتو در حال طراحی عملیات نظامی برای حمله به ایران است. این طرح در چارچوبیک هدف بلند مدت برای آماده شدن جهت حمله به ایران در دست تهیه است. طناب دور ایران در حال تنگ تر شدن است. برنامهریزی نظامی علیه ایران در حالانجام است و ما قطعا نسبت به تشدید و گسترش جنگی فراگیر در این منطقه بزرگ نگرانهستیم.از نظر روسیه، سوریه و یمن آخرین گامهای ناتو پیش از حمله به ایران است.”
در جمعبندیهای نظامی ناتو، تواناییهای دفاعی کشورهای لیبی و یمن کوچک، سوریه اندکی بزرگتر، و تواناییهای دفاعی ایران در رده متوسط قرار داده شده است. روسیه معتقد است که ناتو در حال حاضر به حمله نظامی علیه یک هدف متوسط در اندازه ایران قادر است، و حمله نظامی به سوریه انجام آن را تسهیل خواهد ساخت.
پرس تی وی - تلویزیون انگلیسی زبان جمهوری اسلامی ـ با پخش خلاصه ای از این مصاحبه تاکید می کند:” به موجب گمانهزنیها، اسرائیل نیز در حال آماده سازی خود برای حمله به تاسیساتهستهای ایران است تا از این طریق توجه از تلاشهای فلسطین برای پیوستن به سازمان ملل و همچنین بحران اقتصادی و اعتراضات سیاسی داخل اسرائیل- را منحرف کند. “
هفته سوم مردادماه تمام می شود. آتش برای سوختن بشار است. طناب برای گردن خامنه ای. کسی برایم ترانه ای ازفریدون فرخزاد را می فرستد. از نخستین آوازهای “خنیاگرخون” است:
روزی صدایِ آزادم، در هر ستاره می پیچد
با من، تو وُهزاران من، مثل ِ شکوهِ یک تن
آن روز، دوباره می خوانیم، خشم ِ صدای توفانیم ما.