معیارعمل شجاعانه

عباس عبدی
عباس عبدی

دیدن برخی از تصاویر، بیننده را میخکوب می‌کند. یکی از این تصاویر مشهور، خوابیدن و غذا خوردن کارگران در ارتفاع چند صد متری بر روی تیرآهن برج‌های بلند در حال ساخت نیویورک است. وقتی به این تصاویر نگاه می‌کنیم، گویی کارگران بر روی زمین و نه در ارتفاع 300 متری و نه بر روی تیرآهنهای کم‌عرض در آسمان نشسته‌اند و غذا می‌خورند و یا حتی خوابیده‌اند!

 با دیدن این تصاویر متوجه می‌شویم که پیشرفت تمدن محصولی است از ترکیب عقلانیت و علم با کار و کوشش و با شجاعت و از خود گذشتگی. در این میان صفت شجاعت می‌تواند موجب سوءبرداشت یا تعبیر شود، و  مرز آن با تهور و بی‌باکی که صفتی منفی است باید روشن شود. برای مثال فرد متصف به شجاعت باید در معرض هزینه‌های احتمالی رفتار خودش باشد، در غیر این صورت چنین فردی شجاع محسوب نمی‌شود. اجازه دهید مثالی از شجاعت در جنگ بزنم. فرمانده شجاع کسی نیست که هرگونه دستورالعملی را صادر کند، در حالی که خودش پشت جبهه در اتاق فرماندهی ضدبمب و زیر کولر گازی در شهر نشسته باشد. اگر چنین باشد، صدام حسین از شجاع‌ترین جنگجویان عرب است. او یک‌تنه چند جنگ را به راه انداخت و در نهایت هم برابر غرب قرار گرفت و صدها هزار نفر از عراقی‌ها را به کام مرگ کشاند، در حالی که همواره خود و خانواده‌اش در کاخ‌های بغداد سنگر گرفته بودند.

 بنابراین برای اطلاق صفت شجاعت به شخص معینی، باید حداقل واجد چند شرط باشد. اول این که آن فعل واجد عقلانیتی قابل فهم و قبول باشد. پریدن از ارتفاع چند هزار متری از آسمان قطعاً عملی شجاعانه است، زیرا این پرش گرچه خطر آفرین است اما بر مبنای عقلانیتی قابل فهم قرار دارد و با چتر نجات معتبر، عرفاً مطمئن هستیم که خطر چندانی متوجه پرش‌کننده نخواهد بود.

شرط دوم این که تمام یا حداقل بخش قابل توجهی از هزینه‌های عمل ارتکابی، متوجه شخصی شود که آن رفتار را انجام می‌دهد. اصولاً صفت شجاعانه برای رفتارهایی برازنده است که واجد هزینه‌های روشنی باشند و بزرگترین هزینه‌ها، جان آدمی است. به همین دلیل انجام رفتارهایی که خطر جانی دارند، اوج صفت شجاعت را نشان می‌دهد، اما اگر از ما رفتاری سرزند که هزینه‌های جانی زیادی داشته باشد، اما این هزینه‌ها گریبان دیگران را بگیرد، چنین کاری را نه‌تنها شجاعانه نمی‌توان گفت، بلکه نوعی کلاهبرداری اخلاقی نیز هست، و به قول معروف حاتم طایی شدن از کیسه دیگران آسان است.  عملی که هزینه اش را کسانی دیگر بدهند و منافع آن را ما ببریم هر چه باشد شجاعت نیست. یک تصمیم اقتصادی ما که موجب بیکاری دیگران و مردم عادی یا تورم شود و هیچ هزینه ای برای تصمیم گیران نداشته باشد را نمی توان عملی شجاعانه نامید.

شرط دیگر که بدیهی است اما برخی آن را نادیده می‌گیرند، این است که فعل شجاعانه حتماً باید بالقوه متضمن خطر یا ضرر احتمالی باشد. اگر چنین نباشد، نمی‌توان آن فعل را شجاعانه نامید. برای همین قرار دادن پول در حساب بانکی را عمل شجاعانه نمی‌دانند، چون خطری را متوجه شخص نمی‌کند و قطعاً مقدار معینی سود هر چند محدود برای او منظور می‌شود. اما سرمایه‌گذاری در بورس متفاوت است، چون هیچ سود قطعی و تضمین شده در آنجا وجود ندارد. ممکن است ضرر نصیب شود، و ممکن است سود بالاتری هم کسب شود. بنابراین اگر سیاستهای ما به گونه ای است که نهایتا به مواجهه با سیاست‌های غرب منجر می شود، نمی‌توانیم مدعی شویم که اقدامات و تحریم‌های آنان بی‌ارزش و کاغذپاره است و یا از آن استقبال کنیم، بلکه باید گفت این موارد هزینه‌ دار است اما ما حاضریم این هزینه ها را در مقابل دستاوردهای احتمالی بپردازیم. انکار هزینه عملی که صفت شجاعانه به عامل آن داده می شود یا از بی اطلاعی است و یا از ….

شرط دیگر یک عمل شجاعانه، به صرفه بودن منطقی آن است. به مثال بورس بازمی‌گردیم. سرمایه‌گذاری در بورس ممکن است نه‌تنها سودی ندهد، بلکه اصل سرمایه هم خسارت ببیند، اما پس‌انداز در بانک مثل کبریت بی‌خطر می‌ماند که مقدار معینی سود همراه دارد. پس چرا برخی از مردم خطر را می‌پذیرند و در بورس سرمایه‌گذاری می‌کنند؟ دلیل این است که سرجمع سود در بازار بورس بیشتر از سود پرداختی از سوی بانک است. به عبارت دیگر در شرایط معمولی سرمایه‌گذای در بورس همیشه به طور متوسط بیش از بانک منفعت دارد، اما در جزئیات ممکن است برخی متضرر شوند و برخی کمتر از بانک سود ببرند و بسیاری هم بیشتر. در حالی که بانک با شرایط مساوی و پیش‌بینی‌پذیری عمل می‌کند. در مجموع به علت بالاتر بودن منفعت در بورس، سرمایه‌گذاری در آنجا عقلانی است، ولی افرادی که ریسک‌پذیری و شجاعت بیشتری دارند به این بازار روی می‌آورند و در مقابل افراد محافظه‌کار به سمت بانک جذب می‌شوند. حالا فرض کنیم که متوسط سرجمع سود در بازار بورس کمتر از بانک باشد. در این صورت سرمایه‌گذاری در آنجا نه‌تنها عملی شجاعانه نیست که عملی غیرعقلانی و جاهلانه نیز هست، چون هم احتمال سود بالاتر آن نسبت به بانک کمتر است و هم احتمال سوخت شدن سرمایه بیشتر است.

با این چند معیاری که برای تشخیص و ارزیابی عمل شجاعانه از عمل مزورانه گفته شد، بهتر می‌توان به ارزیابی ادعاهای هر کس در زمینه شجاع بودن خود یا دوستانشان پرداخت.