بوف کور

علی اصغرراشدان
علی اصغرراشدان

حاج آقا

تومیدونی،منم میدونم، یه بایگان دون پایه بودم. ازبالاوپائین اداره خرده فرمون واسه م صادرمیکردن:این پرونده روبیار،اون یکی روببر،واسه چی کلی مدرک ازاین پرونده گم وگورشده؟،پرونده سفارشیه رو،بازتوهفت سوراخ گمش کردی؟نمیخوای تاحق حساب وباج سبیلشونگرفتی آفتابیش کنی؟امروزسه اکیپ بازدید محلی کمیسیون تشخیص اراضی موات دااریم،میباس سی تاپرونده تایه ساعته دیگه رومیز باشه…….چن مرتبه تامرحله منتظرخد مت کشوندنم.سالای آزگارعذاب کشم میکردن، دیوونم میکردن.انقلاب که شد،خاک بوس درگاه آ ل علی شد م.سالای آزگاره دهه عاشورا روتوهمین خیابون،رودرروی خونه تووخونه خود م وهمسایه هاچادرعلم میکنم هیات راه  میندازم.سگ درگاهش شده م.وصیت کرده م بچه هامم سگ درگاهش باشن،وگرنه عاقشون میکنم.درخونه آل علی پدروفرزندی ورنمیداره.چشمم اگه ازدرگاهش رو برگردونه،درش میارم ومیندازمش پیش سگ!هرچی دارم ازدولتی آل علی  دارم.یه بایگانچیه دون پایه توسری خوربودم،حالاچی هستم؟واسه خودم یه ستون بازارم. عطای اداره روباتموم اهن وتلوپش به لقاش بخشیدم،ولش کردم بره لای دست ننه ش! ده تااداره رومیخرم وآزادش میکنم.وزیرومدیرعامل وبزرگترازاونش میباس بیان کفشای بچه هاموکهنه بکشن! ستون فقرات تجارت مملکتم!کشتی کشتی جنس ازشیرمرغ  تاجون آدمیزادازچین وماچین واردمیکنم،این روزاخیلی ازگردن کلفتای دولتیم بی اجازه حاج حجت آب نمیخورن!اگه  باتوحرف میزنم،واسه اینه که دوستت میدارم،فکرنکنی نمک به حرومم،خوبیهاتوتواداره واونوقتی که بایگانچی و تیپاخوربودم،هیچوقت یادم نمیره،من امروزکم آدمی نیستم،خودتم خوب میدونی!ده شب دهه عاشورا وسط این خیابون چادرمیزنم وازاول غروب تاخروسخون خودم وزن بچه هام گل روسرمون میمالیم وپابرهنه ازمحبان آ ل علی  پذیرائی میکنیم،اصلا می فهمی کیها توخونه من واین مجلس حضوردارن؟ازنزدیکترین اهالی بیت خودآقاگرفته تاسران دولت وسپاه،ازلشگری بگیرتادولتی،توخونه م جاخوش میکنن.نگو حاج حجت چاخان میکنه.بایه اشاره م،هرکی روبخوام دودمانشوازروزمین ورمیدارن،طرف وتموم ایل وتبارش میره اونجاکه عرب نی انداخت!چه کنم،دست خودم که نیست،همه ش تقصیراین دل صاب مرده مه،یادم نمیره که چندین بارتاپای منتظرخدمتی کشوندنم،توبه دادخودم وزن و بچه م رسیدی،پادرمیونی کردی،ریش گروگذاشتی وجلوشونوگرفتی،خیلیاوبارهااومد ن وگفتن که توازاین چپ مپیا هستی ومی باس ریشه کن شی!باصدتاسگ وگربه واسه ت درافتاده م.خودموصد دفه باشاخ گاوواسه خاطرتودرانداخته م! سگ مصباول کنم نیستن که،ازاین ورباهزاربمبول قانع وراهیشون میکنم برن دنبال کارشون،ازاون ورسروکله شون پیدا میشه،حرف وحسابشونم اینه که توچپ مپی هستی،

