حزب سیاسی مسلح در دانشگاه

مرتضی سیمیاری
مرتضی سیمیاری

سال تحصیلی جدید به زودی اغاز می شود و دغدغه ها پیرامون دانشگاه کم رنگ تر از گذشته نیست، نیرو هایی که در کودتا علیه رای ملت ایران حضور فعال داشته اند پس از اشوب افرینی و تجاوزات مکرر به جان ملت “که کار را به انجا رسانید که خود کودتا چیان معترف به بی ابرویی نظام گردیدند” دنبال اهداف جدید تری می باشند. نکات کلیدی گفتارسران کودتا به ادامه روندکودتا در دانشگاه می باشد، مواردی مانند اینکه پایان نامه دانشجویان ترغیب انقلاب مخملی در ایران است و یا اینکه علوم انسانی زمینه انقلاب مخملی می باشد و نیز انتخاب یکی از مقامات ارشد سپاه پاسداران برای تصدی وزارت علوم همگی دلالتی برای این تلاش است.

این پروژه با حوادث تلخ کوی دانشگاه، ستاره دار کردن فعالان با سابقه و نیز احضار های مکرر به دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی کلید خورده است. اما قاعدتا تمامی این موارد به این نکات ختم نمی گردد و به نظر می رسد برنامه ای پیچیده و با طراحی دقیق برای سرکوب بعد از انتخابات موجود بوده است یکی از نیروهای پر نقش در این برنامه ریزی بسیج شبه دانشجویی بوده است که این چند سلسله مقاله واکاوی بخشی از تحولات این سازمان سیاسی-نظامی برای پذیرش چنین نقشی است.

حزب سیاسی مسلح در دانشگاه :در روزهای بعد از انتخابات حضور دانشجویان بسیجی در خیابان ها بعنوان بازوی سرکوب محرز بود انها که در درون دانشگاه تنها در دوران سید محمد خاتمی دست به قلم برده بودند و مبانی رد گفتمان بین ملل را تدوین می کردند با حضور احمدی نژآد و سر ریز شدن بودجه های هنگفت و اردو های سیاسی -توجیهی مکرر و نیز طرح های نمایشی مانند اردو های جهادی جان تازه ای یافتند رضا سراج با بدست گرفتن رهبری این حزب سیاسی تحول شگرفی در ساختار بسیج دانشجویی ایجاد کرد که مهمترین انها طرح تعالی بسیج دانشجویی در چهار چوب اردوهای طرح ولایت بود مرحله اول این طرح توسط سردار جعفری درمرکز مطالعات راهبردی  سپاه پاسداران شکل گرفته بود و با حضور وی در راس سپاه پاسداران بعنوان دستور العمل ان را به بسیج دانشجویی نیز ابلاغ گردید، ماهیت این طرح از بین بردن شکاف های نظری و کاهش سلیقه های مکرر در اداره حوزه های درون سازمانی و نهایتا ایجاد ماهیت حزبی در این نهاد به اصطلاح دانشجویی بود. هر چند پیش از این نیز بسیج دانشجویی دارای ساختار هرمی بود به طوری که رهبران ان به صورت انتصابی معیین می گردیدند. ولی سراج دریکی از سخنرانی خود در مشهد به این نکته اشاره می کنـد« که بسیج دانشجویی از ریل اصلی خود خارج شده و در اصول انقلاب قرار ندارد و عناصر ان هم تراز با انقلاب نیستند »در همین دوران مسئولین در رده های مختلف در بسیج دانشجویی دچار تغییر گردیده تا هماهنگی لازم برای اجرای پروژهای اینده صورت بگیرد. یک بررسی در مقالات و مصاحبه های صورت گرفته از سوی مسئولان بسیج دانشجویی نشان می داد که روبنایی این تحولات تربیت نیروهای هم تراز با انقلاب نرم افزاری بود که وعده ان را از مدت ها پیش می دادند اما قاعدتا تمامی ماجرا ها به اینجا ختم نمی شود. سراج در یکی از سخنرانی هایش می گوید “ما از سال 72 به دنبال کمیت سازی در دانشگاه و تحلیل های اقتضایی و نهایتا جلوگیری از تهدیدات نرم بودیم در ان زمان تهدید نرم جنس سیاسی داشت و ما نیز سیاسی برخورد می کردیم” شاید بهتر باشد این جمله را تجزیه تحلیل کرد از سال 70 بسیج از جبهه روانه دانشگاه می شود و تا سال 84 برنامه های بسیج دانشجویی بیشتر حالت تشکلی و نهادی داشت به عبارتی سپاه پاسداران امکانات لجستیک را برای بسیج اماده می کرد اما از سال 84 برنامه به طور کلی تغییر می کند و با شعار تحول و امادگی برای ظهور امام عصر زمینه یک حکومت مادام العمر را طرح ریزی می کند. تا خاتمه پروژه حاکمیت دوگانه در ایران را زمینه سازی کند. امدن احمدی نژاد فرصتی برای این کار بود تا بسیج به فعالیت ایجابی بپردازد در واقع شرایط لازم برای استحکام حکومت را فراهم کند. در این دوره بسیج دانشجویی در بدنه سپاه پاسداران ادغام می گردد و بعنوان یک حزب سیاسی مسلح در دانشگاه امادگی پیدا می کند. رضا سراج می گوید “این مفهومی ندارد که دانشجو تلاش کند فراکسیونی ایجاد کند تا رییس بسیج شود این بسیج را از معنویت دور می کند” در واقع پشت ذهنیت رضا سراج ان است که سپاه نمی تواند پشت سر بسیج تدارک کات چی باشد بلکه باید سر پنجه های بسیج در اختیار نیرویی باشد که مسیر حرکت را نشان دهد. راهبرد کلان بسیج دانشجویی از سال 84 کادر سازی برای نظام می باشد که نمونه تلاش انها حضور سازمان یافته در سرکوب بعد از انتخابات بود. و با تربیت تعداد فراوانی نیروی ستادی صورت گرفته است.

