منوچهر متکی، میراث خوار دیپلماسی

آرش غفوری
آرش غفوری

میدان حر و باغشاه تهران را که 15 دقیقه ای به سمت شرق بروید و پس از اینکه از منطقه امیریه در جنوب تهران بگذرید، در حوالی باغ ملی و کاخ سابق شهربانی، ساختمانی روبه روی شما قرار می گیرد که هفتاد سال پیش با الهام از کعبه زرتشت، توسط یک معمار ارمنی تبار طراحی و ساخته شد و به کاخ وزارت امور خارجه معروف گردید. منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت محمود احمدی نژاد، یکی، دو ماهی پس از انتخابات دهم در گوشه ای از باغ همین مجموعه است که با چندتایی از مشاوران و معاونان خود به بحث و گفت و گو مشغول می شود تا به آنها بگوید سخت ترین دوران تجربه وزارتی اش همزمان با بحرانی ترین وضعیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.

 اگر منوچهر متکی، جوان 27 ساله عضو مجلس شورای اسلامی در ابتدای انقلاب، تریبون مجلس را در اختیار می گرفت تا سرمست از پیروزی انقلاب به انتقاد از میراث دولت موقت بپردازد و بگوید “امیر علائیها وامیر انتظامها چگونه میتوانند پیام برندگان انقلاب ایران درخارج از کشور باشند؟” امروز نماینده سابق و وزیر فعلی دولت نهم و دهم جمهوری اسلامی که دیگر سه، چهار سالی تا ششمین دهه از عمرش باقی مانده، وقتی به سفر خارجی می رود عکس هایی از همین عباس امیرانتظام را می بیند که در تظاهرات خیابانی معترضان به نتایج انتخابات برای او به نمایش درمی آیند. ضمن آنکه باید پاسخگوی مرگ نداها و سهراب هایی هم باشد تا همزمان با سفرش به بروکسل و شرکت در پارمان اروپا، عده ای از مخالفان اروپایی اش دعوت از او را همسان با دعوت از وزیر خارجه دولت نازی هیتلری به جلسه کشورهای اروپایی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم بنامند.

به عهده گرفتن مسئولیت وزارت خارجه برای منوچهر متکی چندان سخت نیست. او که به نمایندگی از مردم کردکوی مازندران (گلستان) در مجلس اول شورای اسلامی در کمیسیون خارجی به فعالیت پرداخت و حتی مدتی هم به عضویت هیات رئیسه مجلس اول درآمد، عمده دوران کاری خود را پس از پایان مجلس اول تا سال 82  که دوباره به مجلس راه یافت در وزارت خارجه گذراند؛ در ترکیه و ژاپن سفیر جمهوری اسلامی بود، ضمن آنکه در سطوح معاون و مدیر کل هم در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی مسئولیت گرفت.

 با پیروزی اصلاح طلبان چند صباحی در سمت مشاورت کمال خرازی ظاهر شد و قبل از آنکه در سال 81 از لیست آبادگران به نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی راه یابد، دوسال نیز به عنوان معاون ارتباطات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی فعالیت کرد. در مجلس هفتم شورای اسلامی اما متکی به ریاست کمیته روابط خارجی و کمیسیون امنیت ملی رسید تا نوبت به ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد برسد و از منوچهر متکی بخواهند وزیر امور خارجه دولت نهم جمهوری اسلامی باشد. نمایندگان مجلس هفتم این همکار پیشین خود را “وزیرترین وزیر” در دولت احمدی نژاد خوانده بودند چون به عقیده آنها متکی از معدود افرادی بود که توسط احمدی نژاد در پست تخصصی خودش به کار گرفته می شد. به همین دلیل عجیب نبود که 220 رای موافق به نام این دانش آموخته علوم اجتماعی دانشگاه ال امین بنگلور هندوستان و کارشناس ارشد روابط بین الملل از دانشگاه تهران به صندوق ریخته شد و منوچهر متکی که زمانی در ابتدای انقلاب لباس سیاه می پوشید و با تشکیل گروهی تحت عنوان “سیاه جامگان” به مبارزه با ضد انقلاب در استان های شمالی ایران می پرداخت، هفتمین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نام گرفت تا کت و شلوار بپوشد و به مذاکره با دوستان و دشمنان خارجی برود.

