گزینه های پیش روی ایران

نویسنده


مریم العریف ی

از زمان اعلام ایران به عنوان بخشی از محور شرارت در سال 2002 ، ایران خود را در معرض تهدید یافت. از آن تاریخ به بعد ایران سعی کرد با کشور های دوست ارتباط نزدیک برقرار کند، توان نظامی خود را افزایش دهد و بالاخره در آوریل 2002 برنامه استفاده صلح آمیز خود از انرژی هسته ای را اعلام کند. این نوع اقدامات از سوی کشور های همسایه به عنوان اقداماتی مشروع برای حفاظت از خود تلقی می شد.

با اشغال عراق از سوی آمریکا در سال 2003 ایران خطر را نزدیک تر دید و شروع کرد به مقابله با سیاست های واشنگتن در منطقه و تضعیف برنامه های آمریکا برای دموکراسی و آزادی در کشور های منطقه. ایران همچنین دخالت هایی را در عراق ، لبنان ، و فلسطین انجام داده و نشان داده است که می تواند صلح و ثبات را در منطقه دستخوش تهدید های جدی سازد. این اقدامات نگرانی کشور های خلیج فارس را به دنبال آورد و باعث شد عملیات ایران را به صورت تهدیدی در یک قدمی خود بیانگارند.


تنش میان آمریکا و ایران باعث شد عربستان سعودی برای کاهش تشنج وارد عمل شود. پادشاهی سعودی با برگزاری نشست مکه سعی کرد طرفین درگیر در عراق مسائل خود را بر سر یک میز مطرح کنند. همچنین با برگزاری نشستی با نمایندگان حماس و الفتح سعی شد اختلافات طرفین فلسطینی مطرح شود و راهی برای اتحاد ملی آن ها پیدا شود. عربستان از سوی دیگر سعی کرده است رهبران سیاسی لبنان را نیز گرد هم آورده و آن ها را وادار به مذاکره کند. تمام این کوشش های عربستان با عدم همکاری ایران بی اثر شده است.

در نتیجه عراق در حال جوشش است. تنش میان سنی ها و شیعیان برای اولین بار به حد نگران کننده ای رسیده. مذاکرات مکه میان طرفین فلسطینی نیز با شکافی که در نوار غزه ایجاد شده عملا بی اثر مانده . دولت لبنان نیز در وضعیت بحرانی قرار گرفته و تمامیت ارضی آن کشور با سرسختی مخالفین دولت به خطرافتاده و کشور فلج شده به طوری که نهادهای سیاسی از کار افتاده اند، اقتصاد از حرکت مانده و همزیستی سنتی گروه های سیاسی از جمله سنی ها و شیعی ها از میان رفته. به همین دلیل رهبران دو کشور عربستان و ایران ملاقات کرده و سعی کردند از دور باطل خشونت های فرقه ای جلوگیری کنند ولی به دلیل اختلاف منافع خود موفق نشدند در مورد سایر مسائل منطقه ای به توافقی برسند.

عربستان و ایران از نظر تاریخی روابط خوبی با یکدیگر داشته اند. دو کشور در زمان شاه ایران برای مقابله با کمونیسم و ملی گرایی افراطی در منطقه با یکدیگرهمکاری می کردند. هر دو کشور در بوجود آوردن اوپک نقش عمده ای داشتند. ولی این روابط پس از انقلاب اسلامی شکل دیگری پیدا کرد زیرا ایران سیاست صدور انقلاب به سایر کشور های منطقه خلیج را در پیش گرفت. در زمان جنگ ایران عراق نیز این تنش شدت گرفت ولی بعدا کنترل شد. ایران در آن زمان متوجه شد که همان گونه که هاشمی رفسنجانی گفت، برای کشور های منطقه نگرانی هایی را بوجود آورده است. اما بالاخره روابط دو کشور به حالت عادی برگشت و ایران به روابط دوستانه با کشور های خلیج رو کرد. اما اینک یک بار دیگر دخالت های ایران در کشور های عربی باعث به خطر افتادن امنیت و ثبات منطقه شده است.

آنچه باعث نگرانی شده این است که جمهوری اسلامی در صدد بوجود آوردن نظامی مشابه خود در عراق، فلسطین و لبنان برآمده؛ رژیم هائی که دارای رهبران سیاسی و مذهبی باشند. نظام هائی که منافع ایران را در منطقه حفظ کنند.

کوشش های ایران در این کشور های آشوب زده سوالاتی را بوجود می آورد. هدف اصلی ایران در پشت این ظاهر قدرت طلب چیست؟ ایرانی ها با دنبال کردن برنامه های هسته ای در پی چه چیز هستند؟ سیاست های ایران در منطقه را چگونه باید تفسیر کرد؟ سیاست خارجی آن ها تهاجمی است یا تدافعی؟ آیا اقدامات آن ها برای مقابله با قدرت آمریکا کافی است؟ تمام این سوالات پیش روی رهبران ایران قرار دارد.

امروز سیاست های جمهوری اسلامی، ایران را به سمت خطر پیش می برند. به نظر من ایران دوگزینه در پیش رو دارد : یا به مقابله ادامه دهد یا راه کره شمالی را در پیش گیرد. راه اول ایران را نه تنها در مقابله مستقیم با آمریکا و کشور های اروپایی قرار می دهد بلکه آن را در تقابل آشکار با کشور های عرب و مسلمان منطقه بخصوص کشور های خلیج قرار خواهد داد. این گزینه کمکی به حل تقابل ایران با آمریکا نکرده است و خطر حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای این کشور را افزایش داده است. گزینه دیگر پیروی از نمونه کره شمالی است. در این صورت ایران می تواند برنامه هسته ای خود را محدود سازد و با تقویت اقتصاد و امنیت خود روابط بهتری نیز با کشور های خلیج و منطقه برقرار سازد.

منطقه خلیج از نظر استراتژیک و اقتصادی برای دنیای صنعتی غرب منطقه ای حیاتی است. هر گونه تهدیدی در این منطقه نه از جانب آمریکا و نه از جانب هیچ کشوری در دنیای آزاد پذیرفتنی نیست. ایران باید در سیاست خارجی خود تجدید نظر کند چرا که به سادگی آنچه تا به حال دنبال کرده است در جهت منافع ملی و امنیتی خود نبوده است. مردم ایران لایق صلح و ثبات و آینده ای بهتر و به دور از خشونت و جنگ هستند. سیاست هایی که تهران در عراق، لبنان، غزه، یمن، و بحرین دنبال می کند تنها باعث رشد خصومت و افزایش دخالت های نظامی در منطقه می شود. منطقه ما این استعدادرا دارد که برای توسعه، اصلاح و پیشرفت آن کوشش کنیم نه آن که به استقبال خشونت، ناتوانی و عقب ماندگی برویم.

منبع : عرب نیوز - 7 آگوست 2007