جامعه شناسی افکار عمومی در ایران

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

شاید به این موضوع فکر کردید که چرا در ایران هیچ وقت “ نظر” مردم قابل پیش بینی نیست ‏و به همین دلیل هم “ نظرسنجی” جواب نمی دهد و بر اساس نظرسنجی علمی هم نمی توان ‏چیزی را پیش بینی کرد. مثلا همه ما می دانیم که حداقل نود درصد مردم ایران مخالف ‏جمهوری اسلامی هستند و طرفداری برکناری حکومت اند، از طرف دیگر تقریبا همه اصلاح ‏طلبان معتقدند که 75 درصد مردم کشور طرفدار اصلاحات اند، و یک واقعیت دیگر این است ‏که جمهوری اسلامی معتقد است که حداقل 99 درصد مردم ایران با تغییر حکومت در ایران ‏مخالفند و طرفدار اسلام و انقلابند. یکی دیگر از واقعیات ایران هم این است که بین چهل تا ‏شصت درصد مردم ایران طرفدار سلطنت اند، و بی هیچ تردیدی بین 99 تا 110 درصد مردم ‏هم طرفدار مجاهدین خلق اند، اما همگان می دانیم که بیش از صد درصد مردم ایران مخالف ‏مجاهدین خلق اند. معمولا واقعیت نشان می دهد که مردم ایران حداقل بین 300 تا 400 درصد ‏کل جمعیت کشور نظر دارند. اما یک واقعیت دیگر هم وجود دارد و آن اینکه همه مردم ‏مطمئن هستند که نظام جمهوری اسلامی می خواهد هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شود، به ‏همین دلیل است که ما در انتخابات شرکت نمی کنیم، چون معلوم است که هاشمی رفسنجانی ‏رئیس جمهور می شود، با این وجود احمدی نژاد رئیس جمهور می شود و پس از انتخابات ‏هیچ کس شکی ندارد که جمهوری اسلامی از همان ابتدا قصد داشت احمدی نژاد رئیس جمهور ‏شود. همه اینها نشان می دهد که نظرسنجی در ایران تقریبا کاری غیر ممکن است، ما هرگز ‏نمی توانیم بگوئیم نظر مردم ایران چیست و از چه راهی می توان نظر مردم را فهمید. برای ‏توضیح بیشتر دلایل اینکه چرا هرگز نمی توان فهمید نظر مردم ایران چیست، برایتان می ‏گوئیم.‏

اول: یک ایرانی هرگز نظرش را به کسی نمی گوید، اگر بگوید هم دروغ می گوید.‏

دوم: مردم معمولا به کسی که می خواهد نظرشان را بداند، نظری را می گویند که لازم است ‏بگویند، نه نظری که دارند. مثلا یک نفر که طرفدار اصلاحات است، در نظرسنجی برای ‏اصلاح طلبان اعلام می کند که در انتخابات به معین رای می دهد، اما در مصاحبه با تلویزیون ‏چنان حرف می زند که انگار به قالیباف رای می دهد، همین آدم در مصاحبه با خبرنگاران ‏خارجی اعلام می کند که در انتخابات شرکت نخواهد کرد، با همه این احوال وی در انتخابات ‏حاضر می شود و به ….. رای می دهد.‏

سوم: بسیاری از ایرانی ها صبح که می خواهند برای رای دادن بروند، تصمیم می گیرند به ‏هاشمی رای بدهند، ولی وقتی پای صندوق می رسند، عصبانی می شوند و به احمدی نژاد رای ‏می دهند. در حقیقت نظرسنجی از مردم ایران کاری غیرممکن است، چون نظر مردم در ‏لحظه ای که از آنها نظر می پرسید یک چیز است و در زمانی که نظرشان جمع بندی می شود ‏چیزی دیگر است، و زمانی که نظرشان اعلام می شود، کاملا با دو حال قبلی متفاوت است.‏

چهارم: نظرسنجی از مردم ایران تقریبا کاری غیرممکن است، اگر فرض کنیم که سه مورد ‏اول حل شده باشد، مردم ایران نظرشان را بگویند، نظرشان تغییر نکند، و اصولا نظری داشته ‏باشند، دو حالت مفروض است، یا نظرشان به نفع دولت است، در این حالت کسی نتیجه ‏نظرسنجی را باور نمی کند و مردم خواهند گفت که این نظرسنجی دروغ است و اگر ‏نظرسنجی نشان بدهد که مردم نظری مخالف دولت دارند، نظرشان غیر قابل انتشار است، ‏چون اگر این نظر منتشر شود، آنها تحت تعقیب قرار می گیرند و هیچ راهی هم برای اثبات ‏نظرشان ندارند، مگر اینکه دوباره به مردم مراجعه کنند، تا آن موقع هم نظر مردم عوض شده ‏است.‏

پنجم: تقریبا یک نظر واحد و مشترک وجود دارد، هر نتیجه ای از هر انتخاباتی گرفته شود، ‏حکومت اعلام می کند که همه مردم طرفدار جمهوری اسلامی هستند، حتی اگر فقط چهل ‏درصد مردم در انتخابات شرکت کرده باشند، و مخالفان حکومت هم اعلام می کنند که هیچ ‏کدام از مردم در انتخابات شرکت نکردند، با این حال هر دو یک نتیجه را می گیرند، هم دولت ‏و هم ضد دولت معتقدند که مردم به هر حال به جمهوری اسلامی رای داده اند، حتی اگر مردم ‏بدانند که نامزدی که رای آورده، مخالف دولت است، پس از رای آوردن طرف می گویند که ‏فرد انتخاب شده طرفدار حکومت است. دولت هم در هر حال انتخابات را به نفع خودش می ‏داند، حتی اگر مطمئن باشد کسی که رای آورده است، مخالف دولت است.‏

ششم: مردم ایران هیچ نظرسنجی را چه از سوی مقامات دولتی و چه از سوی موسسات علمی ‏باشد، نمی پذیرند، ما معمولا نظر عمه و خاله و پسرخاله و دختر خاله مان را نظر مردم می ‏دانیم و طبیعی است که عمه و خاله ما حداقل هشتاد درصد جامعه هستند.‏

نتیجه گیری اخلاقی: نظرسنجی در جامعه ای که کسی نظر ندارد، معمولا غیرممکن نیست، ‏بلکه بیهوده است. ‏

نتیجه گیری سیاسی: مردم ایران همیشه مطمئن هستند که نتایج نظرسنجی غلط است، چون در ‏مورد خودشان مطمئن هستند که نظرشان واقعی نبوده، بنا براین در مورد دیگران هم مطمئنند. ‏