انتخاب وزیر امور خارجه در نظام جمهوری اسلامی همانند انتخاب وزرای ارشاد، اطلاعات و کشور از جمله مواردی است که رئیس جمهور حتماً باید نظر موافق رهبر را بدست آورد. از این رو اگرچه شاید در ظاهر به نظر می رسید که محمود احمدی نژاد چندان رغبتی نداشته باشد تا رئیس ستاد انتخاباتی رقیب انتخاباتی اش، علی لاریجانی را به وزارت دولت خود منصوب کند اما وقتی قرار شد با توصیه آقای خامنه ای، همین رقیب به دبیری شورای عالی امنیت ملی و مسئولیت پرونده هسته ای برسد و رقیب دیگر، باقر قالیباف، جانشین او در شهرداری تهران شود، احمدی نژاد ترجیح داد برای وزارت متکی چندان چانه زنی نکند و او را همانند بسیاری دیگر از 10 وزیری که در طول چهار سال بعد در دولت احمدی نژاد تعویض شدند در ابتدای ریاست جمهوری خودش به مجلس معرفی کند. ضمن آنکه احمدی نژاد هنوز آن روزها به هم رایی اصول گرایان مجلس احتیاج داشت و متکی، هم به محمدرضا باهنر نایب رئیس قدرتمند مجلس هفتم نزدیک بود و هم از جمله دوستان قدیمی احمد توکلی در مازندران محسوب می شد که ریاست مرکز پژوهش های مجلس را برعهده داشت.

متکی ماموریت در وزارت خارجه را با میراثی از یک دیپلماسی فعال و موثر در سطح بین المللی آغاز می کند که ثمره هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی بود. هرچند او اکثر افراد رده اول وزارت خارجه به جز حمیدرضا آصفی، سخنگوی این وزارتخانه را تغییر می هد، اما شرایط سیاسی ایران در اوسط سال 84 آن اندازه مناسب هست که وزارت خارجه با چالش غیرقابل حلی در سطح بین المللی، جز رابطه با آمریکا مواجه نباشد، هرچند که این موضوع هم دیگر همانند دوران خاتمی میوه ممنوعه سیاست خارجی نظام نیست. در پرونده هسته ای هم هرچند تنش های ایران با تروئیکای اروپایی و آمریکا غیرقابل اجتناب به نظر می رسد اما به صورت رسمی پرونده هسته ای زیر نظر شورای عالی امنیت ملی قرار دارد و وزارت خارجه تنها تسهیل گر ارتباطات است. حتی در سفر نیویورکی احمدی نژاد هم که هر سال تکرار می شود در سال 84، وزارت خارجه با مشکلات و مصائبی که بعدها در تظاهرات خیابانی و کمبود هتل های اقامتی و حتی سالن برگزاری مراسم دولتی با آن مواجه شد، برخورد نمی کند و روال فعالیت های این سازمان عریض و طویل نظام همانند گذشته ادامه می یابد.

اولین شوک وارده به این وزارتخانه و منوچهر متکی اما، سفر محمود احمدی نژاد به عربستان در سال اول ریاست جمهوری اش و طرح بحث هولوکاست در میان کشورهای عربی است. بحثی که نه تنها چندان برای کشورهای عربی جذاب نیست، بلکه برای دولت های اروپایی و آمریکایی و همپیمانان قدیمی ایران نظیر ژاپن، کره و حتی ترکیه هم غیرمنتظره به نظر می رسد. در اینجاست که متکی برای اولین بار پی می برد جنس احمدی نژاد با سایر روسای جمهوری اسلامی ایران تفاوت دارد و او لزومی نمی بیند که ملاحظات سیاسی را در اظهارنظرهای خویش دخیل کند. ملاحظاتی که اگرچه در داخل ایران بازتاب واکنشی آن شاید چندان تاثیرگذار نباشد اما سفرای دولت ایران در کشورهای اروپایی را با چالش های فراوانی روبه رو می سازد؛حتی در روزهایی به صورت مداوم تلفن دفتر معاونان آسیا و اقیانوسیه، آمریکا و اروپای وزارت امورخارجه را به صدا در می آورند تا ضمن ارائه خبر احضار خود برای توضیح صحبت های رئیس جمهور، خواستار نحوه ارائه پاسخ گردند. در چنین فضایی اما منوچهر متکی هرچند در ظاهر دستگاه سیاست خارجی را همگام با احمدی نژاد و دیدگاه های او عنوان می کند، اما دو دستیار ویژه آقای وزیر روزهایی را به یاد دارند که منوچهر متکی با صورتی افروخته آنها را به دفتر خود فرا می خواند تا جهت رفع و رجوع صحبت های رئیس جمهور به مذاکره بنشینند. یکی از این دو دستیار حمیدرضا آصفی، سخنگوی پیشین و سفیر فعلی جمهوری اسلامی در امارات است که زمانی پاسخگوی هفتگی مواضع خارجی دولت به خبرنگاران داخلی و خارجی هم بود.

