یک فعال حقوق کودک در ایران، برگزاری جشنواره “نانآوران” را تشویق کودک به کار کردن دانسته و گفته است “وزیر آموزش وپرورش باید شرمنده باشد از اینکه کودکان در سن تحصیل کار میکنند”. دیگر فعالان حقوق کودکان نیز در مصاحبه با روز کار دانش آموزان را مغایر با کنوانسیونهای بین المللی حقوق کودک میدانند.
پریسا کاکایی، فعال و پژوهشگر حقوق کودکان به روز میگوید: “دانش آموز همان کودک است که مطابق کنوانسیون بین المللی حقوق کودک که خود ایران نیز آن را امضا کرده است و باید از هر گونه آسیبی که بخواهد سلامت جسمی و روانی وی را مورد تهدید قرار دهد محافظت شود.”
فرشید یزدانی، فعال حقوق کودک، روز دوم دی ماه، با اعلام اینکه نزدیک به ۵ / ۲ میلیون کودک در کشور خارج از چرخه تحصیل هستند، در مورد برگزاری جشنواره “نان آوران” از سوی سازمان دانش آموزی وزارت آموزش و پرورش، با تاکید بر اینکه کار کردن کودک در همه جای دنیا تقبیح شده، برگزاری این جشنواره را “به نوعی تشویق کار کودک” داسته است.
او به خبرگزاری ایلنا گفت: “وزیر آموزش و پرورش باید از اینکه کودکانی که درسن تحصیل هستند کار میکند شرمنده باشد نه اینکه به تشویق کار کودکان بپردازد.”
یک روز قبل انتشار این خبر داوود روستایی، قائممقام سازمان دانشآموزی از آغاز شناسایی دانشآموزان نانآور خانواده در شهرستانها خبر داد و گفت که جشنواره نانآوران در سال “تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ملی” بهمنظور تقدیر از دانشآموزانی برگزار میشود که در کنار درس خواندن به خرجی و اقتصادی خانواده خود کمک میکنند.
به گفته روستایی، از آبان ماه جاری، کار شناسایی این دانش آموزان در شهرستانها و مناطق مختلف کشور آغاز شده و بعد از جمع بندیهای صورت گرفته، تصمیمات در سطح استانی و کشوری اتخاذ میشود.
فرشید یزدانی، اما در گفتگو با ایلنا، برگزرای این جشنواره را مغایر با “اصول انسانی و بحثهای کلان ملی” دانسته و از وزارت آموزش و پرورش خواسته است “به جای اینکه کار کودک را تشویق و به نوعی ترویج کند باید مجموعه کودکان خارج از چرخه تحصیل را تحت پوشش قراردهد.”
آنطور که این فعال حقوق کودک گفته است تصمیم به برگزاری جشنواره “نان آوران” در راستای نگاههای غلطی ارزیابی کرده که در آموزش و پرورش وجود دارد.
او موضع گیریهای اخیر وزیر آموزش و پرورش را یادآوری کرده است. از جمله موضع او نسبت به ازدواج دانش آموزان که گفته است: “خوشحال میشوم دانش آموزان ازدواج کنند” و یا عدم اقدامات جدی در آموزش و پرورش در جمع آوری بخاریهای نفتی در مدارس، که همه اینها در راستای آسیب به کودکان و نه حمایت از آنها صورت میگیرد.
حاجیبابایی پس از وقوع حادثه دبستان دخترانه پیرانشهر با حضور در مجلس شورای اسلامی گفت: “از الان تا قیامت بابت هر اتفاقی که در آموزش و پرورش میافتد عذرخواهی میکنم.”
با این حال برخی از نمایندگان مجلس نهم، انجمن حمایت از حقوق کودکان و شماری از فعالان مدنی در طول یک ماه گذشته خواستار استعفای وی شده و برخی دیگر هم استضیاح او را در دستور کار مجلس قرار دهند.
به جای قدردانی آسیبشناسی کنید
پریسا کاکایی، فعال حقوق کودکان در رابطه با این جشواره با اشاره به کنوانسیونهای حقوق کودکان میگوید: “دانش آموز اساسا قرار نیست که نان آور خانواده باشد که حال بخواهد به خاطر آن مورد قدردانی قرار بگیرد.”
به اعتقاد او در طول این سالها آنچه رو به افزایش بوده است نه ریشه یابی مسائل اجتماعی بلکه بسته بندی و ارائه آنها در قالبی پذیرفتنی و طبیعی بوده است.
خانم کاکایی، با اشاره به اینکه “در بیشتر موراد کار کودک با بهره کشی همراه بوده و این امر همواره تندرستی و بهداشت روان کودکان را به مخاطره میاندازد”، این سوالات را مطرح میکند: “آیا کودکی که کار میکند زمان کافی برای درس خواندن، استراحت، تفریح و بازی و کودکی کردن دارد؟ آیا کارهایی که کودکان درگیر آن میشوند از شرایط استاندارد برخوردار هستند و مناسب با سن کودک تعریف شدهاند؟”
به گفته این پژوهشگر حقوق کودکان، در ایران چه در مباحث دانشگاهی و چه در قوانین تعریف دقیقی از دوران کودکی وجود ندارد: “این کودکان در تمامی استانداردهای بین المللی صاحبان حق به شمار میآیند و بزرگسالان از خانواده گرفته تا سیاستگذاران همه در برابر او مسوول هستند. کودک وظایف مربوط به سن خودش را دارد. در جوامعی مثل ایران هم که در بیشتر مواقع با بحران اقتصادی مواجه بودهاند، کار کودک برای خانوادهها بخشی از درآمد اقتصادی محسوب میشود.”
داود روستایی، قائم مقام سازمان دانش آموزی در گفتوی خود با ایلنا گفته بود که شناسایی دانش آموزان در راستای جشنواره نان آوران، به منظور “تقدیر از دانش آموزانی است که در کنار درس خواندن به خرجی و اقتصادی خانواده خود کمک میکنند صورت میگیرد”.
پریسا کاکایی اما میگوید: “بهتر است سیاستگذاران و مسوولان امر به جای قدردانی از تحمل بار اضافی که جامعه به کودک تحمیل میکند، آسیبشناسی این مشکل را مورد توجه قرار داده، به شناسایی کودکان کار پرداخته و علاوه بر اقدامات حق محور لازم، با مشارکت خود آنها به کاهش این معضل اجتماعی کمک کنند.”
دولت وظیفهاش را انجام نمیدهد
به کودکان کارگری که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند “کودکان کار” میگویند. این پدیده نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود. بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. تعدادی از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند.
در ایران آمار دقیقی از تعداد کودکان کار در دست نیست. اما در شهریورماه گذشته، جام جم آنلاین با انشتار گزارشی اعلام کرد در حالی تعداد کودکان کار در خیابانهای شهرها در حالی رو به افزایش است که هنوز مشخص نشده که کدام نهاد وظیفه مدیریت این معضل را برعهده دارد.
آنزمان میرحسین قاضیزاده، نماینده مجلس به فارس گفته که متولی ساماندهی کودکان کار در جامعه سازمان بهزیستی، شهرداری و نیروی انتظامی است.
او با اشاره به اینکه اشتغال کودکان براساس قوانین حاکم بر کشور ممنوع است، به خبرگزاری فارس گفته بود: “براساس قانون، اشتغال کودکان ممنوع است و باید آنها تحت پوشش سازمانهای حمایتی قرار گیرند و اقداماتی انجام شود تا کودکان نیازی بهکار و درآمدزایی نداشته باشند، مشکلات مالی، خانوادههای بد سرپرست و در کل خانوادهها علت اصلی اشتغال کودکان هستند.”
با وجود اینکه قاضیزاده اعلام کرده که بهزیستی، شهرداری و نیروی انتظامی وظیفه جمعآوری، ساماندهی و بازتوانی این کودکان را دارند اما جام جم آنلاین میدهد که خلأ قانونی سبب میشود که فعالیت این سه نهاد تنها به ایجاد چرخهای تکراری منجر شود.
پریسا کاکایی، در مورد متولیان مستند سازی آمار مربوط به کودکان میگوید: “جمع آوری اطلاعات و آمار مربوط به کودکان کار عملا وظیفه تمامی ارگانهای دولتی و غیردولتی ست که حوزه کاری آنها به شکلی به کودک و وضعیت زندگی او مربوط است. سازمانهای دولتی که عملا تا به امروز آمار دقیقی از کودکان کار منتشر نکردهاند.”
این فعال حقوق کودک با اشاره به مشکلات سازمانهای غیر دولتی برای راست آزمایی آمارهای مربوط به کودکان کار، میگوید سازمانهای بین المللی هم با توجه به اینکه فعالیت مستقل سازمان بین المللی در ایران بسیار دشوار و و تقریبا غیرممکن است، قادر به ارائه آمار دقیقی نیستند.
به گفته خانم کاکایی “در حقیقت دولت نه وظیفه خودش را انجام میدهد و نه اجازه میدهد یا کمک میکند که بخشهای غیردولتی کم کاریهای دولت را جبران کنند. به همین دلیل است که آمار دقیقی در دست نیست و تنها مطابق آنچه در خبرها آمده میتوان برآوردهای کلی داشت.”
در سال ۱۳۸۵، مرکز آمار اعلام کرد از مجموع ۱۳ میلیون و ۲۵۳ هزار کودک رده سنی ۱۰ تا ۱۸ سال کشور، سه میلیون و ۶۰۰ هزار کودک خارج از چرخه تحصیل و یک میلیون و ۷۰۰ هزار کودک به صورت مستقیم درگیر کار بودهاند.
پریسا کاکایی اما میگوید با این وجود هنوز مشخص نیست که در حال حاضر چه تعداد از آنها درگیر کارهای دشوار و آسیب رسان بوده و این آمار چه مقطع سنی و کدام مناطق را در بر میگیرد.