وحشت ازقیام گرسنگان

بیژن صف سری
بیژن صف سری

هر روز که میگذرد مسئله فقر، گرانی و بیکاری در جامعه تسلیم به رضای رهبری، پر رنگ تر می شود. در این میان منازعات سیاسی بین صاحب منصبان، از نظر مردم گرفتار، قیل و قالی بیش نیست که همه از بازی قدرت است. حتی موضوعیت انتخابات هم، که برخلاف دوره های گذشته چندین ماه زودتر به صحنه آورده شده، خاصیت القا آینده روشن را در مردم  ندارد و آنان هم که زلفی به حفظ و بقای نظام گره زده اند، در این شعبده، بارقه ای از امید نمی بینند چه رسد به مردم منزجر از پلیدی حاکمان که زیربار تورم و گرانی جان به لب شده اند.

 نارضایتی از سیاست های داخلی و خارجی نظام، واقعیتی است که همه اصحاب قدرت بخوبی از آن آگاهند. چنان که از رهبر تا وکیل الدوله های مجلس فرمایشی، به رغم همه انکاری که تاکنون در مورد تاثیرگذاری تحریم ها و تبعات آن داشته اند، امروز بی مناقشه پذیرفته اند که حاصل سیاست خارجی شان فقر برای مردمی است که نقشی در تعیین این سیاست ها ندارند.

از همین رو حالا دیگربخشی ازدل نگرانی های سران نظام، قیام گرسنگان است؛ مردمی که در سال های اولیه استقرار جمهوری اسلامی از سوی آیت الله خمینی صاحبان اصلی انقلاب و “مستضعف” خوانده می شدند. این قشر اینک اما اگر مستضعف هستند بدان معناست که نظام حاکم آن ها را چنین ساخته و فرق دارند با مستضعفان اول انقلاب که فرض بود نظام پیشین باعث استضعاف آنان بوده است. فقیران و گرسنگان امروز که طیف وسیعی را در بر می گیرند، در ۳۴ سال عمر نظام، نه تنها به آرمان‌ها و خواسته‌های خود دست نیافته‌اند، بلکه سر خورده ازهمه وقایع تاریخی سال ۵۷، و خشمگین از نسل پیشین به لقب پابرهنه ها تنزل رتبه یافته اند.

چهره زشت فقر در جامعه ی امروز ایران آنقدر نمایان است که نظام را، نه بخاطررفاه حال ملت بلکه برای بقای خود، به تکاپو انداخته و همه به فرمان و خواست رهبری نظام در صدد یافتن راه حل های ممکن برای گریز از این معضل گریبانگیر حاکمیت هستند. اما از آنجا که در حکومت مسئولیت ناپذیر و گریزان از پاسخ کنونی، بی اعتمادی ملت نسبت به صداقت زمامداران از هر زمانی، حتی وقتی که نسل پیشین انقلاب کردند، بیشتر است، هیچ یک از این به ظاهر تلاش ها در باور ملت نمی گنجد؛ به ویژه آنکه حس جاه طلبی و زیاده خواهی دست اندر کاران امور جامعه، از زمان تصدی دولت مهروزی احمدی نژاد و ایضا جدالی که در بین بالا نشینان حاکمیت بر سرقدرت وجود دارد، اساسا تا کنون مانع از امکان ارائه و طرح های سازنده از سوی متخصصین در جهت رفاه حال ملت بوده. اگر هم طرح وراهکاری مطرح شده خارج از توانایی اجرایی دولت منتخب رهبری بوده است. یک روز با قطع یارانه ها گمان می کنند علاج درد بی درمان اقتصاد ورشکسته را یافته اند، روزدیگر با اعلام کوپنی کردن ارزاق عمومی، صرفه جویی را تنها راه چاره می دانند و…. در این میان رسانه های حکومتی هم با بزرگنمایی طرح و ایده های نا شدنی، آینده ای مبهم و در افقی نا معلوم را ترسیم میکنند. این گونه است که پنجشنبه روزنامه کیهان، نشریه بیت رهبری، در پیشانی خود از “طرح مشترک دولت و مجلس برای کمک به اقشارکم در آمد” می نویسد که در واقع این نوید کذب چیزی جز اعلام عجز و ناتوانی نظام درتسهیل معیشت مردم مستضعف نیست.

می گویند مردی دعوی پیامبری می کند. او را به محکمه می برند، قاضی میپرسد: اگر پیامبری معجزه ات چیست ؟مرد می گوید: هر آنچه در دل و فکر شما می گذرد، من میدانم، مثل حالا که می دانم شما فکر می کنید من دروغ می گویم. و این حکایت امروز نظامی است که با “طرح مشترک دولت و مجلس برای کمک به اقشارکم در آمد”، بخوبی میداند مردم نسبت به اینگونه طرح ها چه نظری دارند؛ شاید از همین روست که درست در زمانی که گرانی، تورم، بیکاری، فقر و گرسنگی برکشور سایه انداخته وبیداد می کند و برخی از وکیل الدوله ها درمجلس در هیبت قهرمانان و در دفاع از حقوق ملت، نسبت به شرایط موجود لب به شکایت باز کرده اند، ناگهان خبر کمک چهار میلیون دلاری دولت به سه کشور افریقایی برملا می شود؛ دولتی که به دلیل کسر بودجه از تامین ارزاق عمومی مردم خود عاجز است.

جمله ای از “زهیر کتبی” نویسنده و ادیب مشهور عربستانی نقل است که سال گذشته در ارتباط با وضعیت بد اقتصادی مردم عربستان درنطقی خطاب به مسئولان این کشور گفته بود: “دریابید قبل از آنکه دیگران شما را دریابند”؛ یعنی همان هشداری که ده ها متخصص و کارشناس اقتصادی طی ۵ سال گذشته با نوشتن چندین نامه دلسوزانه به رهبری و دولت منتخب ایشان، گوشزد کردند و نسبت به آنچه به “انقلاب گرسنگان” مشهور است هشدار دادند. آنان هم همچون آن ادیب مشهور عرب پیش بینی هم کرده بودند که “اگر مشکل فقر بزرگترین کشور تولید کننده نفت جهان حل نشود، عربستان (بخوانیدایران ) باید به زودی شاهد یک قیام عظیم مردمی از جانب فقرا و مستمندان کشور که سال‌ها است سرکوب شده‌اند و کسی به آنها توجهی نکرده است، باشد.”
 حال امروز با بی توجهی به هشدارهای مکررکارشناسان و متخصصین اقتصاد کشور، آن روز مبادا نزدیک است و کابوس قیام گرسنگان چنان خواب سران رژیم و شخص رهبری را آشفته ساخته که با دستپاچگی، فرمان رسیدگی به وضعیت معاش مردم کم در آمد را داده.

الغرض به شهادت همین وحشتی که امروز گریبان نظام را گرفته است، بی شک در خیزش عنقریب مردم ستمدیده علیه نظام، رفاه واشتغال زایی و امنیت شغلی جهت کسب معاش، کمترین مطالبات این جنبش خواهد بود. خاصه که در مقایسه با رفاه نسبی مردم در پیش از انقلاب، بازگشت به شرایط رفاهی گذشته، امروز یک خواست همگانی است.