گسترش مفهوم بازوی فاشیزم: طرح جدید در تربیت نیروی ماهر سرکوبگر در زیر تابلوی تحول صورت گرفت تا هماهنگی بیشتری با سپاه پاسداران ایجاد گردد، در واقع بسیج دانشجویی با طرح جدیدی وارد میدان نگردیده بود و ساختار جدید بسیج ارزویی بود که کاخ ان در دفتر تحکیم وحدت ویران گردیده بود که بهتر است به بررسی یک نمونه تاریخی در این مورد پرداخت.

از جمله مراحلی که تحکیم وحدت طی کرده بود  دخالت در تصرف سفارت امریکا بود. این نیرو ها که سپاه پاسداران را تشکیل داده بودند و در همان حال کمیته ها را نیز در اختیار داشتند و نیرویی به نام بسیج را نیز به دستوراقای خمینی به عنوان ارتش بیست میلیونی ایجاد کرده بودند با نفوذ در میان برخی از دانشجویان و با حمایت اطلاعات نخست وزیری اقدام به تصرف سفارت امریکا نمودند که سالها ایران را در گروگان امریکا نگاه داشت تا به حال.

با تصرف سفارت امریکا  با مشارکت سپاه و  با حضور فعال کسانی چون سیف اللهی و افشار و ضرغامی و…،  دانشجویان تحت تاثیر و حمایت سپاه دست به کار به اصطلاح افشاگری ها زدند تا به کمک روحانیان قدرت طلب  بتوانند مانع از ادامه کار نیروهای وطن دوست و فداکاری شوند که عامل تداوم آزادی و استقلال بودند.

محسن رفیق دوست از کمک رضا سیف اللهی برای به قدرت رسیدن محسن رضایی به فرماندهی سپاه قبل از تسخیر سفارت می گوید و رضا سیف اللهی از برنامه ریزی ای که برای تصرف سفارت امریکا،  از جمله ایجاد دیده بانی در  ساختمانهای روبروی سفارت  و مشرف بر آن،  در صدا و سیما، سخن می گوید. وی به عنوان خاطره می گوید: در آن زمان برای اینکه بتوانیم کار نگهبانی از سفارت و چگونگی تغییر شیفت نگهبانان و رفت و آمد ها را کنترل کنیم روزها از طریق ساختمانهای روبروی سفارت با تجهیزاتی که در اختیار داشتیم، سفارت را تحت دیده بانی و مراقبت قرار داده بودیم.

