دروغ های جهانی

مسیح علی نژاد
مسیح علی نژاد

جناب احمدی نژاد، هنگام دروغ، حداقل به چشم های کسی نگاه نکن!

 در کنفرانس مطبوعاتی اخیر باز هم به  چشم های  روزنامه نگاران نگاه کرده ای و واقعیت ها را وارونه نشان دادی. ما که تعجب نمی کنیم. تعبیر میرحسین موسوی، شما کماکان قادری به آسانی  به دوربین ها نگاه کنی و دروغ بگویی  بی آنکه تعجب کنی.

در کنفرانسی که دوربین هایی از سراسر دنیا، لنزهایشان را به سمت و سوی صورت ریس دولت ایران متمرکز کرده اند، جنابعالی دوباره شانه بالا انداخته ای  و خیره به چشم های یک جهان، چنین گفتی: “آزادی مطبوعات در ایران در حد بسیار بالایی است”.

اما خبرنگاران ایرانی همانند همیشه شجاع تر و آگاه تر از خبرنگاران رسانه های خارجی در ایران روبروی شما ایستادند تا واقعیت را در برابر کسی که در انکار واقعیت سابقه طولانی دارد، فریاد زنند.

سه خبرنگار اصلاح طلب که این روزها اکثریت همکاران آنها یا در زندان هستند و یا متواری و نا امن و گریخته از ایران، شجاعانه و زیرکانه سوال های خود را با ادبیاتی آرام در این کنفرانس خبری مطرح کردند.

خبرنگار  روزنامه اعتماد به می گوید: شما در برابر سوال رسانه های خارجی در خصوص چرایی برخورد با مطبوعات و بازداشت روزنامه نگاران همواره این برخوردها را مربوط به قوه قضاییه می دانید، بفرمایید نقش و وزارت اطلاعات و دولت خودتان در این برخورد ها، بازداشت ها و بازجویی ها چیست؟

خبرنگار روزنامه فرهنگ و آشتی از  می پرسد: شما برخورد با روزنامه و روزنامه نگار را در مراسم معرفی مدیرعامل خبرگزاری رسمی دولت، دیکتاتوری تعریف می کنید، بفرمایید نظر خودتان در مورد بگیر و ببندهای روزنامه نگاران چیست و  آیا از نقش وزارت ارشاد دولت خودتان در تعطیلی روزنامه ها دفاع می کنید؟

خبرنگار روزنامه فرهیختگان می پرسد: دولت شما اساسا چه کمکی برای بهبود وضعیت روزنامه نگاران زندانی در ایران انجام داده است؟

جواب های شما در کسوت رئیس این دولت پر اما و اگر به این پرسش ها  اگرچه کش دار و دراز است اما در همه آنها  یکبار دیگر همه چیز را به آسانی انکار می کنی آن هم در برابر سه روزنامه نگاری که هرکدام پس از دیگری به وجود فضای نا امن کاری و همکاری شان با رسانه های داخلی اصرار می کنند:

 آزادی در رسانه های ایران در حد بسیار بالایی است، دولت نقشی در بستن روزنامه ها و دستگیری ها و باز جویی ها ندارد، و در آخر اینکه دولت از دستگیری زندانیان در ایران ناراحت است اما قوه قضاییه مسول وضعیت روزنامه نگاران زندانی  است.

رییس دولت دروغ!

به عنوان یک روزنامه نگاری که نزدیک به ده سال در روزنامه های داخلی ایران کار کرده ام، گواهی می دهم که در دوران پیش از دوران دولت جنابعالی، قوه قضاییه و دادستانی تهران، تیغ سانسور و قلع و قمع مطبوعات ایران را دردست داشته اند اما در دوران دولت شما این شمشیر به دست دولت یاران و نهادهای یاریگر شما افتاده است و حتی بارها همین دولت از قوه قضاییه برای تعطیلی و برخورد بیشتر با مطبوعات یاری و کمک طلبید. متاسفانه  به مدت چهار سال  در دوران ریاست جمهوری جنابعالی هر روز با محدودیتی جدید از سوی دولتی که ادعا می کند نقشی در محدود ساختن روزنامه ها و بگیر و ببند ها ندارد، در روزنامه و خبرگزاری که با آنها کار کرده ام مواجه بوده ام.

یک:

 گفته ای، ایران قانون دارد و روزنامه ها  در صورت داشتن شاکی خصوصی تحت پیگیرد قانویی و قضایی  قرار می گیرند.

درست گفته ای. روزنامه ها به واسطه شاکیان قدرتمند به دادگاه فراخوانده  و تهدید می شوند. برای اینکه دولت جنابعالی  خودش به بزرگ‌ترین شاکی روزنامه‌ها  بدل شده است. به عنوان مثال، آقای جهرمی وزیر کار دولت اول شما یک تنه هفده شکایت از خبرگزاری کار را تقدیم قوه قضاییه کرد و این خبرگزاری با پشتکار و همت همین دولت توقیف موقت شده بود.

