چرا غرب به دنبال فاجعه در ایران است؟

نویسنده

پرافول بیدوای

با جدی تر شدن فعالیت های اتمی ایران و تلاش های غرب برای متوقف کردن آن، تنش میان ایران و غرب، بالا گرفته است. رهبران ایران در هفته جاری و در سالگرد انقلاب اسلامی در ایران، به روشنی اعلام کردند که آماده مذاکرات بر سر برنامه های اتمی هستند اما متوقف کردن غنی سازی اورانیوم را به عنوان پیش شزط، نمی پذیرند.

رهبران ایران می گویند که تا زمانی که تحت پوشش پیمان منع تولید سلاح هسته ای و آژانس بین المللی انرژِی اتمی قرار دارند، از حق استفاده “صلح آمیز” از انرژی هسته ای، چشم پوشی نمی کنند.

با این حال منبع اصلی تنش آمریکاست که با بی رحمی دو ناو هواپیما بر خود را در خلیج فارس و به حالت آماده باش مستقر کرده است.

پرزیدنت جورج بوش به نیروهای خود در عراق دستور داده است تا شبکه های جاسوسی ایران را در عراق پیدا کنند و از بین ببرند. راهکار آمریکا در قبال مظنونین ایرانی از “ دستگیر کن و آزاد کن” به “دستگیر کن و بکش” تغییر کرده است. هدف اصلی از افزودن 20 هزار سرباز آمریکایی در عراق، احتمالا ایران است. موشک های پاتریوت، مسلما به قصد ایران فرستاده شده اند.

آمریکا هر روز علیه ایران تبلیغ می کند و ادعا می کند که این کشور به شورشی های عراقی سلاح های خطرناک و مواد منفجره می دهد. آمریکا اعلام کرد که تجهیزات انفجاری ایران از ماه ژوئن 2004 تا امروز، 170 آمریکایی را کشته است. فرمانده دوم آمریکا در عراق، سلاح هایی با شماره سریال ایرانی، پیدا کرده است.

این زودباوری است. اگر یک کشور سلاحی را تولید کرده باشد، دلیل نمی شود که آن را توزیع هم کرده باشد. ایران یک جنگ هشت ساله با عراق داشته است. کشور عراق پر است از سلاح های ایرانی که در دست مردم است. شواهد آمریکا در مورد ایران باعث زیر سوال رفتن اعتبار آمریکا می شود.

شیعه های عراق با آمریکا نمی جنگند. دو گروه نظامی شیعه، تحت کنترل احزاب پیشرو عراق هستند که طرفدار نیروهای متحد هستند. به نظر بی معنی می رسد که ایران شیعه، شورشیان عراق را که اکثرا سنی هستند، مسلح کند تا آمریکا را هدف قرار بدهند.

در عین حال، آمریکا دست به اقدامات تحریک آمیز دیگری مثل گشت هوایی در طول مرز ایران و عراق، می زند. این اقدامات تحریک آمیز ممکن است افزایش پیدا کند و یا تبدیل به یک رویارویی بشود.

خط مشی آمریکا در قبال ایران، همراه با پیشداوری و خصومت است که بعضی از آنها ریشه در انقلاب اسلامی ایران دارد که خود واکنشی بود در قبال باج گیری های آمریکا از شاه. آمریکا متقاعد شده است که ایران می خواهد به قدرت منطقه و به کشوری اتمی تبدیل بشود.

به همین دلیل جرج بوش در سخنرانی اش در سال 2002، علیرغم کمک هایی که ایران بعد از 11 سپتامبر 2001، کرده بود، این کشوررا “محور شرارت” خطاب کرد. ایران در زمان حمله آمریکا به افغانستان، از آمریکا کشور حمایت کرده بود. ایران همیشه با القاعده مخالف بود.

به نقل از شماره آخر نیوزویک، بدون میانجی گری ایران با اتحاد شمال که بر ضد طالبان بودند، معلوم نبود که حامد کرزای به ریاست جمهوری می رسید.

