طرح مطالبات مشخص

بابک مهدی زاده
بابک مهدی زاده

سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) از جمله تشکل های تحول خواهی است که هنوز در انتخابات اعلام موضع نکرده است. هرچند چندی پیش اولین بیانیه انتخاباتی شان را منتشر کردند و سپس با چند تشکل تحول خواه دیگر مثل دفتر تحکیم وحدت، فعالان ملی- مذهبی، نهضت آزادی، جاما، حزب ملت و جنبش مسلمانان مبارز بیانیه مشترکی امضا کردند اما برای اعلام موضع صریح فردا (جمعه) اولین نشست سراسری خود را با حضور تمام شعب و اعضا در همدان برگزار می کنند. از این رو با عبدالله مومنی سخنگو و رئیس شورای مرکزی سازمان ادوار که مطمئناً تصمیم تشکلش تاثیر مهمی در تصمیم بقیه تشکل های تحول خواه خواهد داشت، درباره سازمان و کاندیداهای اصلاح طلب و انتخابات پیش رو گفت وگو کردیم.

 

سازمان ادوار بالاخره بعد از مدت ها، بیانیه انتخاباتی اش را صادر کرد. چرا با این همه تاخیر؟

دلیلش مشخص است، کاندیدای مورد نظر ما عبدالله نوری بود، ما منتظر تصمیم گیری ایشان برای حضور یا عدم حضور بودیم. متاسفانه به رغم اعلام آمادگی آقای نوری برای ورود به کارزار انتخاباتی در صورت تحقق زمینه های عملی حضور در انتخابات اما شرایط لازم برای کاندیداتوری ایشان فراهم نشد، ضمن آنکه سازمان دانش آموختگان ایران از ماه ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری پیش رو تلاش کرد با اتخاذ رویکردی فعالانه در جهت گشایش فضایی برای بحث پیرامون شرایط و ویژگی های خاص این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، در گام نخست شرایطی برای دست یافتن به تحلیل های مشترک از وضعیت موجود و در مرحله بعد زمینه سازی در جهت انجام کنش های عملی ثمربخش در سپهر سیاسی کشور با هدف رسیدن به خواسته های مشترک مبنی بر ضرورت تغییر توام با اصلاح وارد مجادلات سیاسی مابین گروه های اصلاح طلب شد، با این وجود، عملاً پیش شرط ها و بسترهای عملی و شرایط تحقق آن شکل نگرفت و متاسفانه این فرصت ایجاد نشد. از این رو صدور بیانیه انتخاباتی سازمان در شرایطی که چندین ماه فعالیت جدی اعضای سازمان حول گزینه آقای نوری صورت گرفته بود، نه آغازی دیرهنگام برای ورود به مباحث انتخاباتی بلکه نقطه پایانی بود بر ایده طرح شده از سوی سازمان، به عبارتی صدور بیانیه انتخاباتی اخیر سازمان را می توان در راستای ورود به مباحث انتخاباتی که ناظر بر کاندیداهای موجود است، ارزیابی کرد.

 

