سراب مهاجرت غیرقانونی

حمید جعفری
حمید جعفری

این گزارش دستور مصرف دارد؛ به این معنا که توضیح چند نکته قبل از خواندن این گزارش ضروری است. گزارش سه بخش دارد؛ بخش اول دیالوگی با یک قاچاقچی آدم و یکی از طعمه هایش است، بخش دوم روایت دو مهاجر غیرقانونی است که یکی رفته و دست از پا دراز تر بازگشته و دیگری در دیار غربت و مطلع از اینکه آسمان آنجا هم همین رنگ روز را به شب می رساند. در بخش سوم هم روایت آمار کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) از مهاجران ایرانی را می خوانیم. درباره قسمت اول توجه کنید که تمامی اسامی مستعار هستند. دوم، توضیحی درباره چگونگی روند مهاجرت غیرقانونی توسط قاچاقچیان انسان است. فردی که با وی درباره مهاجرت به گفت وگوی تلفنی نشستم مدعی است ۲۰ میلیون تومان می گیرد، برای مهاجران غیرقانونی ویزای “شینگن” تهیه می کند اما مقصد شما را انگلستان اعلام می کند. دیگر همگان می دانند که از زمان شکل گیری اتحادیه اروپا در دهه ۹۰ میلادی و عقد پیمان “شینگن” امکان مسافرت بدون ویزا بین چندین کشور اروپایی (شامل ۲۵ کشور) فراهم شد. انگلستان نه عضو پیمان شینگن است و نه عضو اتحادیه اروپا، در نتیجه ویزایی که قاچاقچی ها فراهم می کنند ویزای یک کشور عضو پیمان “شینگن” است که از آنجا به طریق غیرقانونی، از مرز زمینی یا آبی مسافر را به انگلستان می رسانند. یعنی تا زمانی که ویزای “شینگن” مهاجر اعتبار داشته باشد در کشورهای عضو همین پیمان می شود و درست زمانی که ویزا تمام می شود مهاجر دو راه بیشتر ندارد؛ اول، غیرقانونی در همان کشور اروپایی بماند و دوم اینکه به خانواده اش در تهران بگوید ۱۰ میلیون تومان به حساب قاچاقچی ها واریز کنند تا وی را به انگلستان برسانند. مهاجر هم که به انگلستان برسد باز دو راه دارد اول اینکه ۱۰ میلیون تومان دیگر هزینه کند تا وکیلی کار هایش را پی بگیرد تا بعد از یکی، دو سال (به گفته قاچاقچی انسان) مقدمات اقامتش فراهم شود یا اینکه بماند و براساس تئوری “هر چه پیش آید خوش آید” به زندگی ادامه دهد. توضیح این نکات ضروری بود. درست مثل دستور مصرف شربت “اکسپکتورانت” که روی شیشه آن ثبت شده است: قبل از مصرف تکان داده شود! دور از دسترس اطفال شش تا ۱۲ سال قرار گیرد یا اینکه اگر قصد رانندگی دارید از این دارو استفاده نکنید و در جای خشک و خنک نگهداری شود. حالاحکایت سطوری است که در ادامه می آید.

“واژگونی قایق چوبی پناهجویان در آب های جنوبی اندونزی که عازم استرالیا بودند، باعث مرگ هشت ایرانی پناهجو از جمله سه کودک شد. “

منبع: خبرآنلاین ۱۳۹۰آبان ۱۳

سلام خانم “قهرایی” شما را خانم “سیمین” به من معرفی کردند می خواهم از کشور خارج شوم…

۲۰ میلیون تومان می گیریم و مسافر را به اروپا می بریم اما با شرایطی که خانم “سیمین” و پسرش فراهم کردند این روز ها حتی رابط جواب تلفن من را نمی دهد.

 

از اروپا به بعد برنامه چیه؟

۱۰ میلیون تومان می گیریم و شما را به انگلستان می رسانیم. البته وقتی رسیدید پول را اینجا به ما می دهند.

