ذکر خاطره “یا علی گفتن” هنگام تولد، سفر پر سر و صدا به قم که به “غدیر خم” تعبیر شد و بیعت مجدد با رهبری ـ اگر چه تحتالشعاع عکس پروژکتورهای درون ماشین “آقا” و درز خبر کمکهای میلیاردی قرار گرفت ـ برای گردانندگان نظام تبلیغاتی جمهوری اسلامی کافی نبود؛برای همین آنان سفر خامنه ای به کرمانشاه را فرصت دیگری یافتهاند تا “مقام” معنوی و عرفانی او را در رسانههای حکومتی بالاتر ببرند تا جایی که حتی نگران وقوع زلزله تهران در نبود رهبر جمهوری اسلامی شوند.
ابتدا بسیج سایبری استان کرمانشاه پیشقدم شد و سایت سیدعلی را راهاندازی کرد. در همان جا بود که نوشتند: “تا اطلاع ثانوی، تهران پایتخت نیست. پایتخت آنجایی است که رهبر آنجا نفس می کشد.” و ابراز نگرانی کردند که “من ناراحتم، از رفتن ایشان به کرمانشاه ناراحتم. چرا؟! چون می ترسم! از تهرانی که ضد زلزله ندارد باید رفت! می ترسم! نه تنها من که خیلی ها می ترسند. می ترسند که با رفتنشان، زمین فرصت را غنیمت بشمارد(!) و کار خودش را بکند. ماشاء الله اینقدر مردم تهران زیادند و به همین میزان هم وفور گناه است که دفع خطر همه ی این گناهان، تنها با حضور آقا ممکن است.”
اما سایر رسانهها هم بیکار نبودند. تقریبا هر روز تیتر و عکس یک روزنامههای طرفدار حاکمیت به این سفر اختصاص پیدا کرد و سایتها و خبرگزاریها بیش از هر زمان دیگری به انتشار دلنوشته و مطالب احساسی روی آوردند. خبرگزاری برنا نوشت: “اصلا قرار نیست مرثیه بخوانیم و توی سرمان بزنیم فقط میخواهیم بگوییم که دلتنگیم؛ دلتنگ برای آقایمان، برای رهبرمان، بغض گلویمان را گرفته شاید هم راه نفسمان را، آخر عادت داریم نه بهتر بگوییم دل بستهایم به نفسهای پیرِ شهرمان، به رهبرمان. شده ایم مثل آنهایی که منتظرند کسی برگردد؛ ۳ روز است شما رفتهای و این ۳ روز یک عمر صد ساله شده است برای ما، ثانیهها لنگان لنگان میروند و انگار قرار نیست به مقصد برسند و ما حال که فهمیدهایم سفرتان یک هفته دیگر ادامه دارد عجیب دلتنگ شدهایم برای خودتان، برای بیتتان، برای دیدارتان، برای روزهایی که لطف خدا قسمت ما میشد و نماز میخواندیم پشت سرتان… اینجا تهران است ۳ روز بدون حضور شما… این شهر هزار رنگ و لعاب من این روزها جان ندارد نیمه جان شده است شاید هم مرده است نمیدانم فقط میدانم همه شهر چشم شدهاند سر راهتان…یاد اس ام اسهای پارسال میافتم و سفر به قمی که ۹ روز طول کشید، بچه میگفتند:
شهر تهران بی تو از دل و دلبر خالیست/عشق برگرد که حال من ودل طوفانیست/وقت آنست که با حضرت حافظ خوانیم / ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست…
خشک سالی شده، ای بارش باران برگرد / جانشین خلف پیر جماران برگرد / نفست حافظ این شهر گناه آلود است / نازنین رهبر ما زود به تهران برگرد”
این خبرگزاری که گوی سبقت را از رقبا ربوده است از این دست مطالب زیاد دارد: “22 سال است نیامدهای، 22 سال است چشممان به راه آمدنت خشک شده مولای نور و مهربانی و بزرگی. چشم مردم این سرزمین به چشمهای شماست و دلخوش به نگاهی که شاید از سر مهر و رضایت بر ما بیاندازید یا لبخندی که مهمانمان کنید و سرما به لبخندتان فراری شود از روزگارمان.”
و یا از قول یکی از اعضای تیم ملی وزنهبرداری مینویسد: “نمی دانم درخواستم قبول می شود یا نه، اما دوست دارم چفیه ایشان را بگیرم تا پس از آنکه در مسابقات جهانی پاریس روی سکو رفتم، آن را بر روی گردن بیندازم و به دنیا نشان بدهم.”
خبرگزاری تازه تاسیس نسیم هم از این چفیههای معروف روایت دیگری دارد: “دبیر جامعه اسلامی دانشگاه رازی هم بعد از سخنانش رفت سمت رهبر برای به تبرک گرفتن چفیه که با جواب رهبر ناکام می شود: «قبل شما به عزیز دیگری قولش را داده ام»”.
باز در همین وبسایت میخوانیم: “مجری مراسم با بلندگوهای پرقدرتی که در اختیار دارد برای همراهی مردم با شعارهایش در حال خودکشی است اما گوش کسی بدهکار نیست و هوش و حواسها جای دیگری است. دیگر نه از سربازان حفاظت خیابان کاری ساخته است و نه از داربست هایی که جلوی جمعیت کشیده اند. وقتی سرباز یگان حفاظت خود به ماشین کاروان «آقا» آویزان می شود دیگر چه انتظاری هست از مردم! آن دیگری که سرپستش دست رو صورتش گرفته و شانه هایش ریز ریز تکان می خورند. داربست ها می خواهند که را از آقا جدا کنند که اصلا فلسفه امام با امت گره خورده! امام را لاجرم امتی هست و و امت را هم لاجرم امامی و این رابطهایست دوسویه که داربست و حفاظ کنار خیابان هیچ نقشی در این معادله ندارد”.