صلاح نیست روبه رواین هیات عزاداری آل علی دایم سیخ چشم بزرگا باشی.میگن میباس یه جوری کلکت کنده شه وگریبونشونوازشرت خلاص کنن!ازبیت آقا،ازسران سپاه؛از رئیسای دولت خدمتکار،ازامام جماعات محترم وغیرو، ده شب عاشورااینجان،میگن اگه این چپی مپی اینجاروباهمه زعمای قوم منفجرکرد،چی خاکی روسرمون بریزیم؟میگن هرچی زود ترمیباس کلکت کنده شه! به خرجشون که نمیره،میگم بابااگه یه آدم درست تواین محله باشه،همین باباست،ازسالای پیش ازانقلاب میشناسمش،نه دزدوکلاشه،نه زیرکاردرروه،زن ودختراش پاک ترازگلن،زنش به فرهنگ مملکت خد مت میکنه،اونم چی خد متی،واسه خودش یه مدیرکامله،بچه های خودم شاگرداشن،ازمادرشون بهش بیشترعلاقه دارن واحترام میگذارن،تموم وجودشوگذاشته توطبق وداره ازدل وجون به فرهنگ مملکت خد مت میکنه وازاونهمه تنگدستی خم به ابرونمیاره،همیشه م هشت شون گرونوهشونه!تاحالاندیده ونشنفتم یه نفرازشون گله وشکایت داشته باشه.خودشوچرانمیگی،سالای آزگارخد مت صادقانه کرده وصورتشو باسیلی سرخ نگا داشته وجلودروهمسایه آبروداری کرده،خودم باهاش همکاربوده م ومیدونم که اگه یه کم کوتا میومد،امروزتولوس آنجلس واسه خودش برج وتراست داشت!دختراش مث گل توجماعت پیداشون میشه،یه نفرتاحالانگفته بالای چش شون ابروست،تموم خونواده ش تموم وقت سرشون توکتابه واهل هیچ فرقه ای نیستن،مگه به خرجشون میره؟میگم شوماواسه چی قسم خوردین ریشه هرچی آدم درستیه ازاین مملکت وربندازین!مگه به خرجشون میره؟مرغ یه پا داره،فقط میگن این مملکت اسلام محمدیه،جای این چپ مپیا نیست.انگارهمین یه کلمه روتومخشون حک کردن!هرچی میگم ازگوشام التزوم مید م،این بابا ازخیلی ازشوما مسلومون نماهاایمانش محکم تره،مگه تومخ پوکشون فرومیره!راستش ازخداکه پنهون نیست،ازتوچه پنهون،چن مرتبه تصمیم گرفتم بلاخره به تصمیمشون عمل کنم؛زن وبچه هام جلوموگرفتن،بچه هام میگن اگه به خونواده مدیرمون کمترین لطمه ای بخوره،این خونه وزندگی وچادرهیاتتو آتیش میزنیم!زنم وابسته تخم وترکه هاشه،میگه بابچه هام ول میکنیم میریم دنبال کارمون ودیگم حق نداری اسمی ازما ببری!اینم ازاضاع داخلیم،که هزارون نفرحسرت یه لحظه شو دارن!هرکی دربه دریای خودشوداره،همه که همه چیزآدمونمیدونن!خیال میکنن من ستون مملکتم وشاه بی جغه م،من اراده دارم ومقاومت میکنم وتسلیم نمیشم،بچه هام که من نیستن،اوناراه خودشونومیرن وبه من وعقایدم محل سگم نمیگذارن.ازایناش گذشته،من دیگه اون بایگانچیه دون پایه نیستم که کسی واسه حرفم تره خردنکنه، میتونم بالاترین پایه های ممکلتوبایه اشاره جابه جاکنم!هرکدومشون حرفموگوش ند ن،سبیلشو دود مید م.خیلی هاشون بی اشاره واجازه من حق ندارن آب بخورن.اگه غیرازاین بود،تاحالاصد دفه گذاشته بودنت زیرتریلی!ازطرف دیگه؛من سالای آزگارباتوهمکاربوده م ونون نمکتو خورده م، درسته که آدم کثیفی شده م؛ نه اون اندازه که تووخونواده فرهنگی توبگذارم  بگذارن زیرتریلی،دست خودمم نیست،چن دفه باخودم گفته م گورپدرش،بگذاربره لای دست باباش؛شباتوخوابم اومدی ونسلموکف دستم گذاشتی؛ازخواب که بیدارشده م،توتب وعرق غرقه بوده م.خودمم موند م حیرون که چی حکمتی تواین کاره که ازپس تویکی ورنمیام!ازاول انقلاب هردهه عاشورای آل علی توخیابون،درست روبه روی خونه ت،ازاول غروب تانزدیک خروسخون هیات،سینه وزنجیرزنی آل علی است،تواینهمه سال واسه خالی نبودن عریضه،یه شب ناقابل پاتوچادرهیات گذاشتی؟آخه یه کم فکرکن!منم بایس جوابگوباشم!تاحالاصد دفه ازاداره امنیت،ازفرقه مصباحیه،از