 

از مرز هوایی یا زمینی؟ به چه طریقی از کشور خارج می شوم؟

 نمی دانم این چه ذهنیتی است که برای شما ایجاد کرده اند! ویزای قانونی در پاسپورت شما ثبت می شود و با هر ایرلاینی از فرودگاه “امام خمینی” خیلی محترمانه تشریف می برید.

 

اگر انگلستان نخواهم بروم تکلیف چیست؟

 صد دارید کجا مهاجرت کنید؟

 

فرانسه یا آلمان…

 آلمان نه! ولی هر کشور دیگری در اروپا بخواهید می توانید بروید.

 

اگر قصد اقدام داشته باشم، روند اجرایی چگونه است؟

 باید تصمیم شما قطعی باشد و پاسپورت و ۲۰ میلیون تومان پول شما آماده باشد.

 

چقدر زمان می برد ویزای من آماده شود؟

 دو ماه را می گوییم که مسافر دلهره نداشته باشد… اما ۱۵ روزه، ۲۵، ۳۵، نهایتا ۵۰ روزه ویزا آماده می شود.

 

آیا وقتی به مقصد برسم، شخصی از طرف شما برای راهنمایی به سراغم می آید؟

 بدرقه می آیند اما ماندگاری با خود شماست. شما یک ماه ویزا دارید و از طرف رابط دنبال شما می آیند. اما متاسفانه با مشکلی که خانم “سیمین” برای ما پیش آوردند فعلااین امکان مهیا نیست. حتی سه مسافر هم داشتم که رابط جواب من را نمی دهد. تازه به این فکر افتادند که کار ما قاچاق آدم است! هستند کسانی که هشت میلیون، یا یکی دیگر ۱۳ میلیون می گیرند و مدت ها روی آب در اوکراین و یونان مسافر را نگه می دارند. نه آقا! مسافر ما محترمانه از فرودگاه به اروپا می رود، به هر حال کسی که بخواهد برود قیمتش۲۰ میلیون تومان است.

 

پاسپورتم آماده است، پولم که مهیا شد تماس می گیرم تا رابط را ببینم. البته کمی مشکل مالی دارم و زبان هم دست وپا شکسته می دانم. بیشتر که درباره زمان صدور ویزا می پرسم برای برنامه ریزی تهیه پول است…

 از ۱۵ روز، یک ماه و دو ماه است. بستگی به شانس شما دارد اما ویزای شما در هر صورت یک ماه اعتبار دارد.

 

الزامی است که به واسطه آقای رابط می روم حتما در لندن ساکن شوم؟

 اینها مسایلی است که شب پرواز با شما هماهنگ می شود. شبی که شما خروج دارید رابط به شما اطلاعات را می دهد، اصلاشاید همراه شما بیایند، خودش ویزا دارد و در برخی موارد همراه مسافر می روند و می آیند. یک درصد گمان نکنید که خروج غیرقانونی دارید، شما خیلی قانونی از ایران خارج می شوید، این ۲۰ میلیون تومان هزینه دعوتنامه شما و بوروکراسی سفارت است که در آن سفارتخانه خرج می شود.

 ”نادر” پسر خانم “سیمین” است. تکنسین فنی که در امور امواج تبحر دارد. نام رابط را “ا. ر” می خواند. یک بار او را دیده و درباره سفر به “نادر” گفته است: “از اروپا غیرقانونی به انگلستان سفر می کنی. اگر قرار باشد کار اقامت تو توسط ما انجام شود باید ۱۰ میلیون تومان دیگر هزینه کنی اگر نه هم که می توانی به کمپ ها مراجعه کنی و دو تا سه سال طول می کشد تا اقامت تو اوکی شود.”

 

مصایب مهاجرت

“با گذشت بیش از سه هفته از غرق شدن لنج حامل ۲۶۰مسافر ایرانی، افغانی و پاکستانی در آب های اندونزی، افشای راز غرق شدن یک لنج دیگر با ۷۵ مسافر ایرانی، پرونده جدیدی را پیش روی دادیار جنایی و پلیس قرار داد. این لنج آبان ماه امسال راهی استرالیا بود که به علت زیاد بودن مسافران غرق شد و ۲۸ نفر از مسافران، جان باختند.”