زمان زیادی به انتخابات نمانده و سازمان هنوز موضعش را مشخص نکرده است. دلیلش چیست؟

موضع سازمان از ماه ها پیشتر از انتخابات روشن بوده. آنچه منجر به عدم اعلام موضع در خصوص وضعیت فعلی انتخابات شده ناشی از تغییر آرایش و صورت بندی های انتخاباتی است که خروج یا اعلام عدم حضور دو کاندیدای احتمالی نظیر آقایان خاتمی و نوری شرایط جدید را رقم زده. سازمان نیز پس از آنکه شرایط تحقق رویکرد مورد نظرش در انتخابات عملی نشد با صدور بیانیه یی تحلیل و خط مشی بعدی اش را مشخص کرد. در این بیانیه رویکرد سازمان درخصوص ورود فعالانه به انتخابات که مبتنی بر ضرورت ایجاد جنبش اجتماعی حامی اصلاحات بود که براساس آن فرصتی را برای ایجاد موازنه سیاسی واقعی در جامعه ایران فراهم می کرد با منتفی شدن حضور کاندیدایی که واجد چنین ویژگی هایی بود عملاً انتخابات پیش رو را از قدرت و چنین امکانی محروم کرد. از این رو از این امکان در جهت پرسشگری درخصوص رفع موانع اصلاحات در ساختار قدرت و مطالبه محوری به عنوان مهم ترین دغدغه های سازمان در شرایط فعلی استفاده می کنیم که در این راستا تصمیم سازمان بر این امر واقع شد که با طرح مطالبات مشخص، برنامه های عملی و امکان پذیری را که بتواند گامی در جهت حرکت در مسیر اهداف کلان مجموعه باشد با کاندیداهای انتخابات در میان بگذاریم تا پس از گفت وگو و تعامل و طرح خواسته ها با کاندیداها به تناسب نزدیکی و همفکری آنها با دغدغه های مجموعه در برابر کاندیداهای انتخاباتی در صحنه اعلام موضع کند.

 

آیا سازمان در راستای پیگیری برنامه هایش برای دیدار با دو کاندیدا برنامه یی دارد یا اساساً تاکنون گفت وگوی رسمی و انتخاباتی از سوی تشکل متبوع تان با کاندیداها صورت گرفته؟

در این راستا سازمان بررسی مواضع کاندیداهای اصلاح طلب را در دستور کار انتخاباتی خود قرار داد و با تصویب شورای مرکزی سازمان مقرر شد به منظور آشنایی بیشتر با دیدگاه ها و برنامه های کاندیداهای جریان اصلاحات و ارائه مطالبات و بحث و تبادل نظر پیرامون آن، با آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی دیدارهای جداگانه یی داشته باشیم. پس از ارسال درخواست ملاقات اعضای سازمان با کاندیداها آقای کروبی در کوتاه ترین زمان ممکن امکان ملاقات را فراهم آوردند ولی تاکنون امکان دیدار با دیگر کاندیدای جریان اصلاح طلب جناب آقای موسوی فراهم نشده و مسوولان ستاد ایشان اولین فرصت ممکن را برای این دیدار به دو هفته بعد از برگزاری انتخابات موکول کرده اند که به نظر می رسد با چنین اوصافی اگر ایشان بتوانند رای مردم را برای کرسی ریاست جمهوری کسب کنند در آن شرایط پرکار قاعدتاً دیداری میسر نمی شود و در شرایطی که امکان انتخاب برای وی فراهم نشود بعید به نظر می رسد ایشان در عرصه عمومی و جامعه مدنی حضوری داشته باشند تا چنین امکانی حاصل شود. با این اوصاف امیدوارم روند حاکم بر دیدارهای ایشان اصلاح شود که حداقل دیگر جریانات از فرصت بحث و گفت وگو با ایشان محروم نشوند.

 

موضع رسمی و نهایی سازمان چه زمانی اعلام می شود؟

ما در حال حاضر مشغول جمع بندی انتخاباتی هستیم و به زودی نظر خود را اعلام می کنیم و در این خصوص در پایان هفته جاری ۱۸ اردیبهشت به میزبانی شعبه همدان سازمان و با حضور ارکان موثر سازمان نظیر شعب، شورای مرکزی، سیاستگذاری و کمیته سیاسی نشستی جهت بررسی رویکرد اعضا به انتخابات و اعلام موضع گیری نهایی برگزار می شود که قطعاً سازمان تکلیف اش با انتخابات و چگونگی مساله حمایت از کاندیداها روشن می شود.