خوش رقصای دستگاه دولت وازکاسه لیسای بیت آقا،حتی ازخبرچینای همین اداره زپرتیت صد دفه پیغوم وپسغوم فرستادن که باباکی میخوای تکلیف این چپ مپی رو،که 24ساعته ازپنجره طبقه دوم خونه ش ریزودرشت هیاتوزیر

نگاهش داره،معلوم کنی؟چراحالیت نیست!منم تاعهد د قیانوس نمیتونم هی تفره برم!راستش ازخداکه پنهون نیست،ازتو

چه پنهون،چندی پیش چن تامامورعملیاتی ازفرقه مصباحیه باهمون کاردشون که اسمش «مکافاته»اومده بودن خونه م که اجازه بگیرن و شبونه کارتویه سره کنن،تابوق سگ باهاشون کلنجارداشتم،زبونم مودرآوردونتونستم قانعشون کنم،تنها تونستم چن وقت عقب بندازم وبفرستمشون دنبال کارشون.بازگیرحاجیه خانوم وبچه هاش افتادم.دردم یکی دوتاکه نیست.پیش ازانقلاب سالای آزگارخواستم الکلی ودراگیت کنم وبندازمت تودام دلگی وعیاشی،یادته چیقدباهم عرق سگی ریختیم توهندق بلا!چیقد دنبال دلگی وعیش وعشرت بودیم؟زهره بابلی رویادته؟قرص ماه!یه وخت جائی چیزی ازدهن لقت نپره بیرون!به گوش اهل بیت آقاواون بالائیها برسه،با« مکافات»میان سراغم!حاجیه خانوم بوببره پشم وپیلموبادمیده داشتم توالکل ودودم غرق میشدم،توخوب اراده داشتی،اصلاازحداعتدال خارج نمیشدی،آخرشم نتونستم بندازمت توگودی که نتونی ازش خارج شی!خودم تاکله فرورفته بودم،انقلاب به دادم نرسیده بود،تاحالاهفتا کفن پوسونده بودم.این حاجیه خانوم فعلی،اون روزاهرشب سربی شوم میخوابید بیچاره،چندرغازمواجبم میرفت پای الکل ودود ودمم.بیچاره مث سگ نفس سوخته بچه شوبه دندون میکشیدو درخونه های مردم کارمیکردکه بچه ش ازگشنگی نمیره،اون وقتا هنوزیه بچه بیشترنداشتیم،چارتای دیگه بعدازانقلاب کاشته شدن.قدرت خداروبرم،امروزکشتی هام 24ساعته ازچین وماچین بارمیزنن وتواسکله ها تونوبت تخلیه خوابیدن.هرچی دارم ازآل علی دارم.اگه آل علی به دادم نرسیده بود،معلوم نبودتوکدوم گودزنبورک خونه ای ریغ رحمتوسرکشیده بودم.واسه چی اینقده به خودوگلوی زن بچه هات فشارمیاری؟آخه توهم بلانسبت آدمی،بیا،مثل حضرت حربن ریاحی توبه کن،چکمه های یاغی گریتوبه گردنت آویزون کن وبیا،هیچ جونداری ازدرخونه آل علی ناامیدبرنمیگرده،توازحربن ریاحی زندیق کمترنیستی که!یه کم همت کن!درتوبه همیشه بازه!یه دهه عاشورابیائی توهیات آل علی،دهن تموم نوچه های فرقه مصباحیه روگل میگیرم!امروزه  دیگه کم عددی نیستم،ستون فقرات گردش اقتصادشونم،هرکدوم ازبالاتاپائینشون کج بره وحرفموگوش نده،سبیلوش میدم دودبدن!مرداون روزائی که توگودزنبودک خونه پینکی میرفتم وتیپامیخوردم.ایناروهیج احدالناسی نمیدونه،توکه پیش ازانقلاب سالای آزگاررفیق مسجدومیخونه م بودی میدونی.میدونم که شل چونه م نیستی،تازه میدونی اگه جائی لب ترکنی،میسپرمت دست فرقه مصباحیه تابا « مکافات» معروف بیان سراغت.تازه بفهمن،کی واسه شون تره خرد میکنه،ستون فقرات مملکتم،بایه فوت جا به جاشون میکنم.حرف،حرف میاره،پاک ازمرحله پرت شدم.چی میگفتم؟آره،چارتازپرتی فرستاده بودن که شبونه کارهمسایه روبه روئی وهمکارچن ساله پیش ازانقلابمویه سره کنن،اروای ننه شون،نمیدونن که من تواین قضیه کاره ای نیستم.قد م کج وردارم،حاجیه خانم وپسراش دودمانموباد میدن،پسره پدرنامرد،بعدازرفتن اونا،اومدوسیخ جلوم وایستاد،توچشام خیره شد؛نه بردونه آورد،صاف گفت«خانم همسایه روبه روئی ازاول مدرسه م تاآخرراهنمائی،بهترین مدیرم بوده،اگه کسی به خونواده ش نگاه چپ کنه،این خونه وچادرهیاتتو آتیش میزنم!