 منبع: خبرآنلاین ۱۹ دی ۱۳۹۰

 بیشتر این مهاجران از همین روش و روش هایی که خانم “قهرایی” گفتند برای مهاجرت استفاده می کنند. “اصغر” جوانی موزیسین است. خلاق است، گیتار می نوازد، گمان می کرد در سوئد فرش قرمز برایش انداخته اند و منتظرند با گیتارش وارد استکهلم شود. بهار سال گذشته از کشور خارج شد. ۳۰ میلیون تومان هزینه کرد تا با پاسپورتی جعلی و ویزای دوهفته ای وارد استکهلم شود. زبان سوئدی نمی دانست و به محض اینکه وارد فرودگاه استکهلم می شود ۲۴ ساعت با ۲۰ کیلو بار روی دوش اش به دنبال اداره مهاجرت می گردد تا خود را به عنوان یک پناهجو معرفی کند. وقتی خودش را معرفی می کند قرار اولین دادگاه گذاشته می شود و در این فاصله تا برپایی دادگاه باید در کمپی مستقر شود. “اصغر” می گوید: “چند شب را در سرمای استخوان سوز استکهلم سپری کردم و تنها نقشه مترو را در دست داشتم. کمپ ما در شهر Javle در شمال سوئد بود. به هر پناهنده ماهی ۲۱۰۰ کرون می دادند اما با هجوم مهاجران و پناهندگان غیرقانونی از کشورهای خاورمیانه همزمان با بهار عربی سهم هر پناهنده به ۱۹۰۰ کرون رسید. بعد از مدتی در Burea ساکن شدم؛ منطقه ای که با نزدیک ترین شهر به نام Uppsala ۱۴ ساعت فاصله داشت. خیلی از سوئدی ها در این شهر خانه داشتند و کسب و کارشان در استکهلم بود، حتی می گفتند «میشل فوکو» و «اینگمار برگمان» برای تمدد اعصاب به Uppsala می آمدند و منطقه معروفی بود. در Burea با یک سودانی که فعال حقوق بشر بود و دولت سودان وی را تحت پیگرد قرار داده بود، یک اریتره ای، بوسنیایی، قزاقستانی، اوکراینی، ازبکستانی و افغانی هم اتاق بودم. نگاه سوئدی ها به پناهندگان مثل نگاهی دگماتیسمی است که برخی مثلاتهرانی ها به مهاجران ِ مثلاافغانی دارند. خاطرم هست در آنجا در پیاده رویی نشستم و پنج ساعت گیتار زدم و بساطم خالی خالی بود. در مدت سه ماهی که در سوئد بودم دو ماه و یک هفته زیر نظر روانپزشک بودم.” چه شد که کارت به روان درمانی رسید: “دو هفته بعد از اینکه به سوئد رسیدم خبر خودسوزی “کامبیز روستایی” آمد. “کامبیز روستایی” ۳۶ساله بود که بعد از ۱۰ سال اقامت چهار بار پشت سر هم تقاضای پناهندگی کرد تا مشمول قوانین پناهندگی دولت هلند بشود. اما به هیچ نتیجه ای نرسید. همین خبر و مصایبی که هم اتاقی هایم از تجربیات شان برای پناهندگی می گفتند باعث شد دچار شوک روانی – عصبی شوم. دست آخر تصمیم به بازگشت گرفتم. هیچ آینده ای برای اهدافم در آنجا ندیدم. پناهندگان، از سوئد به عنوان بهشت یاد می کنند اما در عالم واقعیت، آنجا هم خبری نیست.” با لیزر پاسپورت به ایران می آید و در فرودگاه دستگیر و پنج سال ممنوع الخروج می شود. او این روز ها آهنگسازی اش را می کند و گیتارش را می زند و می گوید: “دوستانم را هم برای مهاجرت به این طریق بار ها منع کرده ام.”

