نظامی گنجوی؛ ترک، ایرانی یا فراتر از مرزها؟

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» ادعای تخریب کاشی‌نوشته‌های فارسی مقبره نظامی

گفته می‌شود تمامی کاشی نوشته‌های فارسی مقبره نظامی گنجوی تخریب شده است. پایگاە اطلاع رسانی خبر و تفسیر برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی این خبر را اعلام کرده و عامل آن را جمهوری آذربایجان معرفی کرده است که به ادعای این رسانه، در ادامه تلاش‌های کشور آذربایجان برای “تحریف هویت ایرانی و آثار فارسی نظامی گنجوی شاعر پرآوازه کشورمان” بوده است. تا پایان روز شنبه، هیچ رسانه دیگری این خبر را تایید یا تکذیب نکرد اما به سرعت در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت و دوباره بحث میراث فرهنگی ایران و ادعاهای کشورهای همسایه ایران را زنده کرد. مخصوصا که در آذر ماه سال گذشته ساز تار، یکی از اصیل‌ترین و مهم‌ترین ارکان موسیقی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به نام جمهوری آذربایجان ثبت شد و حسن روحانی هم در جریان تبلیغات ریاست جمهوری عنوان کرده بود: “من به همه هموطنانم قول خواهم داد بزرگان ایران افتخارات ایران میراث فرهنگی ایران بزرگانی که دارند برخی از همسایگان و غیر همسایگان متاسفانه آنها را تصاحب می کنند من این افتخارات را با قاطعیت که جزء تاریخ ما است فرهنگ ما است بر می گردانم.”   

 

“تلاش آذربایجان برای تغییر هویت نظامی”

وبسایت خبر و تفسیر برون‌مرزی صدا و سیما می‌گوید که تخریب کاشی‌نوشته‌های فارسی مقبره نظامی به بهانه تعمیر مقبره صورت گرفته اما هیچ برنامه‌ای برای نصب مجدد آنها پیش‌بینی نشده است. همچنین اضافه می‌کند که “جمهوری آذربایجان طی سال‌های اخیر تلاش گسترده‌ای برای تحریف هویت نظامی گنجوی آغاز کرده است.” (عکس‌هایی از کاشی‌ها در سال‌های گذشته؛ 1 و 2)

در این خبر آمده است: “در حالی که نظامی گنجوی حتی یک بیت به غیر زبان فارسی ندارد و از استقلال جمهوری آذربایجان نیز بیشتر از 22 سال نمی‌گذرد، باکو در تمامی منابع آموزشی و درسی خود نظامی گنجوی شاعر سده ششم هجری قمری را به عنوان شاