صدا ♦ چهارفصل

نویسنده
مزدک علی نظری

این بخش از پرونده “مهاجرت اهالی موسیقی”، به خواننده هایی اختصاص دارد که نه از آن طرف به این طرف آمده اند ‏و نه از این طرف به آن طرف رفته اند! البته خواننده هایی با این مشخصات، فت و فراوانند؛ اصلاً بگویید کل آن ها که ‏اسم شان در لیست های پرونده ما نیامده. ولی اینجا مسئله ای وجود دارد: فهرستی که خواهید خواند شامل خواننده یا ‏موزیسین‌هایی می شود که از ابتدای اسم درکردن، همیشه شایعه مهاجرت و رفتن شان به آنسوی آب ها به گوش می ‏رسیده. حالا یا از زبان خودشان این قضیه مطرح شده یا اینکه مردم برایشان حرف درآورده اند.‏‎ ‎

‎ ‎یه دل میگه برم، برم!‏‎ ‎

seda697_1.jpg


سیمین غانم: این سوال برایم چندان تعجب‌آور نیست؛ چراکه سال‌هاست در برخوردهای مختلف، اشخاص زیادی این ‏سوال را از من پرسیده‌اند که: چرا به خارج نرفته‌ام؟ و خیلی اوقات هم مرا مورد انتقاد قرار داده یا برایم برنامه‌ریزی ‏کردند که باید چنین و چنان می‌کردم! اما اشخاص زیادی هم بودند که از اینکه بار سفر نبسته و در کنارشان مانده‌ام، ‏بسیار مرا مورد لطف و محبت قرار دادند که از حسن نیت همگی سپاسگزارم.‏

به هر تقدیر، من معتقدم هرکس در شرایط خاص خود، بنابر نیازهای شخصی، در زندگی‌اش برنامه‌ریزی می‌کند و در ‏تصمیم‌گیری مختار است. نمی‌توان کسی را مورد انتقاد قرار داد که چرا رفته‌ای و چرا مانده‌ای؛ زیرا همه جا سرزمین ‏و ملک خداوند است، ولی ترجیحاً ایران وطن و زادگاه ماست. همه دوستش داریم و به آن عشق می‌ورزیم. من هم ‏شرایط و موقعیت خود را سنجیدم و ترجیح دادم در کنار مردم خوبم به زندگی ادامه بدهم.‏

به علاوه، هنری که هدیه خداوند بوده و برایم بسیار عزیز و ارزشمند است، همیشه در کنار زندگی‌ام قرار داشته. در ‏واقع، زندگی آرام و بی‌دغدغه با روحیه‌ام سازگارتر است و فعلاً فعالیت هنری‌ام - همچون گذشته- منحصر به ‏کنسرت‌هایی است که از طریق جمعیت خیریه «فیروزنیا» گهگاه به اجرا گذاشته می‌شود. و این باعث خوشحالی من ‏است که بتوانم قدمی در راه خیر بردارم.‏

از پروردگارم هم سپاسگزارم و امیدوارم همیشه سهم کوچکی در شادی دل‌های پرملال داشته باشم.‏


‎ ‎زیرزمینی ها‏‎ ‎

اغلب اعضای این لیست، خواننده هایی هستند که کارهایشان به صورت غیرمجاز پخش شده و به اصطلاح ‏‏«زیرزمینی» هستند. قطعاً یکی از دلایل اصلی مطرح شدن چنین شایعاتی، عدم صدور مجوز صدای این بچه هاست. ‏گرچه تجربه «محسن نامجو» نشان داد: گر صبر کنی، ز غوره حلوا سازی!‏

ضمناً این لیست می توانست خیلی بیش تر از این ها گشاد و پرملاط باشد، اما ما سعی کردیم فقط از آن ها یاد کنیم که ‏شایعه رفتن شان جدی و منطقی است. خبر مهاجرت بقیه بیشتر در حد دلبری و خبرسازی است و بس.‏

seda697_2.jpg

حامد هاکان: وقتی شب عید 85 برای مجله نسیم با سه خواننده زیرزمینی شاخص آن سال (بنیامین بهادری، محسن ‏چاووشی و حامد هاکان) مصاحبه کردیم، بالای مطلب مربوط به او تیتر زدیم: «شادمهر شهرری». در همان گفتگو بود ‏که همه فهمیدیم حامد چه ارادت ویژه ای خدمت «شادی» جان دارد. یعنی اگر تا پیش از آن و با شنیدن صدایش یا ‏احتمالاً تصویرش، متوجه نشده بودیم؛ گرفتیم که حامد هاکان دوست دارد جای پای «شادمهر عقیلی» قدم بگذارد.‏