آمریکا نسبت به فعالیت های اتمی ایران دچار یک حس اغراق و پارانوئید است. ایران یک برنامه اولیه اتمی دارد که بر غنی سازی اورانیوم بنا شده است. معلوم نیست که این برنامه به مرحله صنعتی برسد. ایران اعلام کرده است که علاوه بر 328 سانتریفوژ سال گذشته، 328 سانتریفوژ دیگر هم نصب کرده است و این درحالی است که برای ساختن بمب اتمی به چند هزار سانتریفوژ احتیاج دارد.

طبق گزارش یک موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک در لندن، مشکل اصلی ایران در تبدیل کردن کیک زرد به گاز خالص هگزافلوراید است. به نظر می رسد که این گاز برای سانتریفوژ شدن، آلوده است.

هرچقدر هم که مقاصد ایران اشتباه باشد-آیا همه کشورهای دارای سلاح اتمی مقصود افتخار آمیزی داشته اند؟- و به غیر از بعضی ار پنهان کاری هایش در طول هجده سال، ایران از هیچیک از وظایفش بعنوان کشور عضو ان پی تی، فروگذار نکرده است. آژانس بین المللی انرژی اتمی هم هیچ ماده اتمی که برای استفاده نظامی باشد، پیدا نکرده است.

بهترین کاری که مجامع بین المللی می توانند انجام بدهند این است که ایران را متعهد نگه دارند و فعالیت های اتمی اش را تحت کنترل شدید بازرسان قرار بدهند. اما آمریکا و اسرائیل جور دیگری فکر می کنند. آنها نقشه حمله به تاسیاست اتمی و تاسیسات نظامی مهم ایران را کشیده اند. به نقل از نیویورکر و ساندی تایمز، آمریکا یا اسرائیل، ممکن است از سلاح های اتمی “تاکتیکی” استفاده کنند. نئوکان ها بوش را بشدت تحت فشار گذاشته اند که به ایران حمله کند و رژیم را در این کشور تغییر بدهد. حمله به ایران عواقب جهانی فاجعه آمیزی دارد که یکی از آنها خشم دنیای اسلام است. میلیارد ها نفر در سرتاسر جهان علیه آمریکا شورش می کنند.

این حمله دستیابی به سلاح اتمی را تضمین خواهد کرد. بمباران نطنز و اصفهان، برنامه های اتمی را پنج سال به تعویق می اندازد. این حمله، توانایی ایران در ساختن تاسیسات را ازبین نمی برد. پانزده « اتاق فکر» انگلیسی و گروه های جامعه مدنی از جمله گروه تحقیقاتی آکسفورد و مرکز سیاست خارجی، گزارشی تهیه کرده اند که در آن آمده است که جنگ با ایران باعث بی ثباتی بی سابقه ای خواهد شد. این جنگ باعث خشونت در جهان اسلام می شود و به آتش احساسات ضد غربی دامن می زند و نیروی تازه ای به تندروها می دهد. جنگ ایران باعث ویرانی بازار جهانی نفت می شود و ممکن است قیمت نفت به بشکه ای 100 دلاربرسد. اگر قیمت نفت 10 دلار هم زیاد بشود، تولید ناخاص داخلی کشورهای آفریقایی زیر خط صحرا، سه درصد کاهش پیدا می کند و کشورهای توسعه یافته را به فقر بزرگی دچار خواهد کرد.


ایران می تواند مشکلات عمده ای برای آمریکا در عراق بوجود بیاورد. در داخل ایران هم این حمله می تواند تندروها را تقویت کند و شانس اصلاحات را – درست در زمانی که موقعیت رئیس جمهور احمدی نژاد تضعیف و موقعیت اصلاح طلبان، قوی شده است- از بین ببرد. مشخص نیست که کشورهای زیادی از آمریکا حمایت بکنند. اما بسیج شدن مجامع مدنی علیه جنگ در ایران، حتمی است.

منبع: تایم خلیج، 18 فوریه 2007