روحیه آرام و محافظه کار متکی به او این اجازه را می دهد که علی رغم تفاوت دیدگاه با رئیس دولت، تمام چهار سال ریاست جمهوری دور اول احمدی نژاد را تحمل کند. در عین حال احمدی نژاد هم که از دستگاه دیپلماسی خارجی تنها در حد امور کنسولی انتظار دارد، وزیری مطیع با چنین روحیه ای را می پسندد، هرچند وقتی زمان تصمیم گیری های مهم سر می رسد این دستیار ویژه رئیس جمهور، هاشمی ثمره است که نامه محمود احمدی نژاد را به کاخ الیزه فرانسه می برد درحالیکه وزارت امور خارجه اصلاً در جریان نامه قرار ندارد؛ اسفندیار رحیم مشائی به عنوان معاون گردشگری و جهانگردی رئیس دولت در مورد دیپلماسی عمومی دولت با کشورهای غیرمتعهد مذاکره می کند درحالیکه منوچهر متکی در تهران درحال پاسخ دادن به نمایندگان مجلس است که چرا نمایندگان مجلس هفتم را برای شرکت در اجلاس سران دریای خزر در تهران دعوت نکرده است. اجلاسی که البته متکی نمی تواند حتی اجازه حضور اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس را برای شرکت در آن از رئیس جمهور بگیرد و همین هم در نهایت با خشم نمایندگان مواجه می شود.

با ادامه ماجراجویی های سیاست خارجی که مستقیم توسط رئیس جمهور ادامه می یابد، وزارت امورخارجه تقریباً قدرت مذاکره و چانه زنی خود را از دست می دهد و تقریباً در هیچ برنامه مهمی نقش محوری ندارد؛ امری که باعث می شود تا زبان متکی محافظه کار در انتقاد از رئیس جمهور تندتر شود و حتی زمانی در پاسخ به نمایندگان مجلس، تمام مشکلات سیاست خارجی کشور را متوجه شخص رئیس جمهور نماید. اشاره نمایندگان البته به سفر اروپایی رئیس وقت مجلس، غلامعلی حداد عادل هم هست که به همراه تعدادی از وکلای مجلس در ژنو سویس با بی احترامی مواجه می شوند و به بهانه چک کردن لیست افراد ممنوع الورود به کشورهای اروپایی که میراث تصویب اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران است، رئیس و نمایندگان مجلس ایران را مدت ها در صف انتظار نگاه می دارند، غیر از آنکه حتی حاضر نمی شوند آنها را از پاویون مخصوص مقامات هم خارج نمایند. نمایندگان شکایت داشتند که وزارت امور خارجه حتی در ابتدا حاضرنشده سفیر سوئیس در ایران را احضار کند و از او به خاطر این برخورد توضیح بخواهد. همگرایی مجلس و وزارت امورخارجه باعث می شود احمدی نژاد هم که تحمل هیچ گونه مخالفتی را درون دولت خود ندارد نسبت به متکی حساس شود؛ ضمن آنکه از دیدارهای گاه و بیگاه متکی با آیت الله خامنه ای هم خشمگین است و حتی زمانی از هاشمی ثمره می شنود مذاکره بین متکی با زلمای خلیل زاد، آمریکایی افغانی تباری که زمانی سفیر آمریکا در افغانستان و سپس نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد بود در داوس سوئیس با اجازه آیت الله خامنه ای صورت گرفته است. مجموعه ای از این عوامل موجب می شود احمدی نژاد پس از وادارکردن لاریجانی به استعفا از مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی و مسئولیت پرونده هسته ای که در آن زمان از دید احمدی نژاد پرونده ای بسته بود، تلاش کند منوچهر متکی را هم از وزارت امور خارجه برکنار نماید.

