تحریم ها به مثابه جنگ اقتصادی

نویسنده

» مقاله ای از پریزون پلنت

جک کنی

دیوید اکسلرود، مشاور ارشد پرزیدنت اوباما، در دفاع از وی در برابر اتهامات جمهوریخواهان مبنی بر اینکه به اندازه کافی در برابر ایران سختگیر نبوده است، گفت: “متحد کردن همه دنیا برای اجرای گسترده ترین تحریم ها علیه ایران، موفقیت آمیزترین کاری است که رئیس جمهور انجام داده.” روز اول ماه اوت، هر دو مجلس آمریکا تحریم های بیشتر علیه ایران را تصویب کردند. تازه یک ماه بعد از تصویب این قانون بود که کاندیدای جمهوریخواهان، میت رامنی، تشدید تحریم ها علیه ایران را تکرار کرد.

رامنی روز ۹ سپتامبر در مصاحبه با فاکس نیوز گفت: “من رویکرد کاملا متفاوتی در قبال ایران دارم که شامل تحریم های فلج کننده است که مدت ها پیش باید به اجرا گذاشته می شد.”

 این مصاحبه در حالی صورت گرفته بود که نیروهای اطلاعاتی آمریکا اعلام کرده بودند هیچ سندی مبنی بر اینکه ایران دست به توسعه اتمی زده است، وجود ندارد. حکومت ایران اعلام کرده که برنامه های اتمی اش صلح آمیز و برای تولید انرژی و ایزوتوپ های مورد مصرف پزشکی است.

 

قربانیان بیگناه

شاید بهتر بود رامنی با والدین میلاد، پسر هشت ساله ایرانی اهل خوزستان حرف زده بود. طبق گزارش واشنگنتن پست، خانواده این پسر برای خریدن داروی فیبا، ساخت آمریکا که برای درمان هموفیلی، مورد نیاز میلاد است، باید طی یک سفر ۱۲ ساعته با اتوبوس به تهران بروند. داروی خریداری شده کفاف دو روز میلاد را می دهد.

افسانه، مادر میلاد می گوید: “من بشدت نگرانم. زندگی فرزندم به خطر افتاده است.” به غیر از اینکه حتی یک خون دماغ منجر به مرگ میلاد می شود، این خطر نیز وجود دارد که پای راست وی فلج بشود. در دنیای رامنی، این همان تحریم های “فلج کننده” ای است که باید در مورد ایران اعمال شود.

احمد قویدل، رئیس انجمن هموفیلی ایران که ۸۰۰۰ بیمار را تحت پوشش دارد، می گوید: “این یک جور گروگانگیری محتاج ترین انسان هاست و جالب است که این افراد ادعای طرفداری از حقوق بشر را هم دارند.یک مرد جوان در جنوب تهران بعد از تصادف به دلیل اینکه سرنگ مخصوص خون وجود نداشت، کشته شد. حتی چند روز تاخیر هم می تواند عواقب وخیمی نظیر خونریزی مغزی و معلولیت به دنبال داشته باشد.”

مقامات رسمی دولت ایران گفته اند که تحریم های بین المللی، تاثیری بر کشور نگذاشته است و ۹۷ درصد داروهای کشور در داخل تولید می شود. اما اگرچه داروهای تحریم شده در این ارقام ناچیز به نظر می رسد، اما کارشناسان بهداشت می گویند که تاثیر بسیار مهمی بر بیماری های خاص که هنوز داروی ساخت داخلی ندارد، گذاشته است. حتی مواد اولیه بخش اعظم دارو های تولید داخل هم از بیرون از ایران تهیه می شود.

 

تئوری استثنا

درحالیکه فروش بخش اعظم کالاهای اساسی به ایران ممنوع شده است، صادرات غذا و دارو ممنوع نشده است. برخی از این کالا ها مجوز وزارت خزانه داری آمریکا را دارند، اما خرید همان کالا ها هم با مشکل مواجه شده است. وارد کنندگان می گویند به دلیل تحریم بانکی که اروپا برای ایران درنظر گرفته است، داروها به موقع به دستشان نمی رسد.

یک وارد کننده می گوید: “مستثنی کردن دارو ها از تحریم فقط یک تئوری است، بانک های بین المللی پول ایران را از بیم روبرو شدن با تنبیه آمریکا قبول نمی کنند”.

کمبود دستگاه های دیالیز کلیه و تجهیزات پیوند کلیه با تشدید تحریم ها بیشتر شده است. اما بیماران تنها کسانی نیستند که قربانی تحریم ها هستند، که به دلیل اصرار ایران بر ادامه برنامه های اتمی، جانشان را از دست می دهند.