“حجت” از دیگر مهاجران ایرانی است که چهار سال پیش از ایران خارج شده است و حدود ۱۵ هزار دلار هزینه کرد تا به انگلستان برسد. “حجت” با یکی از همان قاچاقچیان ِ آدمی که ماه ها و روز ها مسافر را روی آب های مرزی نگه می دارند همسفر می شود. “حجت” درباره مهاجرت از طریق دریا می گوید: “اگر کسی از راه دریا بخواهد مهاجرت غیرقانونی داشته باشد باید جانش را کف دستش بگذارد. چیزی شبیه به این برایم اتفاق افتاد. در دو قایق یکی ۱۵ نفر و دیگری شش نفر سوار شدیم که وارد دریای مدیترانه شویم و به یونان برسیم. در قسمتی دریا توفانی شد آنقدر که هر چه پارو می زدیم یک متر هم جلو نمی رفتیم. همین لحظه بود که متوجه شدیم قایق سوراخ شده است. شنا هم بلد نبودم و فاصله تا ساحل زیاد بود. این یعنی مرگ. همه وحشت کرده بودیم. فکرمان هم کار نمی کرد. تلاش می کردیم قایق را از آب خالی کنیم. شانس با ما یار بود که گارد ساحلی ترکیه متوجه ما شد.” هنوز شرایط اقامت «حجت» در انگلستان مهیا نشده است. او می گوید: “حتی اگر همین امروز اقامت من قطعی شود تا شش سال اجازه ورود به ایران را نخواهم داشت.” گرما و سرما، گرسنگی، بی پولی، ناامنی و… همه مصایبی است که «ر» متحمل شده است و همچنان با توجه به اینکه اقامتش فراهم نشده این مسایل دامنگیرش است. «رها» می گوید: “زمانی که ایران بودم فکر می کردم آن سوی آب چه خبر هاست، اما امروز حتی اگر به سرزمینی برسم که روزی در رویا هایم بود اعتراف می کنم به این همه دردسری که متحمل شدم نمی ارزید”.

 

ظلم در کمپ ها

 درباره برخورد قانون با مهاجران غیرقانونی «فریده غیرت» وکیل دادگستری می گوید: “وقتی درباره مهاجرت غیرقانونی صحبت می کنیم و کلمه «غیرقانونی» را به کار می بریم، یعنی افرادی که از این روش برای مهاجرت استفاده می کنند تحت حمایت قانون نیستند. وقتی شخصی از طرق مختلف با همکاری افرادی که از راه غیرقانونی مبادرت به خروج از کشور می کنند یا مدرکی دال بر هویت مانند پاسپورت یا ویزا ندارند، در نتیجه وقتی از مرزی خارج می شوند تحت حمایت قانون قرار نمی گیرند. مثال سفر به ترکیه را می زنم؛ سفر به ترکیه ویزا نمی خواهد پس وقتی فردی با پاسپورت قانونی وارد این کشور می شود قانون از وی حمایت می کند و اگر مشکلی برایش پیش آید به عنوان یک ایرانی وقتی مشکلی برایش پیش آید، می تواند به سفارت ایران در ترکیه مراجعه یا از قوانین حمایتی کشور میزبان استفاده کند. اما درست برعکس، افرادی که بدون پاسپورت به ترکیه می روند، هویت ندارند. وقتی فردی از ایران خارج می شود پاسپورت وی حکم شناسنامه فرد را دارد و پاسپورت است که هویت ما را نشان می دهد. وقتی از راه غیرقانونی و با استفاده از تقلب وارد کشوری شویم، اگر مشکلی برای فرد پیش آید نه تنها سفارت ایران در کشور دیگر هیچ حمایتی نمی تواند از فرد داشته باشد که کشور مقصد هم از فرد حمایت نخواهد کرد که دزدی ها، تجاوزها و مصایب اینچنینی برای مهاجر غیرقانونی پیش خواهد آمد.” درباره کمپ های مهاجران غیرقانونی «فریده غیرت» می گوید: “اصولاهیچ کشوری را نمی توان مجبور کرد برای افرادی که به صورت غیرقانونی از کشور خارج یا وارد کشوری شدند کمپ راه اندازی کند. در کشور ما برای افغان هایی که به صورت غیرقانونی وارد ایران می شوند چه اتفاقی می افتد، جمع آوری و به مرز منتقل می شوند تا به کشور خودشان بازگردند و اگر هم این اتفاق برایشان نیفتد دچار مشکل خواهند شد. یعنی ایران هیچ تعهد بین المللی ندارد که کمپی را ایجاد کند برای افرادی که به صورت غیرقانونی وارد ایران شدند. این کمپ ها اگر در دنیا شکل گرفتند جبر زمان بوده و امکاناتی که فراهم شده اما جنبه قانونی ندارد در نتیجه می بینید که در این کمپ ها هم هیچ قانونی رعایت نمی شود که در موارد بسیاری بی قانونی و ظلم هم روا می شود.” ناگفته نماند با دو وکیل مهاجرت ایرانی که در کانادا مشغول وکالت بودند برای این موضوع به عنوان یک روزنامه نگار تماس گرفتیم. دو بار قرار مصاحبه تلفنی گذاشته شد اما وکلای محترم با تردید در هویت نگارنده از مصاحبه سر باز زدند.