او حتی سعی کرده بود دو- سه تا از آهنگ های شادمهر را بازخوانی کند و به گفته خودش، برای این کار تلفنی از ایشان ‏رخصت طلبیده است. به هرحال، همان روزها (یک سال و چند ماه پیش) بود که دی جی هاکان می گفت: «یک شرکت ‏ایرانی در لس آنجلس می خواهد آلبوم بعدی ام را منتشر کند. همین روزها می روم آنجا…»‏

چیزهایی هم در مورد کنسرت و اقامت و این حرف ها مطرح شد. اما خب، همین روزهاست دیگر. عجله نکنید و به ‏کسانی که می گویند هاکان هنوز در ایران است و همچنان همان حرف ها را می زند که دو سال پیش می گفت، توجه ‏نکنید؛ شایعه است!‏

محمدحسین پهلوان: با نام هنری «عرشیا»، استاد جنجال و حاشیه سازی برای خودش! کسی که صدای بی کیفیت ‏آهنگسازش (شادمهر) را یکی در میان، بین کارهای خودش گذاشته و به اسم «آلبوم مشترک عرشیا و شادمهر»، بی ‏مجوز پخش کرد. هنرمندی که هم با نشریات جوان پسند مصاحبه می کند و هم پا می شود می رود مجله «شلمچه» ‏مسعود ده نمکی، درددل با بروبچه های ارزشی!‏

او حتی آنقدر اعتماد به نفس دارد که برای انتخابات ریاست جمهوری، دو بار (هشتمین و نهمین دوره)، خود را کاندید ‏کند.‏

از او هیچ کاری - که البته در همین مایه ها باشد- بعید نیست. بنابراین، نه از شنیدن شایعه مهاجرت و خارج رفتنش ‏تعجب می کنیم و نه این موضوع را جدی می گیریم!‏

محسن یگانه: او به هرحال عده ای طرفدار دارد، دو- سه کار مورد پسند ملت بیرون داده، بعضی از جوان ها می ‏شناسندش. اما آدم به عقلش رجوع کند هم بد نیست؛ آیا محسن یگانه در حدی هست که آنطرف بخواهندش؟ شادمهر که ‏خودش آهنگساز بود و نوازنده ای درجه یک و کلی هم معروف، جانش بالا آمد تا خودش را به لس آنجلس تحمیل کند. ‏حالا آیا این محسن هم می تواند؟ نمی شود جوابی قطعی به این سوال داد. اما در یک چیز شک نکنید: اگر امکان داشت ‏و اگر طرف می توانست، تا الان یک خبری می شد لابد. که نشده است هنوز!‏

محسن چاووشی: با فهم تمام، از همان اول، همه جا (همان معدود دفعات که درست و حسابی مصاحبه کرده است)، گفته ‏که اصلاً به رفتن از ایران فکر هم نمی کند. سفت و سخت روی گرفتن مجوز پافشاری کرده و مستحضرید که مدتیست ‏با شرکت نشر «باربد» به توافق رسیده است؛ هرچند که از بخت نامساعد، اخیراً مجوز خود شرکت هم – به دلیل تخلف- ‏شش ماه به حالت تعلیق درآمده! حوزه هنری هم بعد از تجربه موفق انتشار صدای «محسن نامجو» (آلبوم ترنج)، اعلام ‏کرد به زودی اولین کار مجاز چاووشی را منتشر می کند. اما باز هم بخت یار او نبود و بین ارشاد و حوزه درگیری به ‏وجود آمد و… و هیچ!‏

این یکی محسن، با قبلی خیلی فرق دارد؛ هم به معنی واقعی معروف است و هم محبوب. کارهایش هم قابل تامل تر و ‏باکیفیت تر از 99 درصد خواننده هایی است که این سال ها پیدایشان شده؛ چه زیرزمینی ها و چه روی زمینی ها!‏

چاووشی معمولاً درخواست های ساخت موسیقی برای خوانندگان جوان داخلی را رد می کند. دلیلش هم حساسیت ‏وضعیت کسب مجوز صدا از مرکز موسیقی اداره ارشاد است. با این حال، برای یکی- دو فیلم کوتاه و بلند (از جمله ‏‏«سنتوری» و «تونل») موزیک ساخته. اما مهم تر از همه این ها، زمزمه تمایل لس آنجلسی ها به کارهای اوست؛ شنیده ‏می شود چند خواننده معروف نه تنها لب به تحسین محسن گشوده اند، بلکه تلاش برای گرفتن آهنگ از چاووشی را آغاز ‏کرده اند.‏

حالا باید منتظر ماند و دید آخرش چه می شود؛ آیا محسن - که به نظر می رسد وضعش ردیف تر از بقیه است- می رود ‏خارج؟ یا مجوز می گیرد و همینجا کارش را ادامه خواهد داد؟