پسره جعلق تازه کلک پشت لبش دراومده وهنوزشاشش کف نکرده،واسم شاخ وشونه میکشه،اون سه تاتوله دیگه م همین حرفاروتحویلم مید ن!ببین ازچن طرف تومنگه م گذاشتن!ماروباش که خیالات ورمون داشته که اسلام ناب محمدی روپیاده کردیم!اروای ننه مون!غافل ازاینکه خانه ازبیخ وبن ویرانه!چارتابچه من شده ن مریدوسینه چاک همسایه چپی مپی روبه روی خونه وهیات آل علی من!خیال  میکردیم شومارودقمرگ میکنیم وروکله بچه هاتونم اونقده کارمیکنیم که همفکرمون شن!حالامی بینم چارتاتوله م شد ن مریدوسینه چاک اونا!حاج حجت!هرچی خاک وگل روسرت ریختی وپابرهنه دنبال علم وکتل سگ پرسه زدی وگردآوردی وکشتی راهی چین وماچین کردی،گیراین چپی مپی ها میاد!بروسرتوبگذاریه گوشه ای وزودتربمیر،که احداقل این توله ها نفس راحتی بکشن،عجله نکن،همین روزاخودشون سرتومیکنن زیرآب!آبم ازآب تکون نمییخوره!آمد مگسی،پری کشیدورفت!هیچ کجای عالم وآدمم ککش نمیگزه!فدای تخم اسب حضرت عباس میشی!حالا  بشین وهی لدرم- بلدرم کن!بااینهمه کشتی ها،به دردلای جرزم نمیخوری!کسی که تخم ترکه خودش مشتاق مرگش باشه،میباس بره یه گوشه ای سرشوبگذارومث یه سگ گری گرفته سقط، شه!بلانسبت آد م،حاج حجت!آخه توهم اسم خودتومیگذاری آدم مثلا!بچه تخم صلبی خود آدم بگه اگه چپ به همسایه نیگاکنی آتیشت میزنم!حالاگیرم تموم چین وماچینم مال توباشه،یه تاپاله نمیارزی،حاجی!برو،هرچی زودترتوفکرکفن ود فن خودت بادست خودت باش!بازسررشته کلام ازدستم دررفت!بابابه کی بگم؟ها؟دیوونگی شاخ ودم نداره که!شب وروزخواب ندارم،یه چس مثقالم که چرتم میبره،اونقده توکابوسای عجیب الخلقه غرق میشم که هفت پشتموازخوابیدن بیزارمیکنه!خوش به حال روزائی که یه بخورونمیری داشتیم وباهم میرفیتم آقارضاسهیلا!کیف اپیکوری میکردیم!تاخودخروسخون که میخوردیم ومی نوشیدیم، میشد20تومن ناقابل!کسی باورمیکنه؟با20تومن یه شب تاخودصب کیف اپیکوری کنی؟جوجه کباب،ماهیچه،عرق 55،کنیاک میکده وهزارکوفت وزهرماردیگه،تاخرخره میزدیم ومیشد حداکثر20تومن!لعنت الله علی قوم الظامین!زهره بابلی!عینهوماه شب چارده!یه شب تاصب عینهوپروانه دورم می پلکید،چیقد؟10تا تک تومن ناقابل!کیف دنیارومیکردیم وحالیمون نبود!حالاکشتیام ازاینجاتاچین وماچین قطارن وبه دردلای جرزم نمیخورم!ازیه تاپاله م نمیتونم استفاده کنم!شاخ وشانه بچه ازیه طرف،توسری خوردن ازحاجیه خانوم ازیه طرف،فرقه مصباحیه ازیه طرف،خرده فرمایشای بیت آقاازاون طرف،دستورای مقامات امنیتی ازاین طرف،گرفتاری این چپی مپی هام شده قوزبلاقوز!تازه همه ایناروکه بگذاریم تویه کپه ترازووقضیه این آق جمال دیواربه دیوارتورو بگذاریم توکپه دیگه ش،کپه آق جمال وزن وسه تاخترای پاچه ورمالیده ش سنگینتره! زنش وسه دخترپاچه ورمالیده ش چادروهیات عزاداری آل علی راانگشت نمای خاص وعام کرده ن.چارنفرشون چارستون شهروتودستشون دارن.یکی میره دروازغار،یکی جوادیه وراه آهن،یکی تهرانپارس واون یکیم منطقه ده ونک وفرحزادوبسیج میکنه.این چارتااعجوبه دودمان چارمثقال آبروی نداشته من واین هیات آل علی روریشه کن کردن!این مرتیکه دبنگ سلاطونیم شده یه تیکه تاپاله!اگه سیب زمینی رگ داره،اینم یه جورگ داره،رحمت به سیب زمینی!وصف سردسته فاحشه هاشد ن زن ودختراش به کره مریخ رسیده،اون خودشوبه کوری وکری زده وعین خیالش نیست.همیشه تکیه شومیده به دیوارکلوخی حیاطش وعینهوپیره زنازرناله میزنه واشک میریزه.آخه بلانسبت مردی گفتن،غیرتی گفتن.چادردهه عاشوراروکه راه میندازم،انگارماموریت این چارتاخانم رئیسم شروع میشه،هر

