گاهی اوقات یک جوری حرف می زنند که آدم به عقل خودش که نه، ولی به عقل موجوداتی که ظاهرا به نظر می رسد باید عاقل باشند شک می کند. مثلا اینکه در یک فیلم مستندنمایی شده، چنان نشان داده شده است که یک خبرنگار بی بی سی، با همدستی یک پزشک مترجم آثار عارفانه و یک استاد موسیقی، یک دانشجوی رشته فلسفه را به نام نداآقا سلطان را با رضایت خودش کشته اند تا آبروی نظام جمهوری اسلامی را ببرند. من البته در اینکه چطور چنین چیزی به ذهن علیل افرادی رسیده و چگونه حاضر شده اند چنین نقشی را بازی کنند، شک ندارم و می توانم معنی آن را بفهمم، اما سووال من این است که با فرض اینکه چنین فیلمی موفق شود به ما نشان بدهد که نداآقاسلطان در توطئه قتل خود نقش داشته و موفق هم شده است، علت کشته شدن آن هفتاد نفر دیگر که در همان روز در تهران کشته شده اند چیست؟ آیا آنها هم همگی قربانی توطئه بی بی سی شده اند؟ یا اینکه هر کدام از آنها را یکی از خبرگزاری های جهان کشته است؟ و اصولا قصد این افراد مقتول از این توطئه عظیم چیست؟ آیا سهراب اعرابی هم با کمک خانواده خودش کشته شده است؟ تا آنجا که می دانم، از فهرست 70 نفره کشتگان آن روز تا به حال به اسامی شش یا هفت تن شک شده است، فرض می کنیم تمام این تردیدها درست است. آن شصت نفر دیگر را چه کسی کشته است؟
آیا جمعیت روز 9 دی خیلی زیاد بود؟
مشکل از اینجا ناشی می شود که یک حکومت خودش می داند که قرار است با بیست درصد طرفدار و هشتاد درصد مخالف در کشور حکومت کند، ولی با این همه باز هم سعی می کند جمعیت خودش را به رخ مردم بکشد. اگر دولت واقعا نمی داند که اکثریت ندارد، چرا شش ماه است که با ارتش خیابان ها را اداره می کند؟ و اگر می داند که طرفدارانش اکثریت ندارند، چرا آنها را به خیابان می کشاند. فرض می کنیم که در شهر تهران یک بار در همین جریان انتخابات اخیر جمعیتی بطول مثلا چهارده کیلومتر به خیابان آمده باشد، این که این جمعیت چند نفر است، بر ما معلوم نیست، وسیله ای هم برای شمارش آن نداریم، اما محل قرار گرفتن جمعیت روز نهم دی ماه، فاصله ای در حدود یک کیلومتر است، بقول آن همشهری، یک کیلومتر نه، دو کیلومتر، نه سه کیلومتر، دیگر بیشتر که نمی شود. چطور می شود که سه کیلومتر آدم “حجت” باشند، اما چهارده کیلومتر آدم حجت نباشند؟ البته من هنوز هم معتقدم که مقیاس انسان نفر است، و کیلومتر مقیاس فاصله است، اما اگر قرار است کیلومتری با هم حساب کنیم، چاره ای جز محاسبه ریاضی نداریم.
آیا پنج درصد همان 63 درصد است؟
فرض می کنیم که تعداد کل واجدین رای دادن در تهران چهار و نیم میلیون نفر باشد، یا مثلا واجدین رای دادن در تبریز مثلا حدود دو میلیون نفر باشد و واجدین رای دادن در اصفهان مثلا یک و نیم میلیون نفر باشد. با این فرض، جمعیت چهل هزار نفری روز 9 دی، یک درصد واجدین رای در تهران است، در تبریز نیز جمعیت ده تا بیست هزار نفری همین یک درصد است و در اصفهان هم همین طور است. نکته مهم این است که اصولا کل محلی که مردم اصفهان در یک استقبال بسیار پرشور، مثلا حتی اگر خداوند برای بازدید به اصفهان بروند، می شود صد هزار نفر، در حالی که تعداد رای دهندگان در همین شهر، پانزده برابر این تعداد است، ما که نمی توانیم یک تعدادی را جمع کنیم که تصویرشان یک دهم یک جمعیت در یک تصویر دیگر باشد، بعد مدعی شویم در هر دو تصویر یک میلیون نفر حضور دارند. به نظرم اصولا واحدها را و اندازه ها را درست محاسبه نکرده ایم.