 خبرنگاران پارلمانی در آبان ماه 86 خبرهای مبنی بر درگیری لفظی نایب رئیس مجلس، محمدرضا باهنر با عبدالرضا شیخ الاسلام، رئیس دفتر وقت مجلس را می شنیدند و جلالی، مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم می گفت که محمدرضا باهنر شخصاً با احمدی نژاد صحبت می کند تا به او بگوید مجلس تغییر یا تعویض متکی را نخواهد پذیرفت. زمزمه تغییر متکی البته پیش از آن در دی ماه سال 85 هم مطرح شده بود اما در نهایت با نارضایتی رهبر و توصیه هایی مبنی بر اینکه در وضعیت بغرنج سیاست خارجی دولت احمدی نژاد، هر تغییری در مجموعه دولت باعت ایجاد مشکلات گوناگون خواهد شد، احمدی نژاد ترجیح می دهد متکی را در مسئولیت خود حفظ نماید. اتفاقاتی مشابه همین هم در دولت دوم محمود احمدی نژاد رخ می دهد و او که در دولت دوم اکثر وزرای تحمیلی را با دوستان و همفکران خودش تعویض می کرد، نیم نگاهی هم به منوچهر متکی داشت تا مسئولیت او را به ذاکر، رئیس مرکز پژوهش های ریاست جمهوری واگذار نماید. با این وجود اما اتفاقات پس از برگزاری انتخابات 88، دست احمدی نژاد را برای تغییر می بندد. هم آقای خامنه ای رضایت نمی دهد که مسئولیت سیاست خارجی نظام در این شرایط حساس به یک تازه کار از جنس وزرای جدید احمدی نژاد در حوزه های فرهنگی و حتی امنیت داخلی واگذار شود و هم کلیت مجلس هشتم که این بار علی لاریجانی رئیس آن است با تغییر متکی مخالفت می کنند.

متکی در دوران مسئولیت خود در وزارت امورخارجه البته با مشکلاتی دیگر غیر از ماجراجویی های احمدی نژاد هم مواجه می شود که انتصابات خانوادگی (همسر، باجناق و برادر زن) از مهمترین آنان است. او همسرش، طاهره نظری را که زمانی ناظم یا به قول خودش عضوی از هیات امنای دبیرستان نرجس بود و سپس به عنوان کارمند سازمان بهزیستی کل کشور و سازمان هلال احمر استخدام گردید به مشاورت خود در وزارت امور خارجه منصوب می کند و بعد از آن هم با انحلال اداره فرهنگی وزارتخانه و تاسیس اداره کل زنان و حقوق بشر، از همسرش می خواهد که مسئولیت آنرا برعهده بگیرد. گفته می شود که این کار به منظور استفاده از مزایای مدیرکل بودن برای زمان بازنشستگی همسر منوچهر متکی است که سال های آخر کار اداری اش را می گذراند. همین هم باعث می شود که طاهره نظری در چندین برنامه تلویزیونی و مصاحبه با سایت های خبری حاضر شود و به تشریح شرح وظایف و نحوه عملکرد حوزه مسئولیت خود بپردازد و بارها توضیح دهد که او و همسرش در وزارت امور خارجه روابط فامیلی را در نظر نمی گیرند. یکی از این مصاحبه ها هم اختصاص به سایت فردا نزدیک به احمدتوکلی دوست قدیمی منوچهر متکی دارد که هر دو از مازندران به مجلس اول راه یافته بودند و در تاسیس حزب جمهوری اسلامی در بندر گز، زاده گاه متکی و بهشهر، محل فعالیت های توکلی، نقش بارزی داشتند. در عین حال طاهره نظری در سمیناری که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با عنوان “زنان نخبه مسلمان” برگزار می کند به عنوان یک زن نخبه معرفی می گردد. این سازمان محل فعالیت کاری منوچهر متکی قبل از نمایندگی مجلس هفتم بود و برای برگزاری آن هم وزارت امور خارجه هفتصد و پنجاه میلیون ریال کمک مالی می کند. مسائلی از این دست را نمایندگان مجلس هشتم در هنگام بررسی سوابق وی جهت رای اعتماد دوباره، مورد پرسش قرار می دهند و اگرچه متکی نمی تواند در جلسات خصوصی نمایندگان را توجیه و آنان را راضی کند اما در نهایت به همان دلیلی که در مورد ضرورت رای به وزیر امور خارجه پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری حس می شد، مجلس هشتم هم به متکی رای می دهد، هرچند این بار تعداد مخالفان وی و آنانکه به او رای ممتنع می دهند 113 نفر می شوند؛ تقریباً شصت نفر بیشتر از قبل. درحالیکه به همین تعداد هم از موافقان آقای وزیر کم شده است.  