 بنا به گفته ضرغامی هنگامی که وارد سفارت شدیم. چون می دانستیم از حمایت نیروهای سپاه  برخورداریم و این نیروها آنجا را در کنترل خود دارند،  مطمئن بودیم که مورد حمله قرار نخواهیم گرفت. بدین سان بود  که نیروهای سپاه پاسداران با حضور در میان دانشجویان و شرکت در تصرف سفارت، علاوه بر سیاست داخلی، در سیاست خارجی نیز دست اندر کار شدند و عامل تبدیل امریکا به محور سیاست داخلی و خارجی ایران گردیدند.

در واقع تمامی تلاش رهبران بسیج دانشجویی در حال حاضر باز سازی بسیج برای پذیرش چنین نقش هایی در مواقع بحرانی می باشد. نقشی که تا بحال در اجرای ان کم نقص عمل کرده اند. انها می خواهند بسیج دانشجویی در یک مسیر کانالیزه شده و شبه نظامی تمامی دستورات وارده از سپاه پاسداران را بی کم کاست اجرا کند ازمایش این طرح در زمستان امسال و در حمایت نمایشی از مردم غزه صورت گرفت در واقع اشغال باغ قلهک و نیز تجمعات مکرر مانور قدرتی برای اجرای برنامه اصلی یعنی سرکوب بعد از انتخابات بود. تا بعنوان الت دستی در کودتا علیه مردم شرکت کنندو حضورخود را در عرصه سیاست داخلی از راه سازماندهی  سرکوب مردم قطعی کنند. چندی پیش از انتخابات وقتی حضور سپاه پاسداران در فعالیت در انتخابات جایز شمرده شد باید پیش بینی می شد که تمام حضور بسیج و سپاه در انتخابات فقط چند هزار رای ساز مان دهی شده نیست بلکه ماجرا عمق بیشتری دارد که تنها با وا کاوی گفتار چند ماه اخر مسئولین بسیج و سپاه می توان ان را رمز گشایی کرد در واقع حضور رسمی سپاه در انتخابات رمز تقلب و سر کوب بعد از ان در انتخابات بود.

امتیازات سرکوب گری :قاعدتا پذیرفتن نقش سرکوب و اینکه به جان و مال انسان ها تجاوز صورت گیرد فقط با عنوان بالا بردن اجر معنوی صورت نگرفت و نیز مقدمه چینی ظهور نبود بلکه در پس گسترش روحیه ستیز و پرخاش دربسیج دانشجویی وعده ها و امتیازات فراوانی نیز موجود بوده است.

● امتیاز ورود  به دانشگاهها با سهمیه خاص برای خود و خانواده، در حالی که در ان سو نیروهای منتقد با محرومیت از تحصیل روبرو گردیده اند. در آذرماه سال کذشته محمد رضا مردانی از مسئولین بسیج دانشجویی در همایشی می گوید:

“طبق مصوبه‌ای که در کمیته مشترک بسیج دانشجویی و وزارت ‏علوم به  تصویب رسیده است نفرات برتر جشنواره ممتازین بسیج دانشجویی می‌توانند بدون کنکور ادامه تحصیل ‏دهند و در صورت تایید این کمیته تسهیلات دیگری همچون معافیت از خدمت سربازی نیز به این افراد اختصاص ‏می‌یابد”. ‏

یکی از نمایندگان مجلس نیز می گوید : “بسیج الان نیز در زمینه کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد سهمیه دارد، البته چون ‏امروز تقریبا ورود فرزندان خانواده شهدا، اسرا و جانبازان به دانشگاه‌ها کمتر شده، وزارت علوم جایگزین این ‏سهمیه 40 درصد بسیج دانشجویی را قرار داد که طبق آن، هر فردی با یک نامه از سوی بسیج محله‌اش می‌تواند ‏از امتیاز سهمیه برخوردار شود”.‏

  سازمان مجاهدین انقلاب در بیاینه ای ازتزریق افراد خودی به صورت غیر‌قانونی به کادر هیأت علمی دانشگاه ها،  برنامه‌ریزی ‏جدی برای تشکیل بافت جعلی دانشجویی با ترفندهایی نظیر تعمیم سهمیه 40 درصدی ایثارگران به اعضای ‏پایگاه‌های مقاومت بسیج،  خبر داد. ‏

  جعفر یعقوبی، از اعضای هیات علمی دانشگاه امام حسین سپاه، در آذر ماه سال گذشته،  ‏طی گفتگوئی با روزنامه قدس خبر داد که تعداد استادان عضو بسیج در دانشگاه به 25 درصد کل استادان رسیده ‏است. ‏

  بسیج اساتید که از 13 آذر 79 آغاز به کار کرده، به گفته جعفر یعقوبی در دو سال اخیر با اجرای مصوبه 27 آذر ‏سال 80 شورای عالی انقلاب فرهنگی گسترش یافته است. به گفته وی  “در این مصوبه،  دو وزارت علوم، تحقیقات ‏و فناوری و‎ ‎بهداشت، درمان و آموزش پزشکی موظف به همراهی و همکاری با نیروی مقاومت بسیج برای‎ ‎تشکیل ‏بسیج اساتید شدند”. ‏ استادان بسیجی در عین حال وظیفه دارند “با مدیریت دانشگاهها و دفاتر نهاد‎ ‎نمایندگی مقام معظم رهبری و سایر ‏تشکلهای دانشگاهی برای تحقق دانشگاه اسلامی همکاری کنند: تلاش‎ ‎برای ایجاد وحدت حوزه و دانشگاه در ‏جامعه اسلامی. کمک به دولت و نهادها درهنگام‎ ‎بروز حوادث غیر مترقبه و شرایط بحرانی. مشارکت در ‏انجام تحقیقات مورد نیاز کشور از‎ ‎طریق ارتباط با سازمانهای دولتی و مراکز علمی. مشارکت در برگزاری ‏همایش ها و نشست های‎ ‎علمی – پژوهشی. تقویت روحیه همکاری و ایثار در بین استادان دانشگاهها.

افسران مقابله با براندازی نرم:انچه که بعنوان طرح تعالی وکادر سازی نیروهای انقلابی اغاز شد با دخالت در دو انتخابات مجلس هشتم و دوره دهم ریاست جمهوری سپاه پاسداران و به طبع ان بسیج دانشجویی را در مسیر یک حزب سیاسی مسلح و در ردیف احزابی چون حزب خلق کره شمالی و بعث عراق و نیز حزب بعث سوریه قرار می دهد. و بسیج شاخه دانشجویی این حزب سیاسی از به بعد در دانشگاه قدرت نمایی خواهد کرد.  افسران مقابله با براندازی نرم در ردیف بازوهای اجرایی کودتا این بار تنها به بر هم زدن یک مراسم ساده دانشجویی فکر نمی کنند، انها این بار پروژه حذف دائمی منتقدان را بر روی میز در حال بررسی دارند شعار انقلاب فرهنگی دوم را پر رنگ تر می دهند و این بار دغدغه مدیریت دانشگاه ها را بجای مقابله انفعالی در برابر رفتار انجمن های اسلامی را دارند، انها این بار قانع به شعار های سلبی نیستند بلکه عرصه را برای اجرا می خواهند و قفل این خواسته را در ایجاد تشنج در دانشگاه ها می دانند.

وجود شبه احزاب مدرن باعث گردیده به صورت نا خود اگاه دانشگاه بعنوان نقطه استراتژیک تحولات محسوب می شود اینکه دانشجو بعنوان نیروی تعیین کننده در جامعه محسوب شود نهایتا به توسعه دموکراسی در ایران منتهی نخواهد شد که ابتدایی ترین دلیل ان تحولات مکرر نیرو ها و فعالان دانشجو می باشد که منجر به نهادینه شدن تعاملات نخواهد شد. اما به هر دلیل ساخت جامعه ایران این گونه شکل گرفته است. و در این  میانه اینکه سازمان دانشجویی مفهوم سیاسی –نظامی را سر منشا مفهوم بقای خود درک کند بزرگترین خطر برای سلامت یک جامعه است.