آرزویی به نام بازجو شدن

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

حسین شریعتمداری در پاسخ به مهدی کروبی در تاریخ 12 اردیبهشت 1388 نوشت: ابراز تاسف میکنم که چرا ثواب بازجو بودن در نظام  جمهوری اسلامی ایران که متعلق به حضرت صاحب الزمان عج است در نامه اعمال من ثبت نشده است.

البته جناب شریعتمداری نباید زیاد ناراحت باشند زیرا “انما الاعمال بالنیات” هم ابنکه ایشان نیات بازجو شدن را دارند در پیشگاه خداوند و امام عصر و خلق خدا  بازجو تلقی می شوند  و انشا اله آخرت نیز از ثواب بازجویی برخوردار خواهند شد.

البته ایشان آگر چه به ادعای  خودشان بازجو نیستند اما به هر حال همواره در روزنامه دولتی کیهان که زیر نظر رهبری نظام اداره می شوند  مشغول کیفر خواست نویسی هستند و ار آنجاییکه خود را  حق مطلق می دانند و جمهوری  اسلامی را که هیچ،امام زمان را نیز سر قفلی خودشان نشان می دهند، هر فردی غیر از خودشان و اعوان و انصارشان را مستوجب کیفر می دانند.همچنین ایشان نه تنها کیفر خواست نویس حرفه ای هستند بلکه از نوشتارها و پیشگویی ها و اطلاعتشان کاملا هویداست که ارتباطات صمیمانه و دوستانه ای با بازجوها و کلیه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تحت حمایت امام عصر نیز دارند و همه دوستانی که زمانی را در زندان های امنیتی و انفرادی بوده اند بخوبی می دانند که برادران بازجو چه ارادتی به برادر حسین دارند  و چگونه ایشان را استاد خویش می دانند و اگر تحمل نقد آقای خامنه ای را داشته باشند.تحمل کوچکترین نقدی به ایشان و سعید امامی سرکرده قتل های زنجیره ای را ندارند.

از سوی دیگر رفت و آمد بعضی یاد داشت نویسان روزنامه کیهان به این قبیل زندان ها هم داستان مفصلی است که وقتش برسد شرح آن برای افکار عمومی جالب خواهد بود. البته ما همه جور آرزو دیده بودیم، آرزو خدمت به خلق،پزشک و مهندس و معلم شدن. اما آرزوی بازجو شدن از آن دسته ارزوهایی است که تا به حال ندیده بودیم که  طی یاداشت ایشان   بر ما  روشن و مبرهن شد.

 

اما جناب شریعتمدار از مزاح که بگذریم بایدبگویم همه آنهایی که به عنوان زندانی سیاسی، انواع و اقسام اتهامات را به دوش می کشند وباز جویی پس داده اند می دانند که این قبیل باز جوها در هر نظامی که باشند بیمار هستند. بخصوص آن دسته از نظام هایی که خود را نماینده خداوند روی زمین می دانند و تصور میکنند که سند بهشت را یکسره به نام خود زده اند. و وعده بهشت را به حامیان خود  می دهند. فراموش نکنیم که کشندگان حسین در واقعه کربلا نیز با فریاد اله اکبر آن غایله را بر پا کردند و این بهترین روش برای بازجویی است که می خواهد از زیر بار عذاب وجدان خلاص شود. بازجوهایی که حتی شغل خود را از همسرانشان پنهان میکنند. آدم هایی که به راحتی می توانند دیگران را زجر دهند،شلاق بزنندو متهم سیاسی را به صرف داشتن اندیشه در قبر انفرادی روزها دفن کنند. بی خوابی بدهند و اتهام بزنند،بترسانند و یا تهدید به آزار جنسی کنند. آقای شریعت مدار آرزو می کند بازجو باشد.بازجوهایی  که می تواند چنان فردی را تحت شکنجه قرار دهند که مانند زهرا  کاظمی در زندان اوین به قتل برسند یا چنان بلایی سر متهم بیاورند که مانند زهرا بنی یعقوب  سر به دار شود. بازجوهایی که بیمار هستند و با همه آزار و اذیت ها هرگز نمیتوانند میل به آزادی را از درون متهم خالی کنند و با هر چه خشونت نمی توانند عشق به رهایی را از او بگیرند. آزادی خواهانی که می خواهند مردم بر سرنوشت خویش حاکم باشند و هیچ انسانی بدون دلیل محاکمه و زندان نشود. هیچ متهمی به دلیل جرمی که در کودکی انجام داده اعدام نگردد و هیچ زن ومردی سنگسار نشود، انسانهایی که برابری انسان ها با یکدیگر را می خواهند و می خواهند  که همه مردم از حقوق شهروندی بهره مند باشند. جناب شربعت مداری تمام این آرزوها  که از نظر شما ضد اسلام است با همه سختی ها و شکنجه هایی که بازجو وارد می کند در متهمان سیاسی  مثل گل می شکفد بنابراین پیشنهاد میکنم به خاطر ارزوی بزرگتان که همانا باز جو شدن است خودتان را به پزشک معرفی کنید و هرچه سریعتر به درمان جدی بپردازید. وهمچنین حکومت   جمهوری اسلامی ایران را به امام عصر منتسب نفرمایید که ایشان از  اعمال ظلم منزه است.