یکی از اعضای کمیسیون انرژی در مجلس ایران به وال استریت جورنال گفته است: “کشورهای غربی همواره می گویند که قصد ندارند برای مردم ایران مشکل درست کنند. اما بخش خصوصی بشدت از این تحریم ها آسیب دیده است و باعدم دسترسی به راه های عادی انتقال پول، این بخش ورشکست می شود.” بیکاری در ایران سه برابر شده و بیکاری با بالا رفتن قیمت ها کمرشکن شده است: روز اول و دوم اکتبر، ریال ۲۵ درصد ارزشش را در مقابل دلار از دست داد. با وجود اینکه قرار بود یارانه ها به فقرا کمک کند، بالارفتن قیمت های کالاهای اساسی مثل شیر، نان، برنج، ماست و سبزیجات دوبرابر شده است. مرغ آنچنان گران شده است که زمانی که بصورت دولتی عرضه می شود، شورش برپا می شود. روز سوم اکتبر، پلیس تهران به سمت مردم معترض به بالارفتن قیمت دلار، گاز اشک آور پرتاب کرد. بازار تهران به دلیل فقدان نرخ ثابت، بسته شد.

با وجود اینکه دیپلمات های آمریکایی و غربی بارها گفته اند که هدف این تحریم ها حکومت ایران است، اما ۷۵ میلیون ایرانی بهای اختلافات ایران و غرب را می‌پردازند. تحریم‌هایی که در جنگ خلیج فارس برای عراق درنظر گرفته شد در طول ۱۲ سال نه منجر به تغییر حکومت شد و نه منجر به سقوط صدام. برعکس، به صدام حسین کمک کرد تا کنترل اش را بر مردمی که از وضعیت اقتصادی رنج می بردند، بیشتر کند. کمبود غذا و دارو در کنار بیماری های واگیردار قرار گرفته بود زیرا صدام قادر نبود وسایل مورد نیاز برای تعمیر لوله ها و مخزن های آبی که در جریان جنگ تخریب شده بودند را تهیه کند. اسناد آگاه بودن دولت آمریکا و دولت های غربی از صدمه ای که به ملت عراق وارد شده است، موجود است.

در سال ۱۹۹۶، زمانی که فقط ۵ سال از تحریم های آمریکا می گذشت، لسلی استال از شبکه سی بی اس، با وزیر امورخارجه وقت، مادلین آلبرایت، درباره مضر بودن این تحریم ها برای بشریت با وی مصاحبه کرد:

استال: ما شنیده ایم که نیم میلیون کودک کشته شده اند. تعداد کودکان کشته شده از بمب هیروشیما بیشتر است. آیا تحریم ها ارزشش را دارد؟

آلبرایت: به عقیده من این یک انتخاب بسیار دشوار است اما ما گمان می کنیم بهایی که پرداخته می شود، ارزشش را دارد.

آلبرایت به این موضوع اشاره ای نکرد که تعداد کودکان کشته شده که استال به آن اشاره کرده بود، در گزارش فائو وابسته به سازمان ملل عنوان شده است. این رقم هرچقدر که می خواهد باشد، واقعیت این است که آمریکا و متحدانش و سازمان ملل حاضر بودند نیم میلیون کودک عرب کشته شوند اما آنها به هدفشان که “تغییر حکومت در عراق” بود، برسند. سال ها بعد، زمانی که شکنجه زندانیان توسط سربازان آمریکایی در زندان ابوغریب در عراق به یک جنجال بین المللی تبدیل شد، جوزف سوبران، مقاله نویس در این مورد نوشت: “همه حسن نیتی که از طریق سال ها بمباران شهر های عرب و گشنه نگهداشتن کودکان عرب بدست آورده بودیم، بر باد رفت.”

 

بی تفاوتی به رنج دیگران

گروه های ضد آمریکایی برای یافتن شواهدی دال بر بی تفاوتی آمریکا نسبت به بی تفاوتی سیاستمداران آمریکا در برابر فجایع بشری، نیاز ندارند که به جنجال های سال های دور بپردازند. برد شرمن، سناتور جمهوریخواه آمریکا در تاریخ ۹ اوت در روزنامه هیل، چاپ واشنگتن، خواستار شدیدترین تحریم هایی شد که کنگره تا به حال تصویب کرده است. شرمن می گوید که “هدف از این کار کشاندن ایران به بحران اقتصادی است تا رهبران ایران را مجبور کند به پای میز مذاکره برگردند و با پایان دادن برنامه های اتمی موافقت کنند”.

شرمن نوشته است: “ایران به واردات اکثر ماشین آلات و کالاها به تکنولوژی پیشرفته نیاز دارد، کشور با استفاده از این ابزار می گردد. شرکت های بزرگ یا به تجارت با ایران ادامه می دهند یا قراردادهایشان با آمریکا لغو می شود. منتقدان می گویند که این تحریم ها به مردم ایران آسیب می زند. رک بگویم که این تنها راه ماست.”

 

تکرار عراق

زمانی که سال ها پیش، تحریم ها علیه عراق با شکست مواجه شد، آمریکا و متحدانش با بهانه نامشروع “وجود سلاح های کشتار جمعی” وارد جنگ با عراق شدند. بیش از ۴۰۰۰ هزار آمریکایی کشته شد و صدها هزار عراقی در این جنگ کشته و میلیون ها نفر بی خانمان شدند. جنگ منجر به تغییر حکومت در عراق شد و حکومت عراق به دست مجلسی با اکثریت شیعه و رئیس جمهوری افتاد که با دشمن سابق صدام –ایران- رابطه نزدیکی دارد.

