پرستو فروهر: در این جامعه هیچ حقوقی نداریم

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» ۱۷ سال ممنوعیت بزرگداشت قربانیان قتل های زنجیره ای

پس از ۱۷ سال همچنان برگزاری مراسم بزرگداشت برای قربانیان قتل های سیاسی پاییز ۷۷ که به قتل های زنجیره ای معروف است از سوی حکومت ممنوع است. روز گذشته ماموران امنیتی با مسدود کردن راههای منتهی به خانه داریوش و پروانه فروهر حتی از حضور نزدیکان و اعضای خانواده و بستگان آنها هم جلوگیری کردند، عکس های منتشر شده پرستو فروهر را در حالی نشان می دهد که تنها در میانه حیاط خانه پدر و مادرش ایستاده و دیگر سو چکمه های ماموران امنیتی را نشان می دهند پشت در منزل فروهرها. امسال حتی خواهر پروانه فروهر هم اجازه حضور در خانه وی و در کنار خواهرزاده اش را نیافت، مریم مختاری، همسر محمد مختاری، دیگر قربانی قتل های زنجیره ای، نسرین ستوده، ناصر زرافشان و سایر چهره های مدنی و سیاسی هم پشت نرده هایی که نیروهای امنیتی برای مسدود کردن مسیر خانه فروهرها گذاشته بودند ماندند و نیروهای امنیتی از همه کسانی قصد خانه فروهرها را داشتند فیلمبرداری می کردند. رفته ام سراغ پرستو فروهر که عکس ها نشان می دهند به یاد پدر ومادرش شمع می افروزد و ۱۷ سال است دادخواهی می کند تا از او سوال کنم امسال به چه طریق و شیوه ای متوسل شدند و از برگزاری مراسم چگونه جلوگیری کردند؟ به او چه گفته اند و او حالا چه فکری می کند؟

 

پرستو فروهر که امسال برخلاف سالهای قبل هنگام ورود به کشور نه پاسپورت اش توقیف شده و نه به نهادی امنیتی احضار شده و همین امیدواری ایجاد کرده بود که بتواند مراسمی برگزار کند می گوید: “متاسفانه امسال هم ممنوعیت کامل بر مراسم حکمفرما بود با اینکه واقعا من امید داشتم امسال شیوه دیگری از برخورد را مواجه باشم. نشانه ای هم برای این که مراسم به این شکل ممنوع اعلام شود نبود، آگهی ما هم ۴ روز در روزنامه چاپ شد. سه چهار روز پیش یکبار یک ماموری از نیروی انتظامی به اینجا مراجعه کرده و گفته بود به آنها دستور منع مراسم ابلاغ نشده فقط برای گرفتن اطلاعات در مورد اینکه آیا ما مراسم می خواهیم تشکیل بدهیم و چارچوبش چی است آمده بود. به هرحال امسال من این امید را داشتم که شیوه برخورد مسولان با قضیه متفاوت باشد”.

او اما از حضور ماموران امنیتی از ساعات اولیه صبح امروز می گوید و اینکه: “البته از همان ساعت های ابتدای صبح حضور ماموران نظامی امنیتی در این کوچه و این ناحیه به چشم می خورد ولی من تعبیر به چنین ممنوعیتی نکردم تا اوایل ساعت ۱۰ و نیم - ۱۱ از یکی از اقوام ما همراه با خانم سالخورده ای که او هم از اقوام ما است می خواستند بیایند کارت شناسایی خواسته بودند و… فکر کردم می خواهند به هرصورت فشار بیاورند ولی ساعت ۲ بعد از ظهر آن چنان بستند که حتی به خاله من اجازه ورود ندادند و گفتند که دستور دارند هیچ کسی را اجازه ندهند بیاید. علیرغم تمام اعتراض هایی که من کردم یکی دو نفر از دوستانی که از ساعت های قبل آمده بودند و کردند هیچ تغییری پدید نیامد. من از همان ماموری که قبلا مراجعه کرده بود یک شماره تلفن گرفته بودم محض احتیاط که بتوانم اگر مساله ای پیش آمد با نیروی انتظامی خبر بدهم با آن شاره تماس گرفتم و متاسفانه برخوردشان این بود که بله شما حق دارید مراسم بگیرید و مجوزی هم نیاز ندارید چون داخل خانه است ولی ما هم حق داریم که نگذاریم هیچ کسی بیاید. این واقعا یک شیوه ای است که واقعا هیچ واژه ای پیدا نمی کنم توصیف کنم. فقط می توانم بگویم دردی که آدم حس می کند و خشمی که حس می کند بعضی وقت ها آن چنان لبریز می شود که من نمی دانم باید چه با آن چه بکنم. بعد از ۱۷ سال چنین برخوردهایی، من نمی توانم توصیف کنم.”

