شرح

نویسنده
بهاره خسروی

تیغ سانسور بر گلوی ادبیات جنگ

22 سال انتظار برای روایتی متفاوت از جنگی 8 ساله در ایران

جنگ 8 ساله‌ی ایران و عراق براساس آمار رسمی، ۲۱۳٬۰۰۰ کشته، ۳۳۵٬۰۰۰ معلول، ۴۲٫۶۱۸ اسیر، ۷۰۰۰ مفقود الاثر  بر جای گذاشت و ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت بر جامعه ایران وارد کرد.

همچنین در حال حاضر، ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار از اراضی ایران آلوده به مین است.

جنگ ایران و عراق، بعد از جنگ ویتنام که ۱۵ سال به طول انجامید، دومین جنگ طولانی قرن بیستم بود.

 

 

با این توضیحات کوتاه به طرح این سوال می‌پردازیم که از اتفاقی به این بزرگی و گستردگی چه چیزی عاید ادبیات ایران شده است؟

کدام اثر تاثیرگذار با گذشت 22 سال از پایان جنگ از سوی نویسندگان و راویان، طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم در جهان که نه، در ایران منتشر شده است.

متاسفانه باید اذعان داشت که حکومت جمهوری اسلامی حتا جنگی که محصول حضور یک ملت در دفاع از آب و خاکشان بود، را هم به نفع خود مصادره و به این هم بسنده نکرده و تنها اجازه‌ی انتشار روایت‌هایی را می‌دهند که  مورد تایید نگاه رسمی باشد.

هفته‌ی گذشته ابراهیم حاتمی‌کیا از کارگردانان مشهور ایران که اکثر فیلم‌هایش دارای مضامین جنگی است، با حضور در برنامه “راز”  که از شبکه‌ی 4 تلویزیون ایران پخش می‌شود به شدت از نگاه سختگیرانه حاکم بر وزارت فرهنگ و ارشاد و نهادهای نظامی و انتظامی مسوول در مورد چگونگی به تصویر کشیدن جنگ 8 ساله انتقاد کرد و گفت به عنوان کسی که در متن جنگ حضور داشته است هنوز اجازه ندارد به همه‌ی ابعاد این جنگ بپردازد.

کارگردانانی مانند حاتمی‌کیا کم تعداد نیستند. افرادی که به دلیل نگاهی دیگرگونه، فیلم‌هایشان توقیف شده و یا سال‌ها در ارشاد خاک خورده و می‌خورد. و یا در ایامی اجازه‌ی اکران گرفته که به هیچ وجه مناسب نبود.

در کتاب‌‌هایی هم که با عنوان “ادبیات جنگ” و یا عموما”ادبیات مقاومت” اجازه‌ی نشر پیدا کرده صرفا شاهد توصیف صحنه‌های پیروزی “رزمندگان اسلام” و ناله و استغاثه‌های جوانان برای شهادت هستیم.

گاهی البته کتاب‌هایی مانند “عقرب روی پله‌های راه آهن اندیمشک، یا، از این قطار خون می‌چکه” اثر حسین مرتضائیان آبکنار از  زیر دست ممیزان خارج می‌شود که علی رغم استقبال از سوی خوانندگان، در چاپ چهارم جمع آوری و توقیف می‌شود.

البته رسانه‌های رسمی تمام هم و غم خود را معطوف به تبلیغ آثاری می کنند که در راستای سیاست‌های آنها باشد. مانند رمان “دا” که با توجه به تبلیغات متناوب از رادیو تلویزیون و  حتا بیلبوردهای شهری و دستور به نهادهای دولتی برای خرید این رمان و اهدا کردنش به کارمندان  به یکصد و بیست و نهمین چاپ خود رسیده است.

هر چند که رمان و در واقع خاطرات زهرا حسینی، در نوع خود واجد ارزش است اما انتقاد راویان و نویسندگان حوزه‌ی جنگ از این دست آثار یا فیلم‌های سینمایی مانند “اخراجی‌ها” به کارگردانی مسعود ده‌نمکی، از آن روست که شرایط برابری برای انتشار، به تصویر کشیدن در واقع مشاهدات عینی جنگ 8 ساله در ایران وجود ندارد.در حالی که حادثه ای  با ابعاد جنگ ایران و عراق نویسندگان زیادی را متاثر کرده و قابیلت پرداخت از زوایای گوناگون را دارد.

 

 

طبیعتا در این بین نگاههای زیادی وجود دارد که در متن داستان به مذمت “جنگ” می پردازد و مانند نویسندگان “ متعهد” صرفا از هزاران کشته و مجروح حماسه نمی آفریند و در مجموع جنگ را صاحب چهره ای کریه و زشت می داند.