کدومشون دخترای فاحشه یه گوشه شهروجمع میکنن توچادروهیات آل علی!هرکدوم ازاین دخترام چن تاپسرلندهور رو

دنبالشون میکشن توچادروهیات آل علی!عینهوماده سگای مل اومده،انگارازخودشون بوی مخصوصی ول میدن،اینا پیداشون که میشه،تموم پسرای مافنگی دودودمی منطقه هجوم میارن اینجا،بعدازختم روضه آل علی هیات راه میافته که چارتاخیابونودوربزنه،نوددرصد مثلا عزادارااین فاحشه ها ومافنگیای ازرده خارج شدن.نعلت به تخم وترکه حروم لقمه تون!یاروداره نوحه ال علی رومیخونه،این تخم وترکه های یزددستاشون تولنگ وپاچه همه!هیات شده میعادگاه این حرومزاده ها!ازسراسرشهرمحل قرار- مداروشونوتوهیات میگذارن پدرخرا!یه عده سینه وزنجیرآل علی میزنن،اینام خودشونومیکشن گوشه وکنارای تاریک،ازشلوغی جماعت استفاده میکنن ومث کرم توهمدیگه می پیچن تخم حروما!یه عده این جووونای زنازاده چادرسرشون میندازن وروبنده روصورتشون میکشن وقاطی زناودخترای اون کاره میشن وبه بهانه گریه توبغل گرفتن همدیگه به بهانه اهل بیت آل علی؛اززیرچادرتولنگ وپاچه همدیگه می پیچن،سروسینه وکپلای همدیگه روآش ولاش وکبودمیکنن،لب لوچه هاشونوخونین ومالین میکنن!دورآخرالزمون شاخ که نداره!همینه دیگه! بابالامصبای تخم شمر!حیاکنین!مجلس آل علی روبافاحشه خونه قوم لوط اشتباه گرفتن یزیدیها!توچادر،جلوآشیخ که بالامنبرموعظه میکنه،حیانمیکنن،دخترای فاحشه همین آق جمال باقروقمیشاونیگاههای تهوع آورشون، پسرای نرخررووادارمیکنن پستوناشونوبمالن!ده ده!تومجلس آل علی وجلوچشم آخوندرومنبرکم مونده که عملیات سکس راه بندازن!تف به لقمه حرومی که شوما خوردین!چن وقت پیش توهوای گرگ ومیش،ازبازاربرگشته بودم،ازپاترول پیاده شدم که شوفره ماشینوببره توپارکنینگ،باهمین جفت چشای خودم دیدم یکی ازدخترای همسایه دیواربه دیوارت،آق جمال لخت وپتی روکول یه لندهورنشسته داره می بردش تودرختای پائین مجتمع که کارشون صورت بده!تف به لقمه حرومی که  توخوردی!ازبیت خودآقابرام اخطاریه فرستادن که جمع کن این چادروهیات رو،آبروی هرچی هیات ودسته وعزاداری روتوبردی تواین محله وشهر.چادروهیات آل علی روکردی محل قرار- مداردختروزنای فاحشه سراسرشهر.