 

او در ادامه می افزاید: “بسیاری آمده بودند، دوست و آشنا، آدم هایی که به هر صورت فکر می کردند امسال می توانند بعد از این همه سال ممنوعیت به درون خانه بیایند و دو عزیزی را بزرگ بدارند که آن چنان فجیع کشته شدند و پافشاری کنند بر حق یادآوری، حق دادخواهی برای جنایت های سیاسی. تماس هایی که می گرفتند از سر کوچه این بود که ماموران نمی گذارند، فیلمبرداری می کنند عکسبرداری می کنند و اگر با اعتراضی مواجه شوند هل می دهند و…“ 

برخی گزارش ها در فضای مجازی از حصر پرستو فروهر در منزل پدر و مادرش و همچنین جلوگیری از خروج کسانی که در خانه همراه او بوده اند حکایت دارد؛ دو مساله ای که پرستو فروهر رد می کند: “از خروج کسانی که در داخل خانه بودند جلوگیری نمی شد اولا تعداد کسانی که در داخل خانه بودند شاید ۸ نفر بیشتر نبود اقوام نزدیک من که اینجا بودند. و دوستان نزدیک سیاسی که ساعت ها زودتر آمده بودند که کمک کنند برای تدارک مراسم. کسی هم بیرون نمی رفت که جلوگیری کنند یا نکنند. آنها هم که غروب می خواستند بروند بیرون دیدیم که آقایان هنوز ایستاده بودند و با حالت فاتحانه ای فیلم می گرفتند. حصری هم در کار نبوده من نمی دانم بعضی وقت ها وقتی آزردگی خیلی زیاد است آدم ها غلو می کنند ، حصری در کار نبوده ولی مساله خاص همین است که پیش آمده و این مساله کمی نیست که بعد از ۱۷ سال ما حق این را نداریم یک گردهمایی در خانه دو عزیز خودمان داشته باشیم. این به نظر من به قدر کافی مساله ساز است و به قدر کافی نشان می دهد که چقدر ما بی حقوقیم در این جامعه که قتل اتفاق بیفتد دادرسی که انجام می دهند آن چنان پوشالی و ساختگی باشد که حتی خودشان هم باور نتوانند بکنند. و بعد هم آن چنین با بی رحمی حق گردهمایی و بزرگداشت را هم از ما سلب می کنند و بعد حتی از قبل اطلاع نمی دهند. یعنی هیچ محلی از ارعاب نیستیم ما، به هیچ حساب می شویم. وقتی می ایستیم و از درد خودمان می گوییم هیچ محلی نمی گذارند. وقتی به خاله من ، خواهر کسی که کشته شده اجازه نمی دهند درآن روزی که می خواسته یاد خواهرش باشد داخل خانه شود و با لبخندی به من می گویند که به ما گفته اند هیچ کس نیاید و هیچ کسی را نمی گذاریم ،نمی دانم واقعا من واژه پیدا نمی کنم. الان ساعت هاست دارم فکر می کنم که من این را با چه واژه ای بیان کنم.”

پرستو فروهر سپس اشاره می کند که از ورود مریم مختاری، همسر محمد مختاری، دیگر قربانی قتل های زنجیره ای هم جلوگیری کرده اند: “در کنار تمام این خشم از تمام همراهی ها و همدلی هایی که در تمام این مدت شده، از تمام آدم هایی که پشت آن نرده ها و تحمل آن برخوردها را کردند ولی استادگی و مقاومت خود را نشان دادند، ادم هایی که دورتر بودند ولی سعی کردند یادآوری کنند صمیمانه تشکر می کنم. امروز بعد ازظهر مریم مختاری آمده بود اینجا. رسیده بود دم در خانه، زنگ را زده بود مامورین ریختند نگذارند بیاید تو، رفتم دم در دیدم سرماخورده و تب کرده آمده، هرچه گفتم بگذارید بیاید یک چایی بخورد خستگی درکند، نگذاشتند. آدم نمی داند چه بگوید در مقابل چنین بی رحمی… مریم می گفت صبر ما زیاد است. اگر چه امشب من بی تابم ولی امیدوارم صبر ما زیاد باشد».

