ناو، تریلی و پراید

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

تابستان ازروزهای خونین تیرماه می گذرد. “نظام” خون دانشگاه بر دامن وپرونده قتل زهرا کاظمی دربرابرش گشوده، “رهبر” را درمقام ائمه اطهارمی نشاند، حضرت موسی و حضرت عیسی را منادی اسلام می خواند وخداوندراازفرستادن ادیان مسیحیت و یهودیت مبرا می دارد.

آخرین خبرها حکایت ازمحافظت تنگه هرمز توسط ۲۰۰موشک بالدار آمریکا دارد که برعرشه دو ناوگان جنگی سوارند وازجانب ۳۵ پایگاه آمریکا درمنطقه پشتیبانی می شوند. و رئیس جمهوری که اختیار دولتش را هم ندارد، بخدا سوگند می خورد که آمریکا و رژیم صهیونیستی رفتنی هستند.اوهنگامی”ماموریت مشترک همه ما” را برای از میان بردن

“سلطه آمریکا و رژیم صهیونیستی” و “استقرار عدالت” اعلام می کند که فرمانده قرارگاه سرکوب جنبش سبز، از فراهم ساختن نبرد افزار لازم پرده بر می دارد. نه، این قوی ترین موشک بالستیک “نظام” نیست که امیرعلی حاجی زاده، فرمانده نیروی هوایی سپاه به برد۲ هزار کیلومتری اش برای “نابودی” پایگاههای دشمن می بالد. مهدی طائب است که می خواهد با پراید دمار از روزگار تریلی ـ که برای در گم کردن به آنها ناوهای آمریکایی می گویند ـ دربیاورد، البته وقتی می خواهند “سریک پیچ دور” بزنند، آنهم بر گستره دریا که لابد مثل جاده چالوس هزار تاپیچ دارد که نقشه انحصاریش هم دراختیار رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار است.

بله. بعد از توضیحات مهدی طائب بر پایه اظهارات سردار فدوی، فرمانده نیروی دریایی سپاه “الان متوجه کارکرد عملیات روانی این ادوات می شویم.” واین دکترین را در تاریخ نظامی جهان درج می کنیم که ناووموشک وهواپیمای جنگی وغیره کارکرد روانی دارندو نه جنگی، حتی اگر خیلی بزرگ باشند.

وضعیت ژئو پولتیک جهان هم ازاین قرار است که ایشان می فرمایند: “اکنون ۲ جبهه وجود دارد؛ یکی عبدالله و دیگری عبدالشیطان که فرمانده کل قوا جبهه اول، خدا و فرمانده جبهه دوم، شیطان است.”

فرمانده جبهه دوم به گفته مکررولی فقیه اول ودوم وبقیه بادمجان دورقاب چین ها “شیطان بزرگ” است که آمریکا باشد که به فرمایش این هفته محمود احمدی نژاد به وزیر و کارکنان وزارت اطلاعات “در وضعیت اضمحلال و رو به سقوط هستند.”

فرماندهی جبهه دوم از طرف خداوند به تصریح مصباح یزدی به “نمونه‌ای برجسته از ائمه اطهار” سپرده شده است که همان “مقام معظم رهبری” باشند که” به هیچ عنوان نمی‌توان بر روی زمین و آسمان‌ها مانندش را پیدا کرد.” ورهبری جمهوری اسلامی  را بعهده دارند که به اصرار رئیس جمهور بی اختیارش “در مسیر شکوفایی و صعود قرار دارد.”

درمتن مبارزه جبهه خدا با شیطان است که به نوشته “ورلدنیوز” رهبر جهموری اسلامی برای اولین باربه ملت خود دستورمی دهد که باید برای “آخرالزمان” آماده باشند. کلیه رسانه های دولتی ایران هم درهماهنگی با یکدیگر، داستان مشابهی را منتشر می کنند که بر پیام آیت الله علی خامنه ای در باره ظهور حضرت مهدی استوار است.

صف مقدم جبهه را هم مهدی طائب روشن می کند: “الان ما در سوریه درگیرهستیم و خط مقدم ما آنجاست.در این جبهه مقابل تمام استکبار ایستاده‌ایم، تلاش استکبار این است که سوریه را با عملیات روانی شکست دهد.”

البته معلوم نیست لشگر “عبداله” چرا برای جبهه خودش دست اتحاد به کمونیست ها داده ونیروی اصلی قوایش را ازچین وروسیه تامین کرده است.هرچه هست دراین نبرد باید تکلیف سوریه و دیکتاتور بیرحمی که تا کنون دستکم پانزده هزار نفر بدستور او کشته شده اند، روشن شود.

