“از امروز دفتر “نگاه روز”ی را می گشائیم تا به روزهائی برسیم که کسی نمی داند آیا فضا را تیره تر خواهد کرد، یا اتفاق مهمی، اوضاع را تغییر خواهد داد؟ توفان در راه است یا آرامش می رسد؟”
هشت سال پیش، در اول خرداد ۱۳۸۴ شماره نخست “نگاه هفته” به نام “نگاه روز” با پرسشی متولد شد که امروز پاسخ خود را از تاریخ گرفته است. بناچار با نام مستعار “مهرداد شیبانی” می نوشتم و سه روز داغ در فضای یاس را تصویر می کردم. روزهایی بود در آستانه برکشیدن محمود احمدی نژاد در عملیات “چندلایه “ای که با”چراغ خاموش” انجام می شد و منفذی برای برای تافتن نور واقعیت باز نمی گذاشت. آنچه کسی انتظار نمی کشید رخ داد و “دکتر” با نامه سفارشی و کابینه تائیدشده “آقا امام زمان” با حمایت مطلق نائب برحقش “امام خامنه ای” آمد. وحالا که “روز” به دوهزارمین زادروز خود رسیده، با باری از دشنام برشانه و ایرانی ویران درکارنامه رفته است و ایران میراث دار این هشت سال نکبتی و همه سال های فلاکت سی و چند ساله در مرکز خطر و مخاطره ایستاده است.
این ۲۰۰۰ روز دربستر هشت و نیم ساله خود، تقریبا در همه روزهای پایان هفته اش “نگاه هفته” را همراه دارد. نگاهی که کوشیده است فضای اجتماعی- سیاسی ایران را آیینگی کند. دراین ۴۵۰ شماره- به حساب سر انگشتی ـ رویدادهای ایران از نزدیک دنبال و فشرده آن برای خوانندگان “روز” گزارش شده است. باقاطعیت می توان گفت که د رتاریخ ایران و شاید جهان این نخستین بار است که “ تاریخ” توسط یک روزنامه نگارابتدا روزانه و سپس هفتگی “گزارش” می شود. مجموعه گزارشی که اکنون وقتی برای انتشار بصورت کتاب آماده می شود، از ۱۰ جلد ۵۰۰ صفحه ای در می گذرد.
همه سال هایی که در این کتاب جاگرفته اند وبزودی تقدیم ایرانیان خواهند شد، از شوم ترین و سیاهترین سال های تاریخ ایرانیان است که گرد باد عظیم و خانمانسوز مغول را در این عبارت معروف، خلاصه می کنند:
- آمدند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند….
تاریخ، بعدها به شرح این رویداد پرداخت. در عصر دیگری طالبان شیعه با همان روحیه مغولی بر ایران حاکم شدند. اکنون صف بی پایانی از زندانیان، جانباختگان، تبعیدیان و زندگی بر باد شدگان در برابر ماست. جهانگشایی طالبانی که در الفاظ واوراد مذهبی پیچیده شده، چند بارایران راتا آستانه جنگی ایران بر باد ده برده است. ایران که به مهربانی و میهمانی و گل سرخش معروف بود، صفت “اشغالگر” گرفته است. سرکوبگران ۱۸ تیروجنبش سبز، تجربه خود را در خیابا ن های دمشق تکرا رمی کنند. خرابه های جنگ هشت ساله باعراق هنوز برجاست، میلیونها دلار صرف حفاظت از ویرانگر سوریه می شود و…. بی آنکه حتی نهادهای خود “نظام” هم تصویب کرده باشند، تنها به اراده فردی میلیاردها دلار صرف پروژه اتمی شده است که همین روزها واگذاری همه و یا بخشی ازآن ایران را در برابر قدرتهای جهانی قرار داده است….و… همه این تصویر عام در جزئیات، با ذکر تاریخ ها و نقل قول ها تا حدی که در توان و اندازه یک گزارش هفتگی است د ر “نگاه هفته” ثبت و برای آیندگان به ودیعه گذاشته شده است.
“نگاه هفته”، همراه با امید برانگیخته در بخشی از جامعه، تحولات جامعه بعداز هشت سال نکبت را رصد و منعکس می کند.در پایان نکبت، بقای ولایت، مختصات دوران معروف به “تدبیر وامید” را بر می شمارد. با گفتن یا امام محمد الجواد، روحیه امامزاده سازی را بر می رسد، سیاست مهار را تشریح می کند و درآخرین شماره پیش از ۲۰۰۰ به نقض حقوق بشر در ایران می رسدو دست “ نظام” را تا لباس زیر مردمان دراز می بیند.
بر روز ۲۰۰۰ روز، بر ایران هشت سال نکبتی و بر “نگاه هفته” ۴۵۰ هفته گذشته است. این روزها به پایان می رسد؟ همه ایرانیان درمیهن خود قدم و قلم خواهند زد؟ دفتر مجازی روز ـ گسترده در شرق و غرب عالم- درخیابان های دودآلود تهران، مکان خواهد گرفت؟ مازنده خواهیم بود و بجای نفرت و اعدام از عشق و زندگی خواهیم نوشت؟ جمهوری دار به نام نامی و قدیم خود باز خواهد گشت و دیگر باره به سرزمین گل و بلبل شهره خواهد شد؟
پاسخم را سیف فرغانی می دهدکه هم در زمانه بیداد مغولان سرود:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلو گیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در، بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد