تبرئه افسران پلیس از اتهامات مربوط به کشته شدن اریک گاردنر در نیویورک، مساله نژاد پرستی را باری دیگر به کانون توجه مباحث سیاسی آمریکا تبدیل کرده است.
پیوستن علی خامنه ای، رهبر ایران، به این بحث از طریق تویتر با هشتگ BlackLivesMatter [جان سیاه پوستان مهم است]، این بحث را به نمایش طنزآلودی تبدیل کرده است. این حرکت درست مثل محکوم کردن احساسات ضد یهودی توسط دیوید دوک یا محکوم کردن زندان های پرجمعیت از سوی کیم یونگ اون، رهبر کره شمالی است.
ولی شاید پیام خامنه ای در تویتر درسی باشد برای ایرانی ها و همچنین آمریکایی ها، در باره نژاد پرستی و بی عدالتی در ایران.
در آمریکا روزنامه نگاران در باره نژاد پرستی بحث می کنند و سیاستمداران نیز در باره آن اظهار نظر می کنند و محققین و دانشگاهیان در باره آن تحقیق می کنند زیرا آمریکایی ها از آزادی بیان و مطبوعات آزاد برخوردار هستند و می توانند حقیقت را در مورد قدرت حاکم، بدون ترس از شکنجه بیان کنند. برای ایرانی ها وضع چنین نیست.
در ماه های قبل از سرنگونی شاه در سال ۱۹۷۹، مردم به انقلاب پیوستند چون از دیکتاتوری خسته شده بودند و خواهان دموکراسی بودند و از خفقان ایجاد شده توسط ساواک و شاه به تنگ آمده بودند. آیت الله روح الله خمینی مردم را در این مسیر هدایت کرد. خمینی قبل از رجعت به ایران از عدالت اجتماعی سخن گفت و منافع حاکمان در قدرت را رد می کرد.
ولی مسیر خمینی پس از موفقیت انقلاب تغییر کرد. هر چند که وی بسیاری از افسران ساواک را اعدام کرد ولی به زودی وزارت اطلاعات و امنیت جدید را برقرار کرد که همان اعمال را با نام دیگری انجام می داد.
ایرانی ها دیگر توهمی در مورد رژیم انقلابی ندارند ولی ظاهرا خامنه ای و معاونین وی و سردمداران سپاه پاسداران هنوز دچار توهم هستند. زندان هایی نظیر اوین یا کهریزک و سایر زندان های ایران باعث می شود زندان های آمریکا مشابه هتل به نظر برسند.
هرچند بسیاری از تحلیلگران غربی حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران را یک اصلاح طلب در نظر می گیرند ولی او از این صفت فاصله زیادی دارد. البته وی افراد سپاه پاسداران را از کابینه حذف کرد ولی آن ها را با اعضای وزارت اطلاعات جایگزین کرد و نه لیبرال ها. افزایش نرخ اعدام ها از زمان روی کار آمدن روحانی نشان دهنده آن است که عدالت در اولویت های او قرار ندارد.
نژاد پرستی چطور؟ در این زمینه هم ایرانی ها می توانند درسی از مدارا و صداقت آمریکا بگیرند. برخی از وجوه این موضوع در فیلم ایرانی سال ۱۹۸۶ “باشو، غریبه کوچک” بیان شده است. زن تیره پوستی که بر اثر جنگ از جنوب ایران متواری شده خود را در مزرعه ای در شمال کشور می بیند. آنجا زنی سعی می کند با شستن او رنگ پوست او را تغییر دهد (مردم جنوب ایران تیره پوست هستند که بعضا میراث تجارت برده با افریقا هستند). جالب اینجاست که وزیر فرهنگ وقت، محمد خاتمی، در ابتدا این فیلم را به دلیل تصویر منفی از جنگ و مفاهیم فمینیستی ممنوع کرد.
اشاره به نژاد پرستی در ایران بیشتر یک قاعده است تا استثنا. حاجی فیروز، دلقکی سیاه چرده است که در عید نوروز حرکات خنده دار انجام می دهد. در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۸ خبرگزاری برنا، نزدیک به محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور وقت، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا را “برده خانه زاد” خواند. پس از انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا، روزنامه جمهوری اسلامی، که زیر نظر رهبر ایران منتشر می شود اوباما را به عنوان یک “مهاجر سیاه” رد کرد. زمانی که روزنامه صبح صادق، نشریه سپاه پاسداران نوشت “یک فرد سیاه آمده تا سیاهی را از آمریکا بزداید”، اوباما را به دلیل انتخاب یک رئیس ستاد یهودی مورد انتقاد قرار داد.
فقط سیاهان مورد انتقاد نیستند. هر چند ایران سعی دارد بگوید تبعیضی علیه یهودیان قائل نمی شود ولی تعداد یهودی های ایران پس از انقلاب به یک ششم کاهش یافته است.
مقامات ایران اسرائیل را همواره یک غده سرطانی نامیده اند و اغلب تفاوتی میان یهودی ها واسرائیل قائل نمی شوند. در سال ۲۰۱۲ مقامات استان اصفهان ورود افغان ها به پارک ها را ممنوع کرد. وضعیت اعراب ایران هم بهتر از این نیست.
منبع: سیانان - 4 ژانویه ۲۰۱۵