آیا ایرانیان اقدام اشتباهی انجام داده اند؟

نویسنده

nucleariran499.jpg

تریسی داو


تیترهای اخبار روشن و اتهام آمیز است: ایران جسور و خشمگین است و هر کشوری را که بخواهد برنامه هسته ای آن را متوقف نماید، تهدید به نابودی می کند. اما از این قضیه که بگذریم، بیشتر مردم نمی دانند علت واقعی تلاش ایران در طول چند دهه اخیر در زمینه انرژی هسته ای چیست؟ این موضوع مسأله مبهمی است که با سیاست، تهدیدات و سوءتفاهمات آمیخته و قطعا نیازمند دیپلماسی و گفتگو و نه تهدید و تحریم است.


ابتدا باید گفته شود که ایران یکی از اولین کشورهایی بوده است که در دهه 1950 سیاست های رئیس جمهور ایزنهاوور را تحت عنوان “اتم برای صلح” پذیرفته است. طرح آمریکایی ها این بوده است که فناوری بکارگیری انرژی هسته ای را در جهت مقاصد صلح آمیز در اختیار کشورهایی بگذارند که با پذیرفتن معاهده ان پی تی از این انرژی برای ساخت بمب استفاده نکنند. ایران در سال 1959 در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی این معاهده را امضاء و بلافاصله بودجه ساخت راکتور آزمایشی در تهران را دریافت کرد. ساخت این راکتور در سال 1964 به اتمام رسید و ایران به میزان 5 مگاوات برق تولید کرد. قرار بود این راکتور آزمایشی بنا به تأیید سازمان ملل و آمریکا، مبنای تولید داخلی اورانیوم غنی شده باشد.


در سال 1967 ایران با ملحق شدن به جامعه بین الملل به عضویت معاهده منع گسترش سلاح های اتمی درآمد. در این زمان ایران کانون دیپلماسی آمریکا بود و از کمک های بسیار زیادی از جمله دریافت شمار زیادی جنگنده جت اف 16 برخوردار شد. شرکت آلمانی ثایسن هنشل که آینده درخشانی را برای ایران متصور بود، به تأیید آمریکا قرارداد ساخت 23 راکتور را برای ایران تا سال 2000 امضاء کرد که حتی بخش کوچکی از این قرارداد نیز عملی نشد. اما ساخت راکتور همچنان ادامه یافت و راکتور بوشهر اولین تأسیساتی بود که در سال 1975 راه اندازی شد. جرالد فورد رئیس جمهور جدید آمریکا حتی عقد قرارداد استخراج پلوتونیوم از پسماندهای هسته ای را به منظور ضمانت دومین خط عرضه سوخت به ایران پیشنهاد داد. عجیب آنکه این طرح توسط دیک چنی رئیس ستاد وقت و دونالد رامسفلد وزیر دفاع حمایت می شد. متأسفانه رسانه ها در پوشش برنامه هسته ای ایران کمتر به این جزئیات می پردازند. بنابراین بگذارید همین جا گفته شود که ایران زمانی از اجازه پیشروی و غنی سازی منظم اورانیوم و همچنین استخراج پلوتونیوم که قرارداد بزرگتری برای ساخت بمبی به مراتب بزرگتر است، برخوردار بود.


زمانی که آخوندها به آمریکایی ها پشت کردند و کارکنان سفارت آمریکا در تهران را به گروگان گرفتند، مسائل بغرنج شد. رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با احساس اینکه از جمهوری اسلامی فریب خورده است، ناگهان در قبال برنامه مشروع هسته ای ایران تغییر موضع داد و نام این کشور را در زمره لیست سیاه آورد تا دیگر نتواند کمک های بیشتری در زمینه تولید انرژی هسته ای برای تولید برق دریافت کند. شرکت های فرانسوی و آلمانی که پول خود را دریافت کرده و از طرف واشنگتن نیز تأیید شده بودند، ناگهان کمک های خود را به ایران متوقف کردند و بدین ترتیب برنامه هسته ای ایران که دیگر سوختی برای ذخیره راکتورهای بیشتر نداشت، با شکست روبرو شد.


ایران در عرصه بین المللی به انزوا کشیده شد و بنظر می رسید زمان خوبی برای عراق بود تا نسبت به مرزهای ایران ادعای ارضی کند. بدین ترتیب جنگ هشت ساله ایران و عراق در سال 1980 آغاز شد و یکی از اولین قربانیان این جنگ، بمباران تأسیسات هسته ای بوشهر توسط نیروی هوایی عراق بود. با گذشت سال ها ایران که دائما توسط جامعه بین الملل طرد می شد، در نهایت تصمیم گرفت سوخت خود را بدون هیچگونه کمک خارجی تولید کند. تنها روس ها پذیرفتند تأسیسات هسته ای بوشهر را بازسازی کنند. اما نگرانی اصلی کاخ سفید این است که ایران به آژانس بین المللی انرژی اتمی پشت و اورانیوم را بدون نظارت آژانس تولید کند. اینجاست که ایران موافقتنامه آژانس اتمی را که در ابتدا پذیرفته بود، نقض می کند. به گفته برخی از کارشناسان، اگر ایران از جامعه بین المللی طرد نشده بود، اکنون تصمیم نمی گرفت روند مستقلی را دنبال کند.


منبع: یواس پالیتیکس تودی، 26 ژوئن، 2007