رضا خندان، همسر نسرین ستوده هم در مصاحبه با روز می گوید: «نسرین رفته بود و اما نگذاشتند، یکی از شیوه های آزارشان این است که هرکجا هر کسی می ایستد و اینها خوش شان نمی آید دهها نفر را می ریزند آنجا با دوربین های فیلمبرداری و عکسبرداری و می آیند جلوی چشم افراد در فاصله یکی دو قدمی. این حس خیلی بدی را به افراد منتقل می کند، حالا ممکن است فیلم یا عکس بگیرند یا نگیرند، اما این خیلی زننده است، یک جور توهین است ، اینها از دوربین عکاسی و فیلمبرداری ب جای باتوم و گاز اشک آور الان استفاده می کنند. نسرین می گفت به محض اینکه جلو آمدند و شروع کردند به عکسبرداری و فیلمبرداری، من دوربین را گرفتم جلوی شان که این کار را نکنند. چندین بار اینطور شده و رئیس شان آمده گفته کاری نداشته باشید”.

او می افزاید: “این دست گرفتن جلوی دوربین ناشی از ترس نیست ماها هرکاری می کنیم هرجایی می رویم علنی و شفاف است و خودمان هم اعلام می کنیم آنها هم هدف شان شناسایی نیست انتقال این حس منفی به افراد است که هرکجا شما بروید علیرغم اینکه آن منطقه دوربین دارد اما ده نفر می آورند برای فیلم و عکس و… ”

قتل های زنجیره ای نامی است که رسانه ها بر قتل روشنفکران و دگر اندیشان ٹوسط ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در پاییز ۷۷ نهاده اند؛ در آذر ماه ۷۷ خبر کشته شدن پروانه و داریوش فروهر، رهبران حزب ملت ایران و محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، نویسنده و اعضای کانون نویسندگان ایران در حالی منتشر شد که دولت سید محمد خاتمی در دومین سال روی کار آمدن خود بود.

حذف روشنفکران و دگر اندیشان و ترور فیزیکی از سوی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی اما از سالها قبل از سال ۷۷ آغاز شده بود، حکومت در نهایت تنها مسولیت قتل ۴ نفر را بر عهده گرفت و تلاش کرد پرونده قتل های زنجیره ای را در قتل پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، خلاصه کند واین قتل ها را به “عوامل خودسر در وزارت اطلاعات” نسبت داد. قتل محمد شریف، نویسنده ومترجم و از اعضای دفتر تدوین مجموعه آثار دکتر شریعتی که ۹ آذر ۷۷ ناپدید و جسد او در ۱۶ آذر همان سال در پزشکی قانونی پیدا شد و همچنین پیروز دوانی که سوم شهریور همان سال مفقود شده و هیچ جسدی از او پیدا نشد از سوی جمهوری اسلامی، جزو پرونده قتل های زنجیره ای محسوب نشد. روزنامه نگاران و افکار عمومی ایران از شریف و دوانی به همراه، احمد امیرعلایی، نویسنده و مترجم؛ غفار حسینی، مترجم؛ حسین برازنده، ابراهیم زال‌زاده، ناشر؛ احمد تفضلی، منوچهر صانعی، حمید حاجی‌زاده و پسر ده ساله اش “کارون”، ابراهیم زال زاده، کاظم سامی، هایک هوسپیان مهر، فریدون فرخزاد و معصومه مصدق، نوه دکتر مصدق و دهها روشنفکر و منتقد سیاسی دیگر به عنوان قربانیان قتل های زنجیره ای یاد می کنند، اما حکومت جمهوری اسلامی مسئولیت هیچ یک از این قتل ها را بر عهده نگرفته است