مثال دیگر اینکه،  غلام حسین الهام، به عنوان سخنگوی دولت شما، یک نامه رسمی به دادستان وقت تهران آقای مرتضوی می‌نویسد و درخواست می‌کند دادستانی باید با روزنامه‌هایی که علیه دولت مطلب می‌نویسند (سیاه نمایی می کنند) برخورد قضایی کند.
آقای رحیم مشایی معاون و مشاور و خویشاوند فکری و فامیلی شما، خودش به عنوان شاکی شماره یک روزنامه اعتماد ملی،  مدیر مسئول این روزنامه را به دادگاه می‌کشاند. نام او در لیست شاکیان بسیاری از روزنامه‌های منتقد دولت دیده می‌شود و همچنان مدیران مسئول روزنامه‌ها در حال احضار و بازجویی برای شکایت‌هایی هستند که رحیم مشایی یار غار آقای احمدی نژاد از روزنامه‌ها به قوه قضاییه ارائه کرده است. 


محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد جدید جنابعالی در وزارت ارشاد همان کسی است که طرح تئوری نفی هولوکاست را به شما پیشنهاد داده بود، حالا همین آقا  که پرسشگری در مورد هولوکاست را حق مسلم همه می‌داند اجازه پرسش گری در برابر یک انتخابات در ایران را به رسانه‌ها نمی‌دهد و بخشنامه های متعدد به دفتر روزنامه ها می‌فرستند که  دیگر نباید پس از تایید انتخابات توسط مقام رهبری مطالبی  در نقد انتخابات منتشر شود و کسی حق ندارد  ریاست جمهوری احمدی نژاد را زیر سوال ببرد.



دو: ما در دفتر روزنامه‌هایمان صدای ضبط شده وزرا و اعضای کابینه شما را در مصاحبه ها و میزگرد ها و سخنرانی های متعدد داشتیم اما با بخشنامه‌هایی که از نهاد ریاست جمهوری برایمان می‌رسید مجبور بودیم گفته‌های ضبط شده خودشان را هم تکذیب کنیم. یعنی اعضای دولت وقتی می خواهند حرف‌های خودشان را هم  تکذیب یا تصیحح کنند ما را مجبور می کنند تا   بنویسم این ما روزنامه نگاران بودیم که حرف‌های دولت را تحریف کردیم. درست عین تکذیب هاله نور که خودتان که یکبار می‌گویید در سازمان ملل یک هاله مقدس نوری شما را احاطه کرده است فیلم سخنان شما هم  در دفتر روزنامه ها موجود است اما بعد به راحتی آن را انکار می‌کنید. به همین ترتیب این نوع تکذیب کردن ها به یک سنت در دولت تان بدل شد که وزرا و معاونان تان بارها از طریق اداره اخبار ریاست جمهوری و یا روابط عمومی وزارت خانه ها، برای دفتر روزنامه های ما، بخشنامه فرستادند و ما را وادار کردند تا در شماره بعدی روزنامه تیتری بر علیه خودمان بزنیم و خودمان را متهم به دروغگویی علیه دولت کنیم در حالیکه ما صدای ضبط شده و اسنادی که نشان می داد دولت دارد واقعیت را انکار می کند را هم در اخیتار داشتم اما حتی اگر آن صدا ها و مستندات را در وبلاگ های شخصی خودمان منتشر می کردیم فردا هم وبلاگ هایمان فیلتر می شد و هم خودمان به وزارت ارشاد  و یا وزارت اطلاعات و یا حتی نهادهای موازی در نیروی انتظامی، احضار می شدیم.

سه: می گویید ما از دستگیری ها و زندانی شدن افراد ناراحت هستیم در حالیکه در دوران ریاست شما وقتی به خوابگاه دانشجویان حمله می شود‌، از یک طرف هیات نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد به روزنامه نامه می دهد  تا مبادا اخبار ابراز تاسف و ناراحتی دانشجویان را در مورد حمله به دانشگاه را در روزنامه ها منتشر کنیم از طرف دیگر لباس شخصی ها نیز همان روز به دفتر روزنامه حمله می کنند تا مبادا خبر حمله به دانشگاه و یا بیانیه های آقای کروبی و موسوی به عنوان دو کاندیدای معترض به خشونت بعد از انتخابات،  در روزنامه ها منتشر شود. برای همین فردای حمله به دانشگاه، یا فردای حمله به راهپیمایی آرام مردم در خیابان ها، نماینده دادستانی و نماینده ای از وزارت ارشاد با همکاری یکدیگر، شبانه در چاپخانه حضور می یابند و روزنامه را یک روز توقیف موقت می کنند و روزنامه با حذف اخبار مربوط به خشونت علیه مردم، به صورت سفید و خالی منتشر می شود

زندانیان در بازداشتگاه معروف و مخوف کهریزک زیر شکنجه کشته می‌شوند و سپس بخشنامه از وزارت ارشاد دولت به دفتر روزنامه صادر می‌شود که حق نداریم در مورد این بازداشتگاه، بزرگ نمایی کنیم.