 

به نظر شما ویژگی و مشخصه اصلی انتخابات این دوره در بین گروه های اصلاح طلب چیست و آرایش نگرش های انتخاباتی بر چه پایه یی است؟

یکی از دستاوردهای جریانات منتقد وضع موجود در این دوره از انتخابات شکل گیری گفتمان مطالبه محوری و نقد همزمان دو مکانیسم انتخاباتی “عدم شرکت بدون استفاده از فرآیند و فضای انتخاباتی” و “مشارکت بدون قید و شرط” است. از نظر ما دوره حمایت بی قید و شرط و اعلام وفاداری و بیعت انتخاباتی با کاندیداها سپری شده. متاسفانه نتیجه حاکمیت حمایت بی قید و شرط در میان برخی از اصلاح طلبان نه تنها شهروند مشارکت جو و متعهد و مسوول نیست بلکه نتیجه چنین رویکردی به نوعی به حامی پروری و ارادت ورزی منتهی می شود. برخلاف چنین نگرشی، ما در انتخابات به دنبال کمک به نهادینه ساختن امر مشارکت آگاهانه و مداخله موثر و مفید هم در فضای پیشاانتخاباتی هستیم و هم در عرصه سیاست و می خواهیم انتخابات را به محملی برای طرح مطالبات و عرصه یی برای ایجاد چالش و پاسخگویی بدل کنیم، در چنین شرایطی می توان انتظار داشت فرآیند انتخاباتی برای شهروندان موقعیت موثر و فعالانه یی را به وجود بیاورد.

 

آیا درست است بگوییم دلیل عدم موضع گیری صریح سازمان به خاطر ناهمگون بودن نظرات شعب و اعضای شورای سیاستگذاری اش است؟

نمی دانم منظور شما از ناهمگون بودن چیست. ما در سازمان هیچ گونه اختلاف اساسی در مورد انتخابات و موضوعات دیگر نداریم. خوشبختانه دیدگاه مان نزدیک است و اختلاف جزیی همه جا هست و طبیعت روابط انسانی است. سازوکار ما برای رفع آن گفت وگوی درون گروهی و پذیرش قواعد دموکراتیک در درون مجموعه است. از قضا برخلاف اختلافاتی که مابین گروه های سیاسی درگیر با امر انتخابات می بینیم، درون سازمان به رغم تکثر و تفاوت در سلیقه اما عمدتاً تحلیل استراتژیک روشن و مشخص و همدلانه یی درخصوص وضعیت موجود در بین ارکان مختلف سازمان وجود دارد. با این وجود آن چیزی در تصمیم گیری ها مبنای رفتار و کنش اعضا قرار می گیرد که دربرگیرنده تنوع و تکثر سیاسی اعضای مجموعه باشد.

 

در بیانیه تان آمده به دنبال کاندیدایی هستید که مورد حمایت دست کم بخش وسیعی از نیروهای منتقد وضع موجود باشد. با این اوصاف این کاندیدا می تواند میرحسین موسوی باشد که مورد حمایت جبهه اصلاح طلبان است؟

به باور شخصی من با توجه به نوع ادبیات و افکار آقای موسوی و بر مبنای آنچه ایشان تاکنون گفته اند به نظر می رسد کاندیدای مطلوبی برای تغییر وضع موجود نباشد، ضمن اینکه وقتی از نیروهای منتقد وضع موجود حرف می زنیم منظورمان جبهه یی بسیار وسیع تر از چند حزب سیاسی، در واقع جبهه منتقدان وضع موجود شامل طیف وسیعی از فعالان جنبش زنان، فعالان جنبش دانشجویی، روشنفکران، احزاب و گروه های مختلف در جامعه مدنی است که طی چهار سال اخیر در برابر سیاست های تمامیت خواهانه ایستادگی کردند و هزینه های سنگینی هم دادند والا صرف اینکه کسانی خودشان را اصلاح طلب یا منتقد وضع موجود معرفی کنند، کافی نیست.

