چهار کودک ایستاده در کنار هم که به صورت سیاه و سفید روی دیواری در تهران نقاشی شده و یک راکت که روی آن ستاره داوود نقش بسته، به سوی آنها نشانه رفته. در مقابل راکت نیز یک خط سفید به شکل نیم دایره ترسیم شده که نشان می دهد خالق اثر می خواسته کودکان را از برخورد راکت مصون نگاه دارد. در دیگر اماکن پایتخت، در خیابان بلند ولیعصر، شعاری با حروف بزرگ نقش بسته: “بمباران را قطع کنید”. در بالای نوشته علامت راهنمایی و رانندگی “محل عبور کودکان” قابل رؤیت است و موشکی مثلث احتیاط را تهدید می کند.
اینها تصاویری هستند در حمایت از غزه که از آغاز عملیات نظامی اسراییل، در اماکن عمومی پایتخت ایران قابل مشاهده اند. هنرمندانی که این آثار را خلق کرده اند [درصورتی که درحال انجام عمل دیده شوند، دستگیر خواهند شد، زیرا دیوارنگاری در ایران ممنوع است]، چندان دل خوشی از سران حکومت خود ندارند. حاکمیت جمهوری اسلامی همواره خواسته به عنوان آخرین مدافع مردم فلسطین شناخته شود و سخنان رییس جمهور سابق محمود احمدی نژاد علیه اسراییل و حمایت او از فلسطین باعث شد تا وی محبوبیت بسیاری در جهان عرب به دست آورد.
تصاویر این دیوارنگاری ها در شبکه های اجتماعی به شکلی گسترده منتشر شد و موفقیت های بسیاری به دست آورد. بخش بزرگی از کاربران اینترنتی تحصیلکرده، که اکثراً به طبقه متوسط جامعه تعلق دارند، به شکلی خستگی ناپذیر این تصاویر و همچنین مقالات مطبوعات و کلیشه های وحشتناک دیده شده در غزه را به اشتراک می گذارند.
تولد این موج همبستگی در میان ایرانیان که برخلاف نظام سیاسی جمهوری اسلامی، در گذشته هیچ واکنشی نسبت به فلسطین نشان نمی داد، بسیار تعجب آور است. و این درحالی است که برخلاف عملیات نظامی اسراییل در گذشته، گردهمایی های رسمی بسیار کمی نیز تا به امروز در واکنش به حملات اخیر برگزار شده. به عنوان مثال در نوامبر ۲۰۱۲، در زمان عملیات “ستون دفاعی”، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی از برگزاری تظاهرات در هفت شهر ایران خبر داد.
دلیل این “بی تفاوتی نسبی” حاکمیت جمهوری اسلامی به سردی روابطی بازمی گردد که تقریباً از سه سال پیش تاکنون میان حماس و ایران درخصوص بحران سوریه وجود دارد. مشکلات میان دو طرف زمانی آغاز شد که جنبش اسلام گرای فلسطینی در سال ۲۰۱۲ از زبان نخست وزیر خود، اسماعیل هانیه، حمایت خود را از شورشگران سوری اعلام کرد. تهران، متحد نزدیک به بشاراسد، به ناگهان به حماس هشدار داد و ازسرگیری روابط دوجانبه اش را مشروط بر حمایت رؤسای این جنبش از رییس جمهور اسد و حزب الله لبنان دانست. از چند ماه پیش تاکنون، دو متحد سابق درتلاش اند تا اختلافات خود را درخصوص سوریه کنار بگذارند و راه آشتی بیایند.
پس چطور می توان این تحول را در ذهنیت ایرانیان، که در زمان تظاهرات گسترده [موسوم به جنبش سبز] پس از انتخاب مجدد و مناقشه آمیز محمود احمدی نژاد در ژوئن ۲۰۰۹ فریاد زدند “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران”، توضیح داد؟ یکی از مشهورترین دیوارنگاران ایرانی، که نخواست نامش ذکر شود، توضیح می دهد. او در سال ۲۰۱۲ زمانی که در صفحه فیس بوکش تصویری از دیوارنگاری خود را در حمایت از مردم فلسطین بر دیواری در خیابان ولیعصر منتشر کرد، به عنوان “خائن” و “پاچه خار” نامیده شد.
او به عربی و به رنگ قرمز نوشته بود: “غزه.” در بالای این نوشته قطرات خون در حال چکیدن بود. او در تاریخ ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۴ بار دیگر این تصویر را در فیس بوک خود منتشر نمود. او می گوید: “در سال ۲۰۱۲، نفرت مردم از دولت به دلیل سرکوب وحشیانه جنبش سبز این حالت را ایجاد کرده بود که حمایت از غزه یک موضوع تابو است. حتی کوچک ترین اشاره ای به فلسطین، که در آن زمان به شدت مورد حمایت دولت تهران قرار داشت، باعث واکنش های بسیار منفی و شدید و اتهاماتی از قبیل رابطه داشتن با حاکمیت می شد.”
با توجه به گفته های این هنرمند، و به لطف انتخاب حسن روحانی در ژوئن ۲۰۱۳، فشارها و سرکوب ها علیه مردم ایران کاهش یافته و همین باعث شده تا آنها “عشق” و “همبستگی با دیگران” را بازیابند. این دیوارنگار از تهران می گوید: “قتل عام در هر کجای این جهان غیرقابل بخشش است.”
منبع: لوموند، ۲۲ ژوئیه http://www.lavie.fr/actualite/monde/israel-se-prepare-t-il-a-une-guerre-contre-l-iran-28-08-2012-30161_5.phphttp://www.slate.fr/story/47317/toxicomanie-came-drogue-iran-teheran