برهان غلیون رئیس سابق و عضو فعلی شورای ملی سوریه بعدازسفر مخفیانه به داخل سوریه و دیداری با فرماندهان ارتش آزاد به العربیه می گوید: “رژیم اسد نفس‌های آخر را می‌کشد. کار رژیم اسد تقریبا تمام است.”

نواف الفارس سفیر سوریه در بغداد حتما همین حس را دارد که از “نظام” بشاراسد جدامی شود و حمایت خود از انقلاب کشورش را اعلام می کند.

“دوستان سوریه”- جبهه وسیع داخلی و خارجی- تکرار می کنند: “بشار اسد باید برود.“ا ز روسیه صداهای متفاوتی بگوش می رسد. “ویاچسلاو دزیرکال”معاون همکاری فنی ارتش روسیه به خبرگزاریهای روسی می گوید: “دولت مسکو قراردادهای پیشین خود با سوریه را تکمیل می کند، اما از فروش سلاحهای جدید به دمشق خودداری خواهد کرد. مسکو به دمشق هلی کوپترهای جنگی نمی فروشد.”

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه با نمایندگان گروههای مخالف سوریه به گفت وگومی نشیند. اوهدف از این گفت وگو ها را متحد ساختن مخالفان برای آغاز مذاکره با مقامهای حکومت دمشق اعلام می کند.

جورج صبرا، عضو دفتر اجرایی شورای ملی مخالفان به روزنامه الشرق الاوسط، چاپ لندن، می‌گوید: “مواضع روسیه در قبال تحولات جاری در سوریه تغییر کرده و می‌توان گفت که اکنون سیاست روسیه به ویژه پس از نشست ژنو که در آن بر لزوم تشکیل حکومت انتقالی تاکید شد، در مرحله دگرگونی قرار دارد. قرار است این هیات به اطلاع مسکو برساند که حکومت انتقالی می‌تواند بدون اسد هم شکل بگیرد.”

روزنامه روسی “راشا تودی” تحت عنوان “مسکو اسد را رها کرد” می نویسد: “روسیه بازهم و برای چندمین بار در دام آمریکایی‌ها افتاد. در آخرین دقایق نشست ژنو، روس‌ها متنی را امضا کردند که مفاد آن به معنای رهاکردن سوریه بود. واشینگتن آخرین راهکار برای بشار اسد را یافته است؛ دولت انتقالی مبتنی بر توافق دوجانبه برای سوری‌ها. اما اپوزیسیون در سوریه هیچگاه با حضور او در قدرت موافقت نخواهند کرد. آنچه که مشخص و واضح است این است که اسد باید برود.”

رادیو صدای روسیه اعلام می کند: “چشم ها روی ژنرال «مناف طلاس» که ارتش سوریه را ترک و از کشور خارج شده متمرکز شده است. این ژنرال نقش کلیدی در آینده سوریه ایفا خواهد کرد.”

کوفی عنان به تهران می آید که همچنان بر حفظ همتای جنایتکار خود در دمشق پافشاری می کند.علی اکبرصالحی حرف های دیپلماتیک می زند. اماسیاست واقعی “نظام” را باید از امیرعبداللهیان معاون وزیر امورخارجه شنید که “ادبیات پاکیزه”ای هم دارد: “اندیشه «برکناری اجباری» و یا «اجبار به تبعید» بشار اسد یک «شوخی» و هرگونه حمله احتمالی به این کشور«احمقانه» و«فاجعه‌بار» است.ایران ازطرح‌های بشاراسدبرای انجام اصلاحات حمایت می‌کند وانجام مذاکرات برای فشار به اسد به منظوراجبار وی به تبعید را «شکست خورده» می داند.”

هفته ایست که سیاست خارجی” نظام”درنقاط دیگر جهان هم ثمرمی دهد. دعوت و اصرار احمدی نژاد بی جواب می ماند.محمد مرسی پشت به تهران رو به ریاض می رود.فعالیت وسیع دولت جمهوری اسلامی وتلفن دعوت خلاف عرف بین المللی احمدی نژادهم برای سفر محمد مرسی به تهران به جائی نمی رسد. کاربه اینجا ختم نمی شود.مرسی می گوید: “خط قرمز مصر امنیت کشور های حاشیه خلیج فارس است.”

سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه از شکل‌گیری “جرثومه‌های فساد” در مراکز نظامی٬ اقتصادی و سیاسی خبر می دهد و از پرونده جنجالی چهار “دیپلمات” ربوده شده ایران در لبنان پرده برمی دارد. او برای نخستین‌بار برخلاف ادعای مقام‌های جمهوری اسلامی اعلام می کند که احمد متوسلیان خرداد ماه سال ۱۳۶۰ به دستور علی خامنه‌ای با دو یگان سپاه برای جنگ با اسرائیل به سوریه و لبنان فرستاده شده بود.قاسمی به طور تلویحی می گوید که محسن رضایی٬ فرمانده وقت سپاه با اعزام این دو یگان مخالف بود٬ اما آقای خامنه‌ای به متوسلیان چنین دستور داده بود که “ماموریت داری باید بروی درلبنان بجنگی.” به گفته این فرمانده سابق سپاه٬ احمد متوسلیان هنگامی که می‌خواست به سفارت ایران در لبنان برود و برخی اسناد را که افشای آن‌ها “آبروی نظام” را می‌برد از سفارت‌خانه خارج کند٬ دستگیر شد.

 پس از آزارجنسی کودکان برزیلی، دست خطاکار دیپلمات ایرانی ودختربچه آلمانی هویت اخلاقی”نظام” را بیشتر بر ملا می کند.وزارت امورخارجه کانادا، به سفارت جمهوری اسلامی در اوتاوا، پایتخت کانادا، در خصوص به خدمت گرفتن ایرانیان مقیم کانادا در جهت منافع جمهوری اسلامی هشدار می دهد و تأکید می کند که این سفارتخانه نباید در تصمیم‌گیری‌های مهاجران ایرانی “دخالت” داشته باشد.

جان بیرد، سخنگوی وزیر امور خارجه کانادا می گوید: “کانادایی‌های ایرانی‌تبار رژیم سرکوبگر ایران را نپذیرفته وبرای زندگی بهتربه کاناداآمده اند.”

وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه اعلام می کند که این کشور پول واردات نفت ایران را نه با دلارو نه با طلا وتنها تنها با لیره، واحد پول ترکیه، می پردازد.

استفاده تعدادی از نفتکش‌های ایرانی از پرچم تانزانیا برای دور زدن تحریم‌های نفتی، لو می رودوسبب اخطار آمریکا می شود. “نظام” که قصد مدیریت جهان را دارد با ذره بین می گردد و کشور جزیره‌ای “تووالو” را پیدا می کند تا نفتکش هایش از پرچم های این کشور استفاده کنند که فقط یازده هزار نفر جمعیت دارد. علاقمندان می توانند این کشور را که در اقیانوس آرام واقع است وجمعیتش باندازه یک دهم تماشاگران فوتبال دراستادیوم آزادی است پیدا و به جهانیان معرفی کنند.هم‌اینک ۲۲ کشتی حامل نفت متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران، تحت حمایت این ابرقدرت قرار دارند و به عنوان کشتی‌های تووالویی به ثبت رسیده‌اند.

بی دلیل نیست که “یکی از ائمه اطهار” یعنی آیت الله خامنه ای می گوید تحریم های غرب، مردم ایران را “واکسینه” کرده است: “غربی‌ها این روز‌ها درباره تحریم ایران جنجال آفرینی می‌کنند، اما نمی‌فهمند که خودشان با تحریم‌های ۳۰ سال اخیر، ملت ایران را در مقابل هر تحریمی واکسینه کرده‌اند و ما امروز نسبت به ۳۰ سال قبل، ۱۰۰ برابر قوی‌تر هستیم.”

و رئیس جمهورسابقا محبوب رهبر می فرماید: “درآمد نفتی، کمتر از ۱۰ درصد حجم اقتصاد کشور را شامل می شود. باید تحریم را فرصتی برای رفع وابستگی بودجه کشور به نفت دید، تا استفاده از آن به عنوان سلاح، برای همیشه از دست دشمن خارج شود.”

آخرین اخبار هفته هم صحت فرمایشات رهبر و رئیس جمهور “نظام” را تائید می کنند و ناجور. تحلیل فایننشال تایمز از تحریم ها خواندنی است: “میزان تولید نفت ایران به پایین ترین سطح در بیست سال گذشته، از زمان جنگ با عراق رسیده است.”

خبرگزاری رویترز از تاثیر “شدید” تحریم‌های غرب خبر می دهد: “ایران مجبور شده‌است که در شماری از چاه‌های نفتی میادین خود را ببندد و تولید نفت کنونی ایران به کمترین میزان طی دو دهه اخیر رسیده‌است که به معنی از دست رفتن میلیاردها دلار درآمد نفتی است.”