 

مهاجران ایرانی به روایت آمار

 به گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) در پایان سال ۲۰۱۰ تعداد مهاجران ایرانی که توسط این سازمان تایید شده اند ۶۸۷۹۱ نفر است. در طول سال ۲۰۱۰، ۱۹۰۰۴ تقاضای جدید از طرف ایرانیان برای مهاجرت به کشورهای مختلف یا دفا تر این کمیساری داده شده است. در همین سال تقاضاهای ملیت های مختلف برای مهاجرت به ۱۶۶ کشور حدود ۸۳۷۵۰۰ بوده است. در طول سال ۲۰۱۰، پنج کشور که بیشتر ایرانیان درخواست های مهاجرت خود را برای آنها فرستاده اند به ترتیب: ترکیه ۲۸۸۱ نفر، آلمان۲۴۷۵ نفر، آمریکا۲۲۰۵ نفر، سوئد ۱۱۸۲ نفر و نیوزیلند ۷۸۵ نفر است. و پنج کشوری که از ملیت های مختلف بیشترین درخواست پناهندگی را دریافت کرده اند: آفریقای جنوبی ۱۸۹۶۰۰، آمریکا ۵۴۳۰۰، فرانسه ۴۸۱۰۰، آلمان ۴۱۳۰۰ و سوئد ۳۱۸۰۰ است.

 

درد مشترک

 نموداری که در ادامه آمده است حکایت از آن دارد که مهاجرت غیرقانونی تنها مشکل ایران نیست. به گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) بیشترین ملیت های پناهجو در سال ۲۰۱۰ میلادی را کشورهای صربستان هشت درصد، افغانستان هفت درصد، چین شش درصد، عراق شش درصد، روسیه پنج درصد، سومالی پنج درصد، ایران چهار درصد تشکیل می دهند و ۵۹ درصد دیگر مهاجران را ملیت های دیگر تشکیل می دهند.

 مفهوم مهاجرت هم از آن دست مفاهیمی است که فرا مرزی است. مثل دروغ. به ملیت و هویت آدمی بسته نیست اما این راه حتی به عنوان آخرین گزینه هم درمانگر نیست. “مرتضی مردیها” دکتر در فلسفه روش شناسی از فرانسه، در مقاله ای هویت آسیب شناختی پدیده مهاجرت را در اتصال دقیق با نوع نگرش مبتنی بر تقسیم جهان به دولت – ملت ها می داند و معتقد است این نگرش در حال تغییر است و به همین دلیل آن هویت هم می تواند عوض شود. به هر حال همیشه مفهوم “چراغم در این خانه می سوزد” و “ریشه هایم در این خاک است” برای بسیاری مفهوم دارد حالاهر قدر که روشنایی خورشید و ستارگان را در هر جای جهان می توان به نظاره نشست و می توان سراسر جهان را وطن خود انگاشت.

منبع: شرق