به دریا بنگرم بینم مشائی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

دیوان اشعار احمدی نژاد منتشر شد. البته هنوز تمام اشعارش را نخوانده ام. اصلا قیافه طرف داد می زند که شاعرمادرزاد است. برای لذت دوستان شعر و اورانیوم و جن و پری و دربه دری و نرخ تورم و سفر شهرستانی به قم و خیلی چیزهای دیگر، برخی از اشعار دیوان احمدی، منتشر می شود. برخی غزلیات این دیوان هم به دست ما رسیده که در حال مطابقه و تصحیح و تحشیه آن هستیم که به زودی منتشر می شود.

 

بهارون

بهارون جوونی اومه و رفت

نیومد بر سرسفره همی نفت

هزارون وعده کردم هر یکی مفت

حساب وعده هام از دست در رفت

 

هاله نورم

همه دورم بگردین، هاله نورم

هزارون کس بدیدن، هاله نورم

همی ماله کشین بر هر گرونی

که ماله می کشم با هاله نورم

 

تفاوت فرهنگی

مو که ناخوندمی علم سیاست

مو که ناذونمی هیچ از کیاست

تفاوت های فرهنگی رو دونم

زنم انگشت از روی ریاست

 

دوستان

بود درد مو و درمانم از دوست

بود وصل مو و هجرانم از دوست

مشائی، آی بقایی، آی جوانفکر

تمام دولت از یارانم از دوست

 

بهارشام

بهار اومد به تونس، مصر و لیبی

بگفتم یا حبیبی یا حبیبی

به سوریه رسید، گوئیم خزانه

زمستونم بیامد، کو طبیبی

 

خس و خاشاک

به صحرا مو خس و خاشاک بینم

به دریا مو خس و خاشاک بینم

مو زندون می کنم می آد دوباره

سه چهار میلیون خس و خاشاک بینم

محبت با اعمال شاقه

دلی دارم خریدار محبت

کز او گرم است بازار محبت

محبت با لگد، چاقو و یا گاز

پلیسان گشته سرکار محبت

 

فریاد دارم

ز دست انگلیس فریاد دارم

فرانسه مرکز بیداد دارم

از آمریکا و اسرائیل نپرسید

زهرجایی بگوئی داد دارم

 

فرق گاو را با خر ندونن

خوشا آنان که پا از سر ندونن

توی کابینه هر از بر ندونن

کنم او را رئیس دامداران

که فرق گاو را با خر ندونن

 

بینم مشائی

به دریا بنگرم بینم مشائی

به صحرا بنگرم بینم مشائی

نیویورک و کاراکاس و ارادان

به هرجا بنگرم بینم مشائی

 

یار شونزده ساله

دلم در قید یاری بچه ساله
غنی سازی نمایه ، با کماله

با دو تا لوله و سه تا کماجدون

اتم پیشش به مثل پرتقاله

 

قبرسیه

کنم کاری که بر سر سنگم آیه

جهان با این گشادی تنگم آیه

به قبرس می روم دستگیر گردم

ز هر جا سنگ به پای لنگم آیه

 

رحیم و صبوری

غم عشق رحیم جان پرپرم کرد

همی اسفندیار بی حیدرم کرد

بمو گوید صبوری کن صبوری

صبوری دسته تا نابدترم کرد