محسن نامجو: و اما محسن سوم؛ دلش می خواست آلبومش در ایران مجوز بگیرد و قانونی منتشر شود. آخر هم به ‏آرزویش رسید. ولی کو خودش که ببیند و حالش را ببرد؟!‏

محسن نامجو طی حدود یک سال گذشته که آهنگ هایش پخش شدند و شهرت جالبی برای او رقم خورد، چند باری به ‏خارج از کشور رفت. دو- سه بار به هلند رفت که یک بار برای شرکت در جشنواره «پایتخت های جوان دنیا» بود. ماه ‏های اخیر در ارمنستان کنسرت کوچکی داشت و الان هم که شنیده می شود در آلمان است. ولی به گفته خودش، قصد ‏دارد برای ادامه تحصیل به هلند برود. ‏

در تمام یک سال گذشته که مجوز گرفتن یا نگرفتن این خواننده مشخص نبود، هربار سفر او به خارج با جمله «این دفعه ‏دیگر بر نمی گردد» ملت همراه بود. حتی آخرین بار دوستان و دوستدارانش برای او مراسم گلریزان گرفتند تا شرایط ‏ماندنش در خارج از کشور، سهل تر شود. ولی در دقیقه نود، حوزه هنری به داد رسید تا این اتفاق نیفتد و «ترنج» ‏نامجو به بازار بیاید.‏

به هرحال، حالا دیگر نامجو دیگر زیرزمینی به حساب نمی آید و سبک کارش هم به شکلی نیست که فعالیت اش در ‏خارج از کشور، برایش دردسر درست کند؛ مگر اینکه خودش بخواهد!‏

ارکیده حاجی وندی: «من‌ گل‌ ارکیده‌ تنهام‌، زخمی‌ از توفان‌ دنیام‌». والله ما که نشنیده ایم، ولی خانم هایی که صوت ایشان ‏را شنیده اند، می گویند: خوب است، اما نه آنقدرها که صادراتی باشد. ارکیده یک گروه موسیقی دارد که با آن موفق شده ‏عنوان جالب «اولین گروه موسیقی پاپ ویژه بانوان» را برای خودش دست و پا کند. او در این گروه از همراهی ارمغان ‏و ارغوان، ‌خواهران دوقلو اش سود می برد.‏

مهم ترین نکته درباره این گروه، پایداری و استمرار اعضا و جلوگیری از متلاشی شدن گروه ارکیده است. شاید همین ‏مهاجرت لعنتی، یکی از خطرهایی بود که این ویژگی مهم ارکیده ای ها را تهدید می کرد. خوشبختانه چون خانم حاجی ‏وندی و یاران از شرایط کاری شان راضی اند و هم کنسرت می گذارند و هم امیدوارند آلبوم بدهند(!) رفتن شان از ‏ایران تا امروز که در حد شایعه بوده و بس.‏

seda697_3.jpg

محشر نصراللهی: نشناختید؟ همان «مریم دی جی» خودمان! این پدیده گرچه زیاد سفر می کند و کارهای عجیب و ‏غریبی ازش سر می زند (مثل برگزاری کنسرت سال 84 در رشت به نفع کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی، که خودش ‏گفت داوطلبانه بوده و پولی نگرفته)، ولی کلاً به ماندن تمایل داشت.‏

محشر در تمام مصاحبه هایش تاکید می کرد که نه تا به حال در خارج از کشور خوانده و نه دلش می آید ایران را ترک ‏کرده و به غربت برود. ولی اواخر همان سال 84 بود که ‏BBC‏ خبری مبنی بر ترک کشور توسط محشر خانم، منتشر ‏کرد. او در آن مصاحبه گفته بود که مدت هاست اجازه مصاحبه ندارد و در این مدت بارها خودکشی کرده است (نمی ‏دانستیم مصاحبه کردن هم اعتیادی به این شدت می آورد!)‏

خلاصه گویا او مدتی ایران را ترک کرده و به اروپا رفت. ولی هرچقدر هوادارانش منتظر ماندند، دیگر خبری از او ‏نشد که نشد. مطلعان نزدیک به این خانم، می گویند تلاش های او برای انتشار آلبوم در خارج از کشور به جایی نرسیده ‏و از همه آن ها که با تعریف و تمجیدهایشان در تلویزیون های تهرانجلس باعث «فریب» (بخوانید «توهم») او شده اند، ‏خیلی شاکی است.‏

با این حال، خیلی های دیگر به کل رفتن محشر به خارج را تکذیب می کنند و می گویند سفر او کاملاً ‌توریستی بوده و ‏نمی شود اسم مهاجرت بر آن گذاشت، گواه این ادعا: حضور دوباره اش در همین تهران خودمان!‏

منبع: ماهنامه «نسیم هراز»‏