باجفتاشون!اومده بودن که جمعش کنن وامسال اجازه برگزاری مجلس آل علی تواین محله وسهمیه هیاتم بهم ندن،قول دادم وریش گروگذاشتم که امسال به هر قیمتی شده ریشه این هرزه هارو،باکمک دارودسته مصباحیه بزنم.همه چی ازخوروند ن لقمه حروم به زن بچه سرچشمه میگیره.همین آق جمال رومی بینی که گوشه خونه کزمیکنه ومث موش زرناله میزنه،اینجورنبینش،اول انقلاب جلا دی بودکه توتاریخ پیدانمیشه.خودش باچندتابرادراش وپسرخواهراش کامیون کامیون اسلحه ازپادگانا غارت وتوسوراخ- سمبای دروازه غارجاسازی کرد.رفتن توکاخ وهرچی گرون قیمت وسبک وزن بود،غارت کردن،ماشین مخصوص تشریفاتوورداشته بودن وچن وقت باهاش توخیابوناجولون میدادن ناکسا،ازشون

گرفتن.جواهرات قیمتی واسلحه هارو،هیچ کس نفهمیدچی جوری سربه نیست کردن.تودروازغاربابرادراوپسرخواهراش واسه خودش حکومت درست کرده بود.یه کمیته تشکیل داده بودوخودشم شده بودرئیس کمیته!هرچی جوون انقلابی واقعی گیرمیاوردن،به اسم کمونیست،شبونه توسوراخ- سمبای دروازه غارسربه نیست میکردن!ایناروازخودم درنمیارم،

یکی ازپسرخواهراش که میونه ش باهاش به هم خورده وباهاش چپ افتاده،توپاساژم توبازارواسم کارمیکنه وواسم جنس ردوبدل میکنه،جیک وپوکشوواسم تعریف کرد.نتیجه اونجورلقمه ها توگلوی زنش وبچه ریختن همین میشه دیگه،سه تا دختراش شدن بسیج کننده فاحشه های سه منطقه شهر،زنشم که قربونش برم،گفتن نداره.صالح،همین لوله کش چن خونه اونورتر،چن روزپیش میره که لوله سوراخ شده خونه آق جمالوعوض کنه،زنه پدرندارروزروشن یخه شومیگیره ومکشوندش تواطاق خوابش!خودصالح بهم گفت تونمیری!ایناهمه ش نتیجه لقمه حرومه!دختراش وزنش جلوچشش فاحشگی میکنن،خودشم زخم سلا طونیه معده گرفته وگوشه حیاطش یه ریز زرناله میزنه که واسه چی امروز- فرداریغ رحمتوسرمیکشه!خون اون همه جوونای مث دسته گل بالاخره ازیه جائی سرمیزنه دیگه!بازرشته کلوم ازدستم دررفت.

حرف حرف میاره،من بااین سگ کثیف هم کلوم نمیشم،اومد م بهت بگم که این پیغوم صریح ومستقیموبهش بدی،واسه گرووعملیاتیه فرقه مصباحیه حکم صادرشده، که اگه یه باردیگه پای زن ودختراش به چادرهیات آل علی برسه،یازن ودختراش یه قد م کج توشهرومحله وردارن،یاشباتوخیرخونه ش بساط عیش ونوش وعیاشی راه بندازن،همه شونوتوخونه جمع میکنن،درو روشون می بندن وبازبنزین آتیش شون میزنن،خلاص!…..