در عین حال،  علاوه بر اینکه دستور می‌دهند از چه چیزی نباید در روزنامه ها بنویسم، بخشنامه های دیگری از طرف دفتر ریاست جمهوری و همچنین وزارت ارشاد تحت نظارت تان  به روزنامه می‌فرستند و دستور می‌دهند که چه چیزی را  باید بنویسم. به عنوان مثال برای مان  تعیین و تکلیف می شد که برای تقویت دیدگاه رئیس جمهور در مورد مباحث هسته‌ای ما باید این هفته در روزنامه مطالب مرتبط در مورد عزت و سربلندی ایران در دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای بنویسم و همچنین تعیین می شد که گزارشی در مورد سخنرانی احمدی نژاد در مورد مسایل هسته ای را در صفحه نخست روزنامه منتشر کنیم. آیا منظور جنابعالی از اینکه دولت در محدود ساختن رسانه ها نقشی ندارد همین ها بود؟

رئیس دولت انکار!

شرایطی فعلی  رسانه‌ای و خبررسانی  و آزادی در  سیستم جمهوری اسلامی متناسب با هیچ یک استانداردهای قانونی اخلاقی و حتی شرعی خودتان هم نیست.  سه حزب جدی منتقد دولت، پلمپ و معلق مانده‌اند، محسن میردامادی دبیر کل جبهه مشارکت در زندان است. بهزاد نبوی چهره ارشد سازمان مجاهدین حکم طولانی مدت برای حبس دریافت کرده است. مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی خانه نشین و تهدید به بازداشت شده است. میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی هیچ روزنامه ای در ایران ندارند و از همه مهمتر آنکه حتی تریبون هاشمی رفسنجانی که ممکن است گه ‌گاهی از جنبش معترضان در ایران دفاع کمرنگی انجام دهد هم در خطبه‌های نمازجمعه معلق مانده است و به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم حق حضور در برنامه زنده تلوزیونی را ندارد.

تنها تریبون باقی مانده در ایران، خود مردم هستند که آنها هم ممکن است به دلیل انتشار یک ویدئو یا عکس معمولی، به راحتی روانه زندان و سپس وادار به اعتراف در دادگاه و در نهایت ممکن است به جرم محاربه، محکوم به اعدام شوند. آیا منظور جنابعالی در اینکه ایران از آزادی بسیار بالایی برخوردار است همین ها بود؟

مرد پر اما و اگر!

مرگ و زندان و تهدید، روزنامه نگاران ایرانی را چنین تحت فشار قرار داده است که برای اولین بار در یک کنفرانس خبری، سه خبرنگار  داخلی، شما را در کسوت رییس دولت پر مسئله ایران  در مورد همکاران زندانی خود مورد بازخواست قرار می دهند.  وقتی جنابعالی به چشم های آنها نگاه می کنید و رنج هایشان  را انکار می کنی تعجبی نیست که دروغ به چنان امر مقدسی در نظام سیاسی و اجتماعی ایران بدل شده است که  فاطمه آلیا که کمتر کسی نام او را در عرصه های بین المللی شنیده است بشود نماینده کل ایران و همانند خود شما به چشم های مردم جهان نگاه کند و به آسانی خوردن یک لیوان آب ایران را بهشت فراموش شده در معادلات بین المللی معرفی کند. یا محمد جواد لاریجانی هم به چشم های خبرنگار سی ان ان نگاه کند و بگوید در ایران کسی به جرم روزنامه نگاری یا اعتراض در زندان نیست یا آن یکی در کسوت استاد دانشگاه(محمد مرندی) با آنکه می داند در راهپمایی بیست و دوم بهمن چگونه با باتوم و گاز اشک آور روسای جمهور و مجلس سابق یک کشور را هم مورد حمله قرار داده اند تا چه رسد به مردم معمولی، به چشم های خبرنگاران رسانه های خارجی نگاه کند و بگوید در راهپیمایی  بزرگ ایران در سالگرد انقلاب اسلامی هرگز خشونتی در کار نبوده است. 

جناب جنجال برانگیز!

 جهان به همت جمعی از جارچیان دروغ  که راهی دنیا می شوند و بر دردهای ملت خویش پا می گذارند تا خود را تبرئه کنند خوب دریافته رنجی که این روزها مردم ایران  از دروغ گویی دولتمداران این کشور می برند، هزاران برابر بیشتر از رنج آزادی است.  شما هیچ اگر نکرده اید حداقل به دنیا نشان داده اید که ایران از چه چیزی بیش از دموکراسی و آزادی بیان  رنج می برد. ما هرچه می گفتیم دنیا باور نمی کرد اما نحوه نگاه و چشم های سفیران دروغ در مواجهه با مردم همه جای جهان خود رسوا گر واقعیت است شاید بهتر آن است بار دیگر که می خواهید دروغ بگویید حداقل به چشم های ما نگاه نکنید.