بانک مرکزی امارات متحده عربی از ۲۳ بانک داخلی و ۲۸ واحد مالی خارجی مستقر در این کشور، می خواهد پیش از اجازه به ایرانیان و نهادهای ایرانی برای افتتاح حساب یا دریافت وجوه از کشورشان، اقدام به دریافت تصدیق‌نامه بانک مرکزی این کشور کنند. هر کدام از بانک‌های اماراتی که قصد انجام مبادلات و فعالیت‌های تجاری و مالی با اشخاص و نهادهای ایرانی را داشته باشند، باید همه اطلاعات مربوط به این اشخاص حقیقی و حقوقی را در اختیار بانک مرکزی امارات قرار دهند تا در صورت تصدیق این بانک، بتوانند فعالیت خود را انجام دهند.

تحلیل لس آنجلس تایمز متوجه تاثیر تحریم ها ست: “این هفته با اضافه شدن ممنوعیت های یک جانبه و چند جانبه درارتباط با واردات نفت از ایران و پایان معاملات تجاری و مسدود کردن دارایی های جمهوری اسلامی درغرب، فشار تحریم های بین المللی علیه ایران به اوج خود می رسد. فشارها از سوی کشورهایی وارد می شود که نگران سویه های نظامی برنامه اتمی جمهوری اسلامی هستند. حالا جامعه جهانی چشم به آن دارد که تحریم ها موضع سرسختانه ایران را در هم بشکند. آیا به راستی افزایش فشار ها باعث خواهد شد تهران تن به سازش بدهد و اجازه دهد بن بست اتمی با دیپلماسی حل و فصل شود؟

مایکل مان سخنگوی کاترین اشتون در ۲۴ ژوئیه (سوم مرداد ماه ) در استانبول برگزار می شود. این مذاکرات بین هلگا اشمید، معاون کاترین اشتون و علی باقری، معاون سعید جلیلی مذاکره کننده ارشد ایران، برگزار خواهد شد.

اخباری از قول علی اکبر صالحی منتشر می شود: “تهران آماده است تا درباره غنی سازی اورانیوم با غلظت ۲۰ درصدی مذاکره کند.”

روزنامه وینرسایتونگ از آمادگی جمهوری اسلامی برای مذاکره محرمانه با آمریکا خبر می دهد.

در روزهای تیرماه سیاست “تیر” همچنان فعال است. سه سال پس از فاجعه بازداشتگاه کهریزک، از خانواده های قربانیان و شاکیان این بازداشتگاه خواسته می شود با سعید مرتضوی مصالحه کنند.

” وزیر ارشاد با رسانه‌ها “ اتمام حجت” می کند: “نمی‌توانید هر خبری را منتشر کنید.” چرا: “شرایط فعلی کشور به گونه‌ای نیست که رسانه‌ها هر خبر یا تحلیلی را منتشر کنند.”

او حتی فراخوان می دهد واز “تمام شخصیتهای حقوقی و حقیقی” می خواهد به دنبال مطالب “خلاف واقع” در رسانه‌ها بگردند و آن را گزارش کنند.

احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی به اعضای یگان سرکوب ناجا می گوید: “برقراری امنیت مهم تر از قران به سر گرفتن است.”

 البته: “یگان ویژه مامور سرکوب نیست بلکه یک واحد مردمی، حزب اللهی و ولایت مدار در میدان برای مهار مسئله است.”

یگان ویژه پاسداران یا در اصطلاح “یاگوپ”، یگان عملیاتی پلیس جمهوری اسلامی برای کنترل مبارزه وبرخورد با اغتشاشات، تجمعات غیر قانونی و اجتماعات محسوب می شود که در مقاطع حساس با سرکوب یا کنترل درگیری ها، فضای ملتهب شهری را کنترل می کند.

نام “یگان ویژه پاسداران که ویترین اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران است” در ۱۸ تیرماه ۷۸ که با همکاری لباس شخصی ها به کوی دانشگاه تهران حمله کردند بر سر زبانها افتاد وبعد از سرکوب مردم در اعتراض های پس از ۲۲ خرداد ۸۸ شهرت جهانی یافت.

