“چگونه ممکن است حاکم یک کشور، مردم خود را به رگبار مسلسل، توپ و تانک ببندد و آنها را بکشد و بعد اعلام کند که هرکس حرفی بزند، او را خواهد کشت؟”…
این گفته های محمود احمدی نژاد است که خود در یک کودتای انتخاباتی بر کرسی ریاست جمهوری ایران تکیه زد و برای حفظ آن، مردم معترض و منتقد را که به نتایج انتخابات اعتراض داشتند به گلوله بست و اتفاقا زیر سایه ولی فقیهی چون آقای خامنه ای در زندانهایش جوانان را زیر شکنجه به قتل رساند. به زبان دیگر میشود نه تنها حاکم، که چون خامنه ای لباس تقدس پوشید و در خیابان ها مردم را به باد کتک و باطوم و شوک برقی و گاز اشک آور گرفت و پیکر کشته شدگان را دزدید و خانواده هایشان را تهدید به مرگ فرزندان دیگرشان کرد.
میتوان برای تهدید، فردی را عریان کرد و یک شبانه روز در سردخانه افکند.دروغ گفت و فریب داد وتهمت زد و منافع ملی یک کشور را به جیب کشور دیگری ریخت. می توان در 3 شب هزاران جوان را دار زد و قبرستانی چون خاوران ساخت. در خارج و داخل ایران حکم ارتداد روشنفکران را صادر کرد و آنها را به قتل رساند. میتوان رهبران معترض را در خانه هایشان زندان کرد و رجز خواند. میتوان صدها انفرادی ساخت و از بازجویی های وحشیانه لذت برد. خیابان ها را پادگان کرد و حکومت نظامی درست نمود. می توان رای مردم را دزدید و با غارت بیت المال عده ای قداره بند و چاقو کش و هفت تیر به دست راهی خیابان کرد. می توان صدها هزار مردم را با فریاد مرگ بر خامنه ای دید و اعلام کرد که هیچ اتفاقی نیافتاده است.
میتوان همه این کارها و اعمال را به اسم مسلمانی و ایمان و تقوا انجام داد و معترضان را بی دین و کافر لقب داد و هر بار اعلام کرد که آنها عده ای بیگانه پرست یا اوباش یا فتنه گر بوده اند.
می توان مردم را با شعار حیدر حیدرو زنجیر و باطوم به دست در خیابانها ترساند و دور هم در دخمه ها جمع شد و به اتکا داغ و درفش مردم را ترسو خطاب کرد. این نه رسم تو که رسم همه دیکتاتور های جهان است که هر کدام به یک نام مردم را سلاخی میکنند و بر این سلاخی افتخار میکنند و صد البته با نام مذهب و وعده به بهشت بهتر میتوان سرکوب را توجیه کرد. دوست دیرینه اینان، معمر قذافی هم مردم را حشره و امریکایی و عده ای معتاد خواند همچنان که احمدی نژاد نیز آنها را خس و خاشاک خواند.
اما جناب احمدی احمدی نژاد اگر شما از فهم بعضی موضوعات عاجزید ما این موضوعات را خوب درک می کنیم
ما می دانیم که فریاد حیدر حیدر حامیان حکو مت شما نه از روی قدرت که از روی ترس است. شما در مقابل مردم مستاصل شده اید. ما میدانیم که مانور موتورسوارهای شما در کوچه و خیابان نشان از ذلت در مقابل منزلت مردمی دارد که بدون هیچ اسلحه و سلاحی در مقابل مردان سر تا پا مسلح شما ایستاده اند.
آقای احمدی نژاد! حصر موسوی وکروبی بوسیله مردانی که صورت خود را از هراس میپوشانند و فرزندان آنها را تهدید میکنند نشان میدهد که شما دیگر به فردای خود اطمینان ندارید.
از هیچ روشی برای ترساندن مردم دریغ نمیکنید چون صدای شکستن پایه های قدرت خود را می شنوید. حاکمان مسلمان شما از غریو الله اکبر نیز میترسند؛از همین روست که دندان تیز نشان میدهید در حالی که ریشه دندان های شما چرکین و پوسیده است.
اما آنچه در این میان برای مردم استراتژیک و مهم است تنها و تنها حضور و بودن در کنار هم هست. مردم باید بدانند آنان نامحدود و دشمنان ملت محدود هستند. 100 موتور سوار با شعار حیدر حیدر در مقابل صفوف بهم فشرده نا چیز است. انها کمی تعداد خود را با هیاهو پوشش میدهند و بخوبی بر این محدودیت آگاهند. با هم بودن و حضور داشتن رمز پیروزی است.
باید آگاه بود و هوشیار که سلاح آنها نیرنگ و فریب و ترس و تفرقه است. آنها کاملا هدفمند فضای بی اعتمادی را رواج میدهند و در این فضا تنفس میکنند. پس باید فضاهای تنفسی را بر روی آنها بست و همچنین مکانهایی که قدرت آنهااز انجا تغذیه می شود؛ فراموش نکنیم که آنهامحدود هستند و ما نا محدود.
زمان موعود وقتی فرا میرسد که ما به تمامی درک کنیم این دمل چرکیده تنها با بوی تعفنش اجازه نزدیک شدن و نیشتر زدن را به ما نمیدهد. برای زنده ماندن ایران و ایرانی باید این دمل را خشکاند و گرنه عفونتش هویت و سرمایه و منزلت و منافع ایران را نابود خواهد کرد.