یا این که “مردم کرمانشاه امروز پس از نماز مغرب و عشاء برای سلامتی رهبر معظم انقلاب اقدام به پخش آش نذری کردند.”
” ستاد مردمی استقبال از رهبر انقلاب” هم به گوشیهای تلفن همراه این پیامک را میفرستاده: “آواز خوش ترانهای میاید /- خوشحالی بیکرانهای میآید /- با شور و شعف چلچلهها میخوانند /- سید علی خامنهای میآید”.
خبرگزاری فارس هم در این میانه حضور پررنگی داشت و به عنوان مثال خبر میداد: “ خواهر شهید «شهاب خالصی» گفت: خواهرم خدمت آقا عرض کرد نامهای از دفتر شما برای ما آمده است که میخواهم با امضای شما متبرک شود؛ ایشان هم محبت کرده و نامه را امضا کردند. سپس انگشتری آقا را طلب کرد که آقا کریمانه عنایت کردند.”
و یا باز در خبر جداگانهای از “تفقد” دیگری به این خانواده مینویسند: “از ایشان خواستیم تا به اشعار حافظ تفألی بزنند. ایشان هم دیوان را باز کردند که این غزل آمد:سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد/ جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید/ ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن/قوافل دل و دانش که مرد راه رسید”.
خاطره دیگری از “ عمق بصیرت، خودسازی، تواضع و خداترسی” آیتالله خامنهای در رسانهها منتشر شد که “رهبر فرزانه انقلاب” در تجلیل از آیتالله نجومی او را “قله هنری” خوانده و افزوده است: “قبل از زمان ریاست جمهوری از منزل آقای نجومی و آثار هنری ایشان دیدن کردهام و حدیثی به ایشان دادم و از ایشان خواستم برایم بنویسند و ایشان هم با خطی زیبا این حدیث را نوشتند و برای من فرستاند و من هم آن را تابلو کرده و در اتاق مقابل چشمانم نصب کردهام.”
و اما حدیث مورد اشاره: “کسی که خود را پیشوای مردم قرار داده، باید پیش از آموزش دیگران، خود را آموزش دهد و پیش از آنکه دیگران را با زبان، ادب بیاموزد، باکردارش ادب آموزد و البته آموزش دهنده و ادبآموز خود بیش از آموزگار و ادبآموز مردم، شایسته تجلیل است. (غرر الحکم، ح ۷۰۱۶)”
مثالهایی از این دست البته فراوان است و تا پایان سفر رهبر جمهوری اسلامی با تلاش رسانههای وابسته ادامه خواهد داشت اما چه هدفی پشت این شانیتبخشی و مشروعیتدهی معنوی و عرفانی وجود دارد؟
جبران اشتباه ولایتمداران
یکی از نکات پررنگ این سفر، مانور بیش از پیش بر روی پیشوند “امام” برای آیتالله خامنهای است؛ کسی که تمامی حرفها و گزارشهای مرتبط از فیلتر دفترش میگذرد،عکاسی از او آزاد نیست و منحصر به عکسهایی خاص میشود،و فعلهای جملاتش را جمع بهکار میبرند.با این حال در این سالها کمتر پیش میآمد که خامنه ای “امام” خوانده شود. این لفظ حتی در ابتدای اطلاق به آیتالله خمینی حاشیهساز شده بود ولی بهتدریج با کثرت استفاده جاافتاد، ولی برای جانشینش نه. نخستین بار نشریه وابسته به سپاه،صبح صادق، نوشت: “ باید با صراحت و شجاعت اعتراف کنیم که در سال 1368 و پس از رحلت حضرت امام خمینی(ره)، پس از اعلام نام «خامنه ای عزیز» از سوی خبرگان رهبری، دچار اشتباهی بزرگ شدیم و آن اشتباه این بود که از ایشان با عنوان «امام» یاد نکردیم…پس از فتنه سال 88 یکی از مراجع عظام تقلید، یعنی حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی، با صراحت اعلام کرد که اشتباه کردیم و باید از همان اول از ایشان با عنوان «امام خامنه ای» یاد می کردیم… باید اهتمام ویژه ای داشت و اشتباهی را که در گذشته به هر دلیلی مرتکب شدیم، جبران نماییم. صدا و سیما باید در این مسیر به رسالت رسانه ای خود به عنوان رسانه ملی که نقش مهمی در فرهنگ سازی دارد، عمل نماید. ائمه جمعه سراسر کشور و دیگر صاحبان تریبون و قلم باید بسیج گردند. وظیفه خود بدانیم که اولاً از رهبر معظم انقلاب اسلامی برای ادای حق جایگاهش، با عنوان «امام خامنه ای» یاد کنیم و ثانیاً دلیل به کار بردن این عنوان را برای مردم تبیین نماییم. هر چند مردم ما به خوبی می فهمند که خامنه ای امام است، به همان دلایلی که خمینی امام بود، اما این فهم و اعتقاد مردم، ضرورت تبیین را مرتفع نمی سازد.”
بعد از آن بود که در خیل پوسترها و تراکتهای آماده شده لفظ “امام” را جا انداختند و وبسایت مشرق هم در خبری جنجالی،ایراد گرفت از “روزنامههایی که سفر امام تیتر یک آنها نیست!”
به نظر میرسد کرمانشاه را باید منزلگاه مهمی در پروژه امامسازی آیتالله خامنهای دانست؛جایی که از چراغ سبز او به تغییر نظام مدیریتی جمهوری اسلامی، حذف رییسجمهور و انتخاب نخستوزیر هم از جایگاه امامی صادر شده و بشارتدهنده دورانی جدیدست در دهه سوم رهبری سیدعلی خامنهای.