 

طرفداران موسوی می گویند موسوی به این دلیل با چراغ های خاموش حرکت می کند و شعارهای رادیکال و دموکراسی خواهانه نمی دهد و سعی دارد هر دو طرف را نگه دارد که اصلاحات مورد نظر خاتمی را با آرامش پیش ببرد و اصلاً خاتمی به همین دلیل به نفع میرحسین کنار کشیده تا چنین پروسه یی بهتر طی شود. شما تا چه اندازه این نظر را قبول دارید؟

این تحلیل بسیار سستی است و بیشتر شبیه افسانه است و آدم را یاد افسانه اسب تروا می اندازد، گویی آقای موسوی قرار است در این افسانه نقش اسب تروای اصلاح طلبان را ایفا کند. متاسفانه این تحلیل های سست و افسانه وار برای توجیه برخی مواضع سوال برانگیز و غیراصلاح طلبانه ارائه می شود و به نظر می رسد این تحلیل ها نه مبنای عینی دارد و نه اصولاً اخلاقی است. آقای موسوی خیلی صریح و صادقانه دارد حرف های خودش را می زند و جامعه بر مبنای همین حرف ها قضاوت خواهد کرد نه بر مبنای این تحلیل های ذهنی و بی مبنا. پس بهتر است بگذاریم جامعه براساس آنچه واقعیت افراد است به داوری بنشیند ضمن اینکه آقای خاتمی بعد از اعلام انصراف به صراحت اعلام کرد قول و قرارشان با آقای موسوی این نبوده، حال چطور عده یی پس از فروکش کردن عصبانیت های پس از اعلام کاندیداتوری آقای موسوی، چنین افسانه یی را می سازند، باید از خودشان پرسید.

 

شما ویژگی های کاندیدای خود را آشنایی با ظرایف و زوایای مختلف ساخت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی، دارای سابقه مدیریت قوی و دیدگاه های شفاف و روشن در جهت خروج کشور از بحران های پیش رو و توان ایستادگی بر مواضع اصلاحی خود در برابر نهادهای اقتدارگرا عنوان کردید. با این اوصاف کروبی بیشتر این ویژگی ها را دارد یا میرحسین موسوی؟

ببینید مساله این است که از نظر ما آقای نوری بیش از همه واجد همه ویژگی ها بود و به طور مشخص تحقق حمایتی در سطحی وسیع از کاندیدایی غیر از دو کاندیدای حاضر در عرصه انتخابات امکان پذیر بود، پس در مورد کاندیداهای موجود ما نمی توانیم نگاه حداکثری داشته باشیم. به هر حال آقای موسوی ۲۰ سال از فضای سیاسی و اجرایی کشور دور بوده است، اگرچه در دوره یی که تجربه مدیریتی داشته به هر حال موافقان و مخالفان جدی نیز داشته، در حال حاضر اما نکته مهم اینکه در این ۲۰ سال جامعه پوست انداخته و تغییرات زیادی کرده، این در حالی است که آقای کروبی هم طی تمام این ۲۰ سال در بطن تحولات سیاسی کشور بوده و از سویی ایشان نیز نقاط ضعف داشته فارغ از انتقاداتی که به عملکرد آقای کروبی وارد است. از سویی دیگر منشاء توفیقاتی برای مجموعه جریانات که بعد از دوم خرداد اصلاح طلب نامیده شدند، بوده و به طور مشخص در جریان کاندیداتوری و رئیس جمهور شدن آقای خاتمی در سال ۷۶ هم نقش شایانی داشته اند. براساس چنین مولفه هایی ما معتقدیم کاندیداهایی که از این ویژگی های اصلاحی با پشتوانه قدرتمند برخوردار نباشند نمی توانند به عنوان عاملی برای خروج کشور از بحران و رفع تهدیدها ایفای نقش کنند.

 

شما اصلاً در انتخابات به دنبال چه هدفی هستید؟ آیا نتیجه گرا هستید یا آرمانگرا؟ به عبارتی به دنبال تغییر وضع موجود هستید یا اینکه می خواهید به اهداف دموکراسی خواهانه و حقوق بشرخواهانه تان برسید؟