حالا باراک اوبامای دموکرات همان سیاست را در قبال ایران در پیش گرفته است که در نهایت باعث شد جورج بوش جمهوریخواه با عراق وارد جنگ بشود. این بار به ما گفته شده است که احتمال دارد ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند و ثبات خاورمیانه را بر هم بزند. این بار احمدی نژاد جایگزین صدام حسین شده است. مرد خطرناکی که دشمن اسرائیل است و به محض اینکه ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند، این کشور را نابود خواهد کرد.

اما اسرائیل ۲۰۰ تا ۳۰۰ کلاهک اتمی دارد و رهبران ایران می‌دانند که حمله به اسرائیل مساوی است با نابودی خودشان و کشورشان. روز ۲۵ سپتامبر، پرزیدنت اوباما در سازمان ملل همچنان اصرار داشت که “ایران اتمی چالشی است که نباید ادامه پیدا کند.”

نتانیاهو در سازمان ملل گفت: “برنارد لوئیز، کارشناس خاورمیانه بهترین نکته را در مورد ایران گفت. وی گفته است که تقابل با ایران برای آیت الله های این کشور، تنبیه نیست، انگیزه است.”

در همان سخنرانی نتانیاهو خواستار ترسیم یک خط قرمز برای ایران شد که در صورت عبور کردن ایران از این خط قرمز، اسرائیل به تاسیسات اتمی این کشور حمله می کند. حالا سووال اینجاست که اگر “آیت الله های ایران” سخت مشغول ساخت بمب اتمی هستند، چطور باید انتظار داشت که از یک خط قرمز بترسند و حمله نظامی منجر به توقف کارشان بشود؟ چطور تحریم ها و درد و رنج مردم ایران، حکومت این کشور را از این کار باز می دارد؟ کره شمالی یکی از بدترین اقتصاد های دنیا را دارد و این کشور هنوز قادر است سلاح اتمی تولید کند.

هم باراک اوباما و هم میت رامنی تمایل خود را برای استفاده از نیروی نظامی ابراز کرده و گفته اند که در صورت لزوم دست به هر کاری می زنند تا ایران به سلاح دست پیدا نکند. رامنی حتی وعده داده بود که جلوی “توانایی” ایران را برای رسیدن به سلاح اتمی خواهد گرفت؛در اصل همان حرف ناتیاهو را تکرار کرده بود. اما در گزارش سال گذشته اطلاعت ملی آمریکا گفته شده که هیچ سندی دال بر تصمیم ایران برای دستیابی به سلاح اتمی پیدا نشده است. لئون پانه تا، وزیر دفاع آمریکا، بیش از یک بار گفته است که چنین شواهدی وجود ندارد.

پانه تا در مورد خط قرمز آقای نتانیاهو گفته است: “تصمیم ایران برای ساخت بمب اتم، خط قرمز ماست.” پس حالا که هیچ سندی وجود ندارد که نشان بدهد ایران قصد دارد بمب اتم بسازد، چرا این جنگ اقتصادی و تحریم ها ادامه دارد؟ از بیست و چهار نفرمشاوران میت رامنی ۱۷ نفرشان در زمان جورج بوش برسر کار بودند، همان کسانی که به بهانه وجود سلاح کشتار جمعی به عراق حمله کردند. باراک اوباما که زمانی بعنوان سناتور شهر ایلینویز، ضد جنگ عراق حرف می زد، از زمانی که وارد کاخ سفید شده بودجه نظامی تنظیم کرده است. درحالیکه تصمیم گیری در مورد جنگ با کنگره آمریکاست، رامنی می گوید برای جنگ با ایران به اجازه کسی نیاز ندارد. اوباما سال گذشته بدون مجوز در امور داخلی لیبی دخالت کرد و همچنان اهدافش را بمباران می کند و غیرنظامیان در پاکستان و یمن سایر کشورهای خاورمیانه را می کشد و همچنین اذعان دارد که تصمیم گیری در مورد جنگ باید جزو امتیازات رئیس جمهور باشد.

برخی معتقدند که فرصت ساخت “یک دنیای نو” که توسط اولین بوش رئیس جمهور مطرح شد و یا “انقلاب دموکراتیک جهانی” که توسط دومین بوش رئیس جمهور مطرح شد، می توانست به هرج و مرج خاورمیانه پایان بدهد. اما قبل از اینکه مردم آمریکا به “حمایت از ارتش آمریکا” فراخوانده شوند، ما باید این سووال را می پرسیدیم: “آیا از لحاظ اخلاقی، سیاسی یا عملی شروع کردن یک جنگ دیگر در همان منطقه و به بهانه سلاحی که وجود ندارد، کار درستی است؟”

پریزون پلنت، ۱۴ نوامبر