 احمدی نژاد و متکی یک سالی اینگونه کج دار و مریز به همکاری باهم ادامه می دهند؛ این درحالیست که متکی سخت ترین دوران مسئولیت خود در وزارت خارجه را می گذراند.خودش این دوران را حتی سخت تر از شرایط جنگ با عراق معرفی می کند. او از سویی باید توجیه گر اقدامات امنیتی و قضایی در داخل کشور باشد و از سوی دیگر به نمایندگان مجلس، به دلیل نابسامانی های سیاست خارجی که لزوماً در محدوده اختیارات وی نیستند جواب بدهد. از این رو  به مصاحبه با سردبیر ارشد مجله نیوزویک، فرید ذکریا می پردازد که احمدی نژاد ترجیح داده بود از مذاکره با وی طفره رود، ضمن آنکه در هر سفری به خارج از کشور طی یک سال گذشته با تظاهرات و راه پیمایی هایی مواجه می شود که مخالفان او را به شدیدترین وجه مورد انتقاد قرار می دهند. به نحوی که بارها تیم محافظان آقای وزیر به برخورد بدنی با معترضان می پردازند و بر صورت او که همواره روی ان لبخندی نشسته، چین و چروک نارضایتی ظاهر می شود.

در این شرایط است که منوچهر متکی در آستانه ششمین سال وزارتش به مشکلات و مسائل جدیدتری هم بر می خورد. او باید به مجلس شورای اسلامی برود تا توجیه گر اتفاقاتی باشد که در حاشیه همایش ایرانیان خارج از کشور در تابستان 89 در تهران رخ می دهد. الیاس نادران نماینده اصول گرای مجلس، متکی را فرا می خواند تا از او بپرسد که چرا در هتل مهمانان مشروب سرو شده است و زنان و مردان به رقص و پایکوبی پرداخته اند. او همچنین از وزیر امور خارجه می خواهد تا در مورد دیدار اسفندیار رحیم مشائی، نماینده ویژه رئیس جمهور در امور ایرانیان خارج از کشور با سفیر اسبق آمریکا در اسرائیل توضیح دهد. متکی البته ناداران را به سفسطه متهم می کند و به شوخی به این همکار سابقش دو کارت زرد تعارف می کند اما کیست که نداند سئوال الیاس نادران بیش از آنکه متوجه متکی باشد در حوزه اختیارات رئیس دولت قرار دارد که در مورد رابطه اش با مشائی حتی از رهبری نظام هم حرف شنوی مطلق ندارد. صبر متکی اما زمانی لبریز می شود که احمدی نژاد تصمیم می گیرد برای خودش نمایندگانی ویژه در حوزه های مختلف جغرافیایی از قبیل خاورمیانه، آسیا، آفریقا و… تعیین نماید و وزارت خارجه را ملزم کند که با این نمایندگان همکاری کنند. به همین دلیل هم هست که اسفندیار رحیم مشائی، رئیس دفتر، با ماموریت از جانب احمدی نژاد به کشورهای حوزه خلیج فارس می رود و با سران قطر مذاکره می کند و حمید بقایی رئیس سازمان ایران گردی و جهان گردی در صحبتی که در خصوص ترک ها و ارامنه مطرح می نماید جنجالی بزرگ در روابط ایران و ترکیه، که این روزها از جمله مهم ترین هم پیمانان ایران در برنامه هسته ای است، ایجاد می کند. صحبت های بقایی، که با رد کردن خطوط قرمز سیاست خارجی ترک ها از نسل کشی ارامنه توسط ترک های عثمانی گفته بود، با واکنش تند ترک ها مواجه می شود تا سفیر ایران را در آنکارا احضار کنند و از وزیر امور خارجه ایران توضیح بخواهند، اما این صحبت ها کاسه صبر آقای وزیر را هم لبریز می کند تا با انتقاد علنی از بقایی، به صورت تلویحی محمود احمدی نژاد را خطاب قرار دهد و موازی کاری هایی را که او درسیستم دیپلماسی دولتی به وجود آورده است به مثابه “بر شاخه نشستن و بن بریدن” بنامد.