من این تمایزی که شما بین آرمانگرایی و نتیجه گرایی قائل شده اید را قبول ندارم، البته آرمانگرایی به معنای آرمانشهرگرایی یا یوتوپیامحوری که نیست، به دنبال آرمان های اصلاح طلبانه و دموکراتیک هستیم و در عین حال در پیگیری این آرمان ها هم واقع گرا هستیم. به عبارتی دیگر ما آرمانگرایانی واقع گرا هستیم یعنی دچار این توهم نیستیم که به تنهایی یا یک شبه می شود مشکلات را حل کرد، از موانع موجود در راه توسعه و دموکراسی آگاهیم، می دانیم عبور از این موانع هم محتاج عزم و اراده است و هم نیازمند شکیبایی و برنامه، ما نگاه مان به سیاست رمانتیک نیست و در نظر داریم با توجه به واقعیت موجود اهداف و آرمان ها را در عمل پیگیری کنیم نه اینکه تنزه طلبانه کنار گود بنشینیم و شعار بدهیم، برای ما تغییری معنی دار است که جامعه را به توسعه، دموکراسی و حقوق بشر نزدیک کند.

 

اگر به نتیجه گرایی فکر کنیم و فرض بر این باشد که اجماع دو کاندیدای اصلاح طلب هم ممکن نباشد، بهتر نیست اصلاح طلبان تحول خواه مثل سازمان هم به مانند ائتلاف اصلاح طلبان به سمت کاندیدایی بروند که شانس رای بیشتری دارد؟

ما در این انتخابات به طور مشخص به دنبال این هستیم که اولاً آقای احمدی نژاد و حامیانش شکست بخورند و ثانیاً کاندیدایی پیروز شود که تعهد روشن و واضحی به پیگیری مطالبات دموکراتیک و تنظیم سیاست خارجی براساس منافع ملی داشته باشد، در واقع از کاندیدایی حمایت خواهیم کرد که انتخابش گذار به دموکراسی را تسهیل کند.

 

در حال حاضر به نظر می رسد در مورد تعریف اصلاح طلبی بین مجموعه نیروهای دموکراسی خواه اختلاف است، به نظر شما دلیل این اختلاف چیست؟

اصلاحات از آن مفاهیمی است که متاسفانه در کشور ما هر کسی از ظن خود یار آن می شود، تازگی ها هم که ترکیب بدیعی مانند اصلاح طلب اصولگرا اختراع شده است، اخیراً دبیر کل یکی از احزاب اصلاح طلب گفته است اصلاح طلبی اصلاً یعنی پایبندی به اصول، ما هم این را قبول داریم؛ اصلاح طلبی یعنی پایبندی به اصول اما پرسش اینجاست که کدام اصول، از منظر ما اصلاح طلبی یعنی پایبندی به اصل صداقت، اصلاح طلبی یعنی پایبندی به اصل شجاعت مدنی، اصلاح طلبی یعنی پایبندی به اصل مبارزه مسالمت آمیز و عاری از خشونت و اصلاح طلبی یعنی دفاع از ارزش های دموکراتیک، حقوق بشر و آزادی های فردی و اجتماعی. برای ما اصلاح طلبی به معنای پایبندی به این اصول و پیگیری آنها است.

 

اصلاً موسوی بیشتر در بین جامعه اقبال دارد یا کروبی؟ به عبارتی کدام یک شانس پیروزی بیشتری دارد؟

این مساله یی است که در ایران یک هفته تا ۱۰ روز پیش از انتخابات مشخص می شود و حتی در برخی موارد چند روز قبل از انتخابات. به عنوان مثال در انتخابات سال ۸۴ حتی تا چند روز قبل از انتخابات بسیاری کمترین شانس را برای احمدی نژاد و کروبی قائل بودند ولی دیدیم آرای آنها برخلاف پیش بینی ها قابل توجه بود و حتی از رای کاندیدای اصلی دو جریان اصلاح طلب و محافظه کار بیشتر بود. اولاً هنوز مشخص نیست کدام کاندیدا شانس رای بیشتری دارد، ثانیاً در مورد حمایت از این کاندیداها تنها نمی توانیم شانس رای آوری را مد نظر قرار دهیم. در واقع ما از کاندیدایی حمایت می کنیم که هم شانس رای بیشتری داشته باشد و از مقبولیت مردمی برخوردار باشد و هم به اصول اصلاح طلبی که پیشتر اشاره کردم، کم و بیش پایبند باشد. در واقع شانس رای آوری شرط لازم برای حمایت از کاندیدا است اما شرط کافی نیست.

