مطلبی نوشته بودم درباره سیف الله داد که داد سردبیر درآمد که طنزت کو. و من فکری برای طنز نکرده بودم. راستش را بخواهید من به دو نوع طنز خیلی می خندم، یکی طنزهایی که خیلی بی مزه است، از جمله طنزهای کیهان که واقعا گاهی مرا از خنده منفجر می کند. در یک ساعتی که وقت دارم تا طنز امروز را بنویسم، قصد کردم پنج طنز به سبک کیهان بنویسم…..
کره خر!
گفت: شنیدی که یکی از عناصر پنتاگون که برای سیا کار می کند به اسم محسن سازگارا در صدای آمریکا گفت فردا عصر مراسم چهلم کشته شدگان بوسیله میرحسین موسوی تروریست را چه مجوز بدهند و چه ندهند برگزار می کنیم؟
گفتم: هاهاها، مگر میرحسین موسوی اعلام نکرده که در این مراسم شرکت نمی کند و به بهشت زهرا می رود و تازه آن هم غیرقانونی است، و باید او را دستگیر کنند.
گفت: واقعا نکته جالبی گفتی! تازه این عنصر پنتاگون با آن محسن مخملباف کارگردان فیلمهای هرزه و کثیف همکاری کرده و معلوم است موسوی با چه عواملی کار می کند.
گفتم: می گویند یک نفر داشت می رفت دزدی، از قضا مسوولان محترم نیروی انتظامی برای حفظ امنیت سر رسیده و دزد فرار کرد، مامور جیغ کشید: “ کره کر وایستا!” دزد اولی به دومی گفت: “ وایستا، شناسایی شدیم.” هاهاهاها
گاو!
گفت: یکی از عوامل مساله دار وابسته به سرویس های اطلاعاتی بیگانه در هلند در یک مقاله پر از آه و ناله خواستار آزادی سعید حجاریان تئوریسین اغتشاشات اخیر شده است.
گفتم: هاهاهاها، چقدر اینها پر رو هستند، مگر امروز سعید حجاریان را آزاد نکردند، چون ریاست محبوب جمهور که در انتخابات چهل میلیونی برگزیده شد خواستار اعمال حداکثر رافت اسلامی در مورد بازداشت شدگان شد.
گفت: هاهاهاها، اینها اینقدر بی شرم هستند که خواستار آزادی کسی می شوند که حتی اگر امروز هم آزاد نشده باشد، بالاخره یا فردا یا تا چند ماه دیگر آزاد می شوند.
گفتم: چقدر حرف خنده داری زدی، رافت اسلامی و مهرورزی دولت روی اینها را زیاد کرده، وگرنه اگر مقام معظم رهبری نفرموده بودند، باید میرحسین موسوی و همه اخلالگران مجازات می شدند.
گفت: شنیدی که یک نفر گفت که هیچ وقت با گاو طرف نشو، چون هم عقل ندارد، هم شاخ دارد( دویست تا علامت تعجب)
بخاطر یک مشت دلار بیشتر!
گفت: واقعا اینها با چه رویی حرف از گفتگوی تمدنها می زدند و حالا در اغتشاشات اخیر به گفته برادران نیروهای انتظامی دهها نفر به دستور تیراندازانی که از خاتمی و موسوی پول گرفتند کشته شدند.
گفتم: اینکه چیزی نیست، اگر نیروی انتظامی رهبری اغتشاشات یعنی م.ت. و ب.ن. و ع. ر. را نگرفته بود، الآن نیروهای پادگان اشرف و صهیونیست های مرکز جهانی یهود و نیروهای واکنش سریع آمریکا، در تهران با لباس سبز جنگ خانه به خانه می کردند.
گفت: و جالب این است که این سیاست های بوش بود که الآن یادم آمد سیاست اوباما با آن فرق دارد ولی اوباما هم مثل بوش است.
گفتم: مگر فوکویاما یک غربی نیست که خودش اعتراف کرده اسلام باید در ایران باشد، پس این اصلاح طلبان چه می گویند که کاخ سفید هم آنها را تائید می کند.
