مشکل این نیست که دروغگو کم حافظه است یا نه، مشکل بزرگتر این است که آدم کم کم به همه چیز شک می کند. یعنی مثل اینکه طرفداران حکومت و رهبری آن، جز نفس کشیدن هیچ کاری را بدون صرف بودجه دولتی نمی کنند. چهار سال تمام افتخار اصولگرایان این بود که واقعه ۹ دی یعنی همان تظاهرات ۳۰ هزار نفری که بعدا تظاهرات سه میلیون نفری خوانده شد، یک اتفاق خودجوش بوده و امت حزب الله خودشان خودبه خود جوش آوردند و تظاهرات خودجوش تشکیل شد. دیروز استاد احمد جنتی نمیرالمومنین شورای نگهبان که به تازگی برای سیصدمین بار مجددا دبیر شورای نگهبان شده است، گفت که “تظاهرات ۹ دی هنر شورای هماهنگی بود.” البته هر کسی دیگر جای استاد جنتی باشد هم همین می شود، آدمها به سن شصت سال که می رسند، آلزایمر چنان تاثیری در حافظه شان ایجاد می کند که اسم خودشان را هم فراموش می کنند، چه برسد به اینکه سه دور هم کیلومتر صفر کرده باشند. همین که آقای جنتی اسم خودش را فراموش نکرده، خودش بزرگترین هنر است. ایشان گفته که “ تظاهرات ۲۳ تیر سال ۷۸ هم یکی دیگر از هنرهای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی بود.” احتمالا اگر دو تا زخم دیگر موقع تراشیدن ریش آقای جنتی روی صورتش بیافتد، تازه “ یک چیزهای دیگری هم یادش می آید” و معلوم می شود که انتخابات سال ۸۸ هم یکی دیگر از هنرهای شورای هماهنگی بوده. خدا را شکر که یک شورای هماهنگی وجود دارد که همه چیز را هماهنگ می کند و باعث می شود با ایجاد هماهنگی مردم بدون هماهنگی و بصورت خیلی خیلی خودجوش به خیابان بیایند و بطور خیلی برنامه ریزی شده، یعنی خودجوش کامل از ناموس انقلاب حمایت کنند.
جداسازی غیرقانونی
موضوع دعوای شهرداری با دولت درباره تفکیک جنسیتی محیط کار همچنان ادامه دارد. محمد شریف گفت که “جداسازی در شهرداری خلاف قانون کار است.” مهدی کوچک زاده هم به وزیر کار گفت: “ارزش های اسلامی برتر از کنوانسیون های بین المللی هستند.” البته ممکن است چنین فرضی در صورت نادیده گرفتن عقل درست باشد، هیچ اشکالی هم ندارد. هر دولتی در دنیا می تواند مثلا یک کنوانسیون بین المللی را نادیده بگیرد، اما قبل از نادیده گرفتن باید از آن بیرون بیاید. وقتی هنوز از آن بیرون نیامده طبیعی است که نمی تواند آن را نادیده بگیرد. نمی شود که یک دولت مثلا بطور قانونی بیانیه حقوق بشر را پذیرفته باشد، بعد دائم علیه آن رفتار کند. خوب! برادر من! شما خیلی راحت می توانی بگویی که من بیانیه حقوق بشر را قبول ندارم. و با خیال راحت هر غلطی دلت می خواهد بکنی. من که فکر می کنم اگر سیاست ایران دست اسگل آبادی های مجلس باشد، طبیعتا اولین نظرشان بیرون آمدن از سازمان ملل است، بعد هم هر قانونی را در کشور لغو می کنند، کلا زیر آب قانون اساسی را هم می زنند، بعد هم ایجاد شهرهای بزگتر از هزار نفر را ممنوع می کنند، ساختمان بالاتر از یک طبقه هم کلا ممنوع می شود، استفاده از چرخ را هم برای همه وسایل نقلیه ممنوع می کنند، ایجاد تونل و آسفالت کردن خیابان هم حرام اعلام می شود، بعد با خیال راحت می روند بالای درخت و زندگی قدیمی شان را ادامه می دهند. شاید آنطوری بیشتر هم خوش بگذرد.
منطق درست قرآن
یعنی این استدلال های مسئولان محترم کشور ما را عمیقا کشته است. همین که رئیس بسیج زنان گفته که “تحقیقات ما نشان می دهد که منطق قرآن در مورد حجاب درست است.” یعنی در همین یک جمله سیزده کلمه ای هفتاد غلط و سیصد دروغ وجود دارد. بگو تحقیقات چه ربطی دارد به بسیج زنان. اصلا اگر در مملکت تحقیقات اهمیت داشت، اصلا چیزی به نام بسیج زنان درست می شد؟ اصلا بگو وقتی رئیس امور قرآنی کشور که آقای مصباح باشد، معتقد است اصل حکومت و جمهوریت موجود چون خلاف قرآن است، باید همان خلافت و حکومت اسلامی تشکیل شود، اصلا چه معنی دارد که کسی درباره این که چیزی در قرآن منطقی است یا نه، بحث کند یا تحقیق کند، یا مثلا اگر تحقیقات بسیج زنان نشان می داد که منطق قرآن درباره بسیج غلط است، خواهران بسیج مشکلی با کنترل خشتک برادران و پاچه شلوار خواهران پیدا می کردند؟ یعنی واقعا یک حرف هایی می زنند که خدای ناکرده آدم شک می کند که شاید هم در بسیج زنان نکند آدمهای باشعور هم باشد، البته ما آنقدر شعور داریم که بفهمیم این مسائل شایعه است ولی بالاخره ممکن است آدم گاهی هم شک کند.