دفتر تحکیم وحدت در حالحاضر در دوران گذار از رویکرد حزبی گذشته خود و استقرار یافتن در عرصه مدنی ایران است. خارج شدن از ساختار سیاسی و نداشتن نگاهی معطوف به قدرت با جایگزینی فعالیت در عرصه مدنی، دفتر تحکیم را با تعلیق استراتژی در این دوران گذار مواجه کرده است.
در نیمی از عمر دولت اصلاحات دفتر تحکیم وحدت به علت نبود ساختار حزبی قدرتمند و مستقل در ایران و محدودیت روزنامههای منتقد، شبیه به یک حزب فعالیت میکرده است که البته در توصیف آن شرایط تلقی نادرست فعالان دانشجویی از جایگاه خود را نیز نباید فراموش کرد.
پس از آن برخورد حذفی حکومت با فعالان دانشجویی، ایجاد انشقاق در بدنه دفتر تحکیم و سکوت اصلاحطلبان در بزنگاههای تاریخی موجب گسست دفتر تحکیم از جایگاه پیشین خود شد و اکنون ما در فاصله میان این گسست تا استقرار دفتر تحکیم در جایگاه نوین خود که عرصه مدنی است هستیم. ویژگیهای دوسویه این دوران گذار خود یکی از عوامل تعلیق استراتژی دفتر تحکیم است چرا که از یک سو حکومت همچنان به مثابه رقیبی قدرتمند حتی حضور فیزیکی فعالان دانشجویی را نمیپذیرد و از سویی ضعف عرصه مدنی و ضعفهای ساختاری و نظری که در راه ایجاد این عرصه وجود دارد مانع از اتخاذ یک استراتژی مدون میشود.
با توصیف چنین شرایطی دفتر تحکیم وحدت به عنوان یک تشکل دانشجویی که در گذر ایام متحمل تغییرات ماهوی شده است باید بتواند این دوران گذار را با آگاهی و خودآگاهی طی کند. در گام اول این تشکل باید پایگاه دانشجویی خود را تقویت کند و اهداف خود را متناسب با مطالبات نسل جدیدی که وارد دانشگاه میشوند تعریف و تعیین کند.
با توجه به آنچه که در دهه اخیر بر دفتر تحکیم گذشته اینک روشن شده است که حوزه تاثیرگذاری و حیات این تشکل در داخل دانشگاه تعریف میشود، تجربههای مکرری وجود دارد که نشان میدهد بیرون آمدن از این حوزه و اتخاذ مشی حزبی یا بیگانه با هویت دانشجویی فقط به تضعیف دفتر تحکیم انجامیده است.
در درون این حوزه نیز گرهگاهها و مشکلاتی وجود دارد که مقدم بر مشکلات بیرون از دانشگاه است. تاکید بر استقلال دانشگاه، حفظ حقوق فردی و مدنی اساتید و دانشجویان، مقابله با گزینشهای عقیدتی– ایدئولوژیکی دانشجویان، ایجاد فضای بحث و گفتوگو در دانشگاه از جمله وظایفی است که مقدم بر اعمالنظر در مورد انتخابات یا تصمیمات سیاسی کلان است که با ذات دانشجو بودن اعضای تحکیم در تضاد است.
در واقع جریان دانشجویی همانند سایر شهروندان و گروههای سیاسی واجد دغدغههایی چون استقرار دموکراسی، برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک و ارجحیت منافع ملی و مصلحت همگانی است، اما روشی که برای رسیدن به این اهداف طی میکند با روش احزاب و گروههای سیاسی متفاوت است و از معبر دانشگاه و گسترش عرصه عمومی میگذرد و نه از رهگذر سازوکارهای حزبی. بدین مفهوم جریان دانشجویی از طریق تقویت فرهنگ گفتوگو و دفاع از شکلگیری نهادهای مدنی، از حقوق پایهای بشر و پیشبردن پروژه انتقاد در حوزه عمومی میتواند راه رسیدن به دموکراسی را هموارتر کند. چرا که تقویت عرصه عمومی به عنوان مقدمه جامعه مدنی در محیطی معرفتی به نام دانشگاه امکانپذیر است.
قدرت بحث، گفتوگو، نقد و به چالش کشیدن موانع دموکراسی در ایران تنها سرمایههای جنبش دانشجویی است که تنها با استفاده از آنها قدرت تاثیرگذاری مییابد. فروگذاردن این سرمایهها و پر کردن فضاهای خالی دیگر (ضعف احزاب مطبوعات و….) میتواند به نفع گروههای دیگر باشد اما به طور قاطع به زیان جنبش دانشجویی خواهد بود.
این رویکرد نافی ارتباط با روشنفکران، احزاب و گروههای سیاسی نیست بلکه تضمینکننده استقلال در حوزه تصمیمگیری و عمل دفتر تحکیم وحدت است. هرگونه ارتباط با گروههای اجتماعی و سیاسی خارج از دانشگاه نیز باید در راستای فراخی عرصه عمومی صورت گیرد، به طور مثال دفتر تحکیم میتواند با استفاده از پتانسیلهای دانشجویی و نظری خود موانعی را که بر سر راه دستیابی زنان به حقوق انسانیشان وجود دارد به بحث بگذارد و آن را به چالش بکشد.
با تجهیز علمی و نظری خود میتواند همچون “دیدهبانی مشرف به صحنه” به پاسداری حقوق مدنی و شهروندی و دفاع از ارزشهای دموکراتیک جامعه بپردازد و آسیبپذیریها و ضعفهای نظام سیاسی را مورد چالش و نقد قرار دهد.