متکی که زمانی مسئولیت سفارت ایران را در ترکیه برعهده داشت و به دنبال تلاش دو دیپلمات ایرانی برای ربودن و دستگیری یکی از مخالفان حکومت ایران در استانبول در آخرین سال های وزارتش - سال 67 – مورد انتقاد شدید ترک ها قرار گرفت و حتی زمزمه وزارت او در روزهای اول دولت احمدی نژاد با واکنش منفی رسانه های ترک همراه بود، در طول پنج سال گذشته توانسته بود تا اندازه ای با دوستان ترک خود به رفع کدورت ها بپردازد و خاطرات تلخی را که با صحبت هایی مبنی بر ادعای حمایت ترکیه از تجزیه عراف بر زبان رانده بود جبران نماید. به همین دلیل هم تماس تلفنی احمد داود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه و گلایه شدید وی از دولت ایران به اندازه ای متکی را عصبانی می کند که نه تنها گلایه به دفتر رهبری می برد بلکه پای احمدی نژاد و تصمیم گیری های او را نیز به میان می آورد. امری که البته چندان مورد پسند احمدی نژاد قرار نمی گیرد و زمزمه جایگزینی متکی این بار در رسانه های حامی احمدی نژاد برجسته تر شود.

گفته می شود نامه تغییر متکی خطاب به علی اکبر ولایتی مشاور بین الملل آیت الله خامنه ای و وزیر امور خارجه دولت های میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی داده شده و احمدی نژاد تهدید کرده است که اگر متکی خودش استعفا ندهد او را برکنار خواهد نمود؛ ظاهراً احمدی نژاد غیر از مخالفت هایی که متکی این اواخر با او ابراز داشته، به مخالفت وی با استعفای دیپلمات های ایرانی پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 88 هم اشاره دارد که تاکنون 3 نفر را شامل می شود ـ یکی از این دیپلمات ها مخالفان احمدی نژاد را در دستگاه دیپلماسی ایران تا 90 درصد کل کارکنان وزارت امورخارجه اعلام کرده بود ـ رئیس دولت را بر آن می دارد همانگونه که در وزارت اطلاعات فردی مانند محسنی اژه ای را تحمل نکرد که معتمد رهبری هم بود، این بار هم راضی به ادامه وزارت منوچهر متکی نشود که البته او هم دارای رابطه های محکمی در بیت رهبری انقلاب اسلامی است.

به نظر می رسد متکی هرچند مانند سنجابی و یزدی و حتی قطب زاده چندان بد اقبال نیست که مدت وزارتش کوتاه باشد، در عین حال شانسی همانند علی اکبر ولایتی و کمال خرازی هم ندارد که اولی 16 سال و دومی 8 سال مسئول اول دیپلماسی کشور بودند. در عین حال متکی میراث خوار یک دیپلماسی فعال و تنش زا هم هست که در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، مناسبات ایران را در جهان به بالاترین سطح خود می رساند و اکنون آنچه که پس از 5 سال تحویل می دهد با 4 قطعنامه تحریمی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد و مدیریت ناکارامد درون وزارتخانه به کناره گیری و استعفای دیپلمات های ایرانی منجر می شود. امری که شاید بیشتر از آنکه منوچهر متکی به عنوان وزیر امور خارجه در آن دخیل باشد شخص رئیس دولت دهم بانی آن است.