 

اگر سازمان و احزابی مثل نهضت آزادی و جبهه ملی- مذهبی ها و دفتر تحکیم وحدت به سمت کروبی بروند، وزنه دو کاندیدا تا حدودی برابر می شود. موسوی حمایت اصلاح طلبان را خواهد داشت و کروبی حمایت تحول خواهان را. آن وقت اصلاح طلبان به شکست نزدیک تر نمی شوند؟ منظورم این است که آیا بهتر نیست حالا که اکثر نیروهای اصلاح طلب به سمت موسوی رفته اند، سازمان و احزاب نام برده بالا هم به سمت موسوی بروند؟

اینکه سازمان ادوار و گروه هایی که نام بردید به سمت آقای کروبی بروند، هنوز به طور قطعی مشخص نیست و باید منتظر ماند اگرچه به دلیل همفکری و همسویی بسیار بالایی که مابین نیروهای ملی- مذهبی و ادوار تحکیم وجود دارد و نیز از نقطه نظر تحلیلی جمع بندی های نزدیک به هم داریم که همین امر احتمال رفتن به سوی کاندیدایی واحد را در این گروه ها تقویت می کند، اما در مورد سوالی که پرسیده اید، یعنی اینکه آیا بهتر نیست حالا که اکثر نیروهای اصلاح طلب به سمت آقای موسوی رفته اند، تحول خواهان هم به سمت موسوی بروند، اول باید همین سوال شما را نقد کنم؛چرا نباید عکس این مساله گفته شود و این دوستان از آنجایی که طی سالیان گذشته بسیار به خطا رفته اند، برای یک بار هم که شده رفتار انتخاباتی شان را با رویکردهای دیگرانی که از آنها انتظار تبعیت و همراهی دارند، تنظیم نکنند. این سوال شما یک پیش فرض ناخودآگاه ذهنی دارد و آن این است که همه نیروهای سیاسی و اجتماعی منتقد باید دنباله رو برخی احزاب اصلاح طلب باشند.

 

اما به هرحال عقل جمعی بهتر از عقل فردی است و شمایی که همواره شعار حزب گرایی می دهید، بهتر نیست به تصمیم احزاب اصلاح طلب هم احترام بگذارید و با آنها همکاری کنید؟

به هر حال جامعه و بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی اگرچه تا مدت ها به تصمیمات اینچنین احزابی اعتماد داشتند و کم و بیش از این تصمیمات پیروی می کردند اما متاسفانه این گروه ها و جریانات استفاده مناسبی از این سرمایه و اعتبار نکردند و به دلیل درک نادرست از اوضاع و مناسبات موجود، عدم واقع بینی سیاسی و بعضاً قیم مآبی و خود اصلاح پنداری شان آن را از دست دادند، اکنون هم عملکردشان نه تنها در جهت احیای این اعتماد نیست بلکه در جهت سلب اعتماد بیشتر است.زمانی که جامعه و اکثر فعالان سیاسی و مدنی دنباله رو این احزاب بودند ولی متاسفانه اینها جامعه را به جای خوبی نبردند و درست رهبری نکردند، بنابراین فرصت آنها گذشته است و اگر نیروهای تحول خواه برایشان مهم بود، باید در برابر آن همه پیشنهاد گفت وگو با بی تفاوتی و بعضاً بی توجهی و خودبزرگ بینی نمی گذشتند یا در مقابل پیشنهاد تشکیل کنگره یی از احزاب اصلاح طلب و گروه های تحول خواه توجه می کردند. به هر حال شاید این بار بهتر باشد از این گونه احزاب پرسیده شود با توجه به احتمال حمایت تحول خواهان از آقای کروبی آیا بهتر نیست آنها هم از کروبی حمایت کنند؟

 

منبع: اعتماد