و حالا اسماعیل احمدی مقدم ادامه ماموریت آنها را اعلام می کند: “به خدمت خودتان افتخار کنید. اگر شب احیاء شما در خیابان مامور برقراری امنیت بودید بدانید ثواب شما بیشتر از کسی است که قرآن بسر گرفته است. با قدرت و صلابت یگان شماست که گردنکشان، اوباش و مجرمان جرات ندارند امنیت جامعه را به مخاطره بیندازند. مشت محکم شما باید متوجه تبهکاران و کسانی باشد که در صدد ناامن کردن محیط اجتماعی هستند.”

و لابد “تمیزی” هم راست راست راه می رود و به این حرف ها می خندد. آخرمئیر داگان، رئیس پیشین سازمان موساد بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ میلادی، از “تمیزی” برای اجرای مأموریت‌های عملیاتی شده در ایران رضایت کامل داردکه می گوید: “بدون هیچ سرنخی، هیچ رد انگشتی، حتی یک موتورسیکلت هم از این مأموریت‌ها بر جا نمانده‌است.”

 هفته سوم تیرماه تمام می شود و اگر اوضاع “نظام مقدس جمهوری اسلامی” به همین نحو ادامه بیابد، نگارنده مجبور است پا توی کفش همکارعزیز ابراهیم نبوی بکند و طنز را هم به نگاه هفته بیافزاید.

این هفته که از نقل چند جمله برای خنده وتغییر ذائقه گریزی نیست.

در ادامه جدال لفظی علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس و عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی تهران، فرزند “شهید مطهری” می فرمایند: “اقدام دادستانی، مجلس را به نهادی فرمایشی تبدیل می کند.”

منظورشان همین مجلس “مستقل” به ریاست علی لاریجانی است که سر “غلام خانه زاد” بودن رهبر با حداد عادل رقابت نفس گیر دارد. یکی از برادرهایش هم-ـ همان محمد جواد-ـ دو تا حرف برای خندیدن می زند.

پس از افشای اسناد زمین خواری برادران لاریجانی،جواد لاریجانی در گفت و گویی با سایت خودش، با “افتخار” تمام اتهام زمین خواری را “آباد کردن یک وجب از خاک میهن” می خواند. تعریفی هم از زندان سیاسی می دهد. عینا کپی فرمایشات ملوکانه است: “زندانی سیاسی یعنی کسی که در چارچوب قوانین، فعالیت سیاسی کرده اما او را به ناحق به زندان انداخته اند، چرا که حاکمان و گردانندگان نظام کار او را دوست نداشته اند. براساس این تعریف در نظام جمهوری اسلامی هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد یعنی کسی نیست که فعالیت سیاسی قانونی انجام داده باشد و چون حکومت از کار او خوشش نمی آمده و آن را دوست نداشته به زندان افتاده باشد. این اتهامی است که دشمنان نظام ما از امریکا و اسرائیل گرفته تا ضد انقلاب داخل و خارج از جمله منافقین و تروریست ها از روز اول پیروزی انقلاب تا کنون وارد می کرده اند.”

رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی درست روز هجدهم تیر از بروز خشونت های اخیر در عربستان سعودی ابراز نگرانی می کند و از دولت این کشور خواهد از به کارگیری خشونت در مقابل “خواست مردم” خودداری کند.او اظهار امیدواری می کند که دولت عربستان سعودی “مطالبات مشروع مردم” را مورد توجه جدی خود قرار داده و از به کارگیری “خشونت در مقابل خواست مردم احتراز” ورزد.

وسرانجام مهدی طائب، راز شکست سربازان آمریکائی در اشغال عراق را بر ملا می سازد: “با وجود ماهانه ۳ هزار دلار حقوق، تنها امتیازی که سبب شد سربازان آمریکایی به عراق بیایند بیمه مجانی جراحی‌‌های زیبایی از سوی دولت آمریکا بود. سربازی که برای زیبایی به جنگ می‌رود، نیروی جنگنده می‌شود؟”

جواب روشن است: نه. نیروی جنگنده سرلشگر حسن فیروزآبادی است که بدون هیچ سابقه نظامی در ارتش یاسپاه بنابر تصمیم “رهبر فرزانه ” در مقام فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی قرار می گیرد و این هفته در میانه یک سمینار اذان سر می دهد.

هفته سوم تیرماه تمام می شود و شعری برگرفته از فیس بوک، سرنوشت ایران را زیر حکومت نظریه پردازان “ناو، تریلی و پراید” به طنز تصویر می کند:

اتل متل توتوله

ایران خانم چه جوره؟

هم غم داره هم غصه

نفت شو خوردن درسته

گازشو بردن هندستون

… آشغال چینی بستون!

همه چی شده واردات، گور پدر صادرات

هاچین و واچین تولید و برچین!