ساندیس مهم تر است یا گاز اشک آور
به نظرم تناقض ها تمامی ندارد. یک گروه با لباس سبز خوشگل و آرایش و تیپ زده و موی خوشگل و یک عالمه پلاکارد و پوستر متفاوت می آیند توی خیابان و نیروی انتظامی آنها را با گاز اشک آور و چماق و اسلحه و زنجیر پراکنده می کند و بعد گفته می شود سبزها موفق نشدند بیایند. بعد یک مشت از مامورین نیروی انتظامی و خواهران مهربان و پسران دانش آموز و یک آقای موقشنگ که شکر زیادی خورده رسما و با اتوبوس به خیابان آورده می شوند و به آنها ساندیس داده می شود و تازه برای خوردن ساندیس هم به جای اینکه دستمال سفره بیاندازند که دامن شان لک برندارد، کفن هم پوشیده اند که هیچ جای شان لک برندارد، بعد گفته می شود که تعداد ساندیس خور ها بیشتر از گاز اشک آور خورها بود. حالا کاش که بود، حداقل چهار تا عکس بدون فوتوشاپ بازی نشان بدهید که مردم باور کنند.
امام حسین و پابرهنگان!
البته طبیعی است که مردم احساسات مذهبی دارند، اگر نداشتند که برای روز تشییع جنازه آیت الله منتظری قم و نجف آباد و تهران و اصفهان اینقدر شلوغ نمی شد، اینها درست، ولی اینکه گفته شود یا نشان داده شود که مردم برای مقابله با توهین به عاشورا، حالا این توهین چی بوده، هنوز کسی خبر ندارد، تازه امروز خبرش دارد کشف می شود که گویا یک نفر جلوی یک روحانی لخت شده و از این طریق به عاشورا اهانت کرده است. جان مادرتان این خبر منطقی است؟ طرف چادر سرش بوده، زیرش هم مقنعه پوشیده بوده، زیرش هم مانتوروسری داشته، زیرش هم چهار تا لباس دیگر، هنوز تکان نخورده سوارش کرده اند و برده اند کهریزک و غیژژژژژژژژ، آنوقت آدم عاقل جلوی عنصر راست افراطی آن هم نوع روحانی اش که کفتر طوقی را روی هوا عقد نکرده، می برد لب چشمه و تمام آب چشمه را هم می خورد و می اید، لخت می شود؟ آخر این چه حرفی است که می زنید؟ آدم خشونت هم بکند با خودش که نمی کند. ملت با ماسک و کلاهخود و زرهپوش هم بروند، برادران ضد تانک دارند، آنوقت لخت! آن هم توی خیابان؟
نیوزویک شکر خورد
نیوزویک هم گاهی ذرت پرت می کند دویست متر آنطرف تر، یعنی چه؟ اینها شنیده اند که مردم ایران اخیرا به همه مقدسات توهین می کنند، باورشان شده. نه داداش، از این خبرها نیست. یک چیزی را یک مشت پپه یابوی چپ آمریکایی در سنه ماضیه کرده اند توی مخ نیوزویک، حالا هی تکرار می کند. نیوزویک نوشت “ برنامه هسته ای برای مردم ایران یک ارزش مقدس است.” من نمی فهمم این حرف نامربوط را چه کسی گفته و کدام آدم عاقلی پذیرفته که نیوزویک تکرار می کند؟