باید دید در روزهای آینده چه اتفاقی می افتد ؛ آیا منوچهر متکی همچنان با حمایت رهبری و مجلس شورای اسلامی چند سال باقیمانده را نیز در ساختمان وزارتی خود می ماند یا آنگونه که احمدی نژاد وعده می دهد جایگزین احتمالی او از میان افرادی چون هاشمی ثمره، سعید جلیلی و یا حتی ذاکر اصفهانی انتخاب خواهد شد؛ انتخابی که شاید مجلس و دولت را دوباره به تنش ببرد و به وعده مجلس که دولت را تهدید می کند درصورت تغییر متکی عواقب سختی در پیش رویش خواهد بود جنبه عملی بدهد اما برای متکی فرصتی را فراهم می آورد به تمام 5 سال گذشته نگاهی بیندازد تا ببیند آیا به عهده گرفتن مسئولیت سیاست خارجی دولت احمدی نژاد به آن اندازه دندان گیر بود که منجر شود نام او به عنوان یکی از ضعیف ترین وزرای خارجی دولت های ایرانی از زمان تاسیس برجسته شود؟ متکی اگر سیاهه ای از اقدامات و اعمال خود در دوران وزارت را پیش روی خود بگذارد می تواند داوری درستی از اعمالش داشته باشد. چه زمانی که از آغاز زمزمه تحریم ها علیه ایران، این کار را غیر ممکن می داند و در سال 84 می گوید آمریکا هرگز نمی تواند مسئله هسته ای ایران را به شورای امنیت بکشاند، تا وقتی که قبل از تصویب قطعنامه چهارم شورای امنیت تمامی 15 عضو شورای امنیت و از جمله آمریکا را به مهمانی شام در اقامتگاه سفیر ایران در منهتن نیویورک فرا می خواند تا در اقدامی که بسیاری از ناظران آن را “غیرمنتظره” می نامند بر فرایند تصویب قطعنامه علیه ایران تاثیر بگذارد. این هم البته از جمله همان قطعنامه هایی است که رئیس دولت در نمایش های تلویزیونی آنها را کاغذ پاره می نامد. در عین حال او می تواند به خاطر آورد که زمانی به پیروی از ادبیات عوام گرایانه رئیس دولت به همایش هم اندیشی ایران و آفریقا می رود تا مدعی کمک ایران به آفریقا برای زدودن چهره ظلم از این قاره گردد. همانگونه که در اوج جام جهانی فوتبال در آفریقای جنوبی هم، حذف زودهنگام آمریکا، فرانسه و انگلستان را نتیجه مخالفت آنها با پرونده هسته ای ایران اعلام می کند تا در روزنامه انگلیسی ایندیپندنت با این جمله رو به رو شود که: “به نظربافی کارشناسان توجه نکنید” جالب هم اینجاست که یکی، دو روزی از این صحبت نگذشته، برزیل، حامی  جمهوری اسلامی در پرونده هسته ای هم از این همین جام حذف می شود.

متکی برای روزهای بیکاری خود وقت کافی خواهد داشت با ترجمه کتاب های دیگری از سران دنیا مشغول شود. او که زمانی “سیمای ژاپن و چالش های قرن 21” را که توسط ریوتارو هاشیموتو نخست وزیر پیشین ژاپن نوشته شده، ترجمه کرده بود می تواند به تجربه اردوغان و دولت اسلام گرای ترکیه هم بپردازد. این هر دو کشور، ژاپن و ترکیه، محل ماموریت های قبلی منوچهر متکی بودند و گفته می شود پیشنهاد سفرهای استانی را هم او بود که با الهام از سفرهای اردوغان در دوران انتخابات شهرداری ها و مجلس به احمدی نژاد داده بود.