گفت: چون اصلاح طلبان خیلی بیشرف هستند
گفتم: هاهاهاها، چه حرف جالبی زدی، چون یک نفر با چهار شریکش می خواستند مسافر کشی کنند، ولی بعد از یک هفته دیدند کسی سوار ماشین آنها نمی شود، از یک نفر پرسیدند که چرا کسی سوار ماشین ما نمی شود، او گفت ای احمق ها! شما پنج نفری سوار ماشین شدید، جایی برای مسافر نمی ماند، هاهاها!
پروین خانم
گفت: یکی از عوامل صهیونیستی که قبل از انقلاب هر روز دستبوسی فرح را می کرد و شیشه خانه اش را تمیز می کرد، به اسم م. ب. که از تل آویو گزارش داده بود، در شبکه تلویزیونی اینتلیجنت سرویس که توسط امپراطوری پیر اداره می شود، اعلام کرده فردا چهلم ندا آقا سلطان است.
گفتم: هاهاهاها! عجب پرروهایی هستند، چهلم را برای کسی می گیرند که مرده باشد، در حالی که این خانم در تلویزیون آمد و گفت من نمردم. پس چطور اینها برای کسی که نمرده ختم می گیرند؟
گفت: از بس وقیح و بی منطق هستند، حتی پدر همین خانم آمد تلویزیون و اعلام کرد که یک خبرنگار تلویزیون انگلیس در قتل این دختر دست داشته.
گفتم: وقتی این دختر کشته نشده و اگر هم شده خود انگلیس عامل قتل است، چهلم گرفتن معنی ندارد.
گفت: یک نفر داشت بالای داربست کار بنایی می کرد، یکی آمد و داد زد، جعفر، بدو که پروین همسرت مرد. آن مرد دستپاچه شد و سرش گیج رفت و افتاد پائین، در حالی که داشت به زمین می رسید، با خودش فکر کرد، اسم زن من که پروین نیست، چرا بیخودی جوگیر شدم؟ کمی که به زمین نزدیک شد با خودش فکر کرد، من که اصلا زن ندارم که اسمش پروین باشد یا نه، برای چی افتادم؟ و در حالی که سقوط می کرد، با خودش گفت: من که اصلا جعفر نیستم.
از گوگوش تا سروش
گفت: دیدی تلویزیون دیشب تصویر عناصر وابسته به سیا را جلوی سازمان ملل نشان می داد که به دریوزگی غربی ها رفته و همین هایی که علیه نظام موضع گرفتند به حمایت از موسوی خائن و اغتشاشگر پرداختند
گفتم: هاهاها، از جمله خواننده معلوم الحال گوگوش و اکبر گاف و سروش و عنصر واخورده ای به نام نوام چامسکی که بخاطر فساد اخلاقی در مجله امور خارجی افشا شده است.
گفت: این اکبر گاف موقعی که زندانی بود مدعی بود که وزنش 25 کیلو کم شده، در حالی که مسوولان امور زندان می گفتند یواشکی کره و عسل می خورد و ترازوی زندان خراب بود.
گفتم: واقعا به نکته جالبی اشاره کردی، چون اکثر جاسوسان و مزدوران استکبار همین طورند.
گفت: می گویند یک نفر اسمش ادب بود، یکی اسمش به تو چه، ادب رفت بالای درخت که مثل بسیاری از طرفداران فاسد موسوی و غارتگران بیت المال میوه بدزدد، در همین موقع باغبان از راه رسید و گفت: اسمت چیه؟ گفت: به تو چه! با غبان ناراحت شد و گفت: ادبت کجا رفته؟ گفت: بالای درخت! هاهاها، خیلی خنده دار بود.
کسانی که به با مزه بودن این جوک ها شک دارند مراقب عاقبت خودشان باشند چون که هر چهارشنبه بعد از نماز و درس خارج، مقام ولایت به مدت سیزده دقیقه به همین جوک ها می خندند و با همان خنده ها خط هفتگی کیهان را روشن می فرمایند در مواقعی که خودشان سرما خورده باشند حجت الاسلام حجازی این وظیفه را انجام می دهند.