اما نگاه غالب بر حکومت ایران ابراز دلزدگی و بیزاری از صحنه های جنگ که بیشتر “دفاع مقدس” می‌خوانندش  را به هیچ وجه نمی‌پسندد. و فقط به دنبال اسطوره سازی از رزمندگان این جنگ در ادبیات و سینما است. در حالی که جنگ‌های‌ جهانی‌ اول‌ و دوم‌ و همچنین‌ فراگیر شدن، سینما، تلویزیون‌ و مطبوعات‌، ادبیات‌ “حماسه”‌ دستخوش‌ تغییرات‌ اساسی‌ شد.

این فرصت در حالی از نویسندگان و در واقع مردم ایران دریغ شده که در بسیاری از کشورهایی که از تجربه‌ی جنگ هم بی بهره بوده اند، داستان نویسان و فیلمسازانش با ایده گرفتن از این رویداد در کشورهای دیگر، در صدد نشان دادن این تجربه ی تراژیک بشری برمی آیند.

با گذشت سالیان زیاد از حضور آمریکا در ویتنام و یا پایان جنگ جهانی دوم هنوز در هالیوود و سینمای غرب سالیانه چند فیلم با محتوای جنگ تولید می شود که در آنها لزوما حاکمان وقت و فرماندهان وطنی جنگ تقدیس نمی شوند.

به نظر می رسد با توجه به سانسور حاکم بر ادبیات جنگ ایران، هیچگاه شاهد انتشار آثاری مانند آنچه در کشورهای مختلف شاهد بوده و هستیم، نباشیم.

مانند کتاب‌هایی با محوریت جنگ که از سوی مارگریت دوراس منتشر شد و یا رمان “جاده فلاندر”، اثر کلودسیمون که یادآور جنگ جهانی دوم است و در آن خشونت در ارتباطات انسانی به تصویر کشیده شده است و نویسنده به بیهودگی و پوچی زندگی، از ورای جنگی که در آن حضور داشته پی می‌برد.

مخاطبان ایران با گذشت 22 سال از پایان جنگ هنوز این امکان را پیدا نکرده اند که با نگاهی مشابه آثار  ژان ژیرودو نویسنده فرانسوی به شکل بومی شده‌اش آشنایی پیدا کنند.

نویسند‌ه ای که جنگ، الهام بخش مهمترین آثار او بود. دو اثر مهم او “جنگ تروا اتفاق نمی افتد” و “الکتر”، نگرانی قرنی را در آستانه جنگ بیان می کند. در این دو اثر تراژیک؛ عدالت و بی عدالتی، جنگ و صلح، و صداقت و دروغ در مقابل هم قرار می‌گیرد. قهرمانان این آثار مدافع ارزش‌هایی چون صلح و عدالت و صداقت می‌باشند. آنها با سرنوشت که غالباً مسوول پیدایش جنگ است مقابله می‌کنند. اما هرگز نمی‌توانند بر جبر، پوچی و دهشت جنگ غلبه کنند.

ارنست همینگوی هم که بیشتر آثارش در ایران ترجمه شده است یکی از نویسندگانی است که از جنگ بسیار نوشته است.

رمان “خورشید همچنان می درخشد”، بازتاب دوران پر از یأس و ناامیدی نسلی است که درگیر جنگ جهانی اول بوده است. آیا دور از ذهن است که رزمندگان ایرانی هم دچار چنین حالاتی شوند؟ مگر جز این است که در بسیاری مواقع احساسات انسانی از پدیده‌هایی مانند جنگ یکسان است؟

از دل جنگ 8 ساله‌ی ایران و عراق چند رمان مانند”وداع با اسلحه” قابلیت نشر دارد؟

این لیست طولانی‌تر از آن است که بتوان به آن به شکل مبسوط اشاره کرد. چون فقط در روسیه که در دو قرن گذشته، علاوه بر جنگ‌های داخلی و حمله به افغانستان، درگیر دو جنگ اصلی با بیگانگان بوده آثار مختلفی با سوژه‌ی جنگ منتشر شده که  بسیاری شان شهرت جهانی پیدا کرده و به چندین زبان دنیا ترجمه شده است.

 

 

از میان نویسندگان قرن 19، لئوتولستوی، صفحات بسیاری از آثار خود را به موضوع جنگ اختصاص داده است. حضور تولستوی در طی سالهای 1856-1851در قفقاز، انگیزه‌ی نگارش آثاری چون قزاق‌ها (1863)، اسیر قفقاز (1872)، تاخت و تاز (1853)، قطع جنگل (1855- 1853)، و بعدها حاجی مراد (1904) شد. و با حضور در جنگ‌های کریمه توانست “مه و آگوست”، را بیافریند. او همچنین با مطالعه و تحقیق درباره جنگ سال 1812، رمان حماسی “جنگ و صلح” را آفرید که از سال 1863تا 1869روی آن کار کرد که ماجرای حمله ناپلئون به روسیه تزاری است. ناپلئون وارث انقلاب فرانسه، شکست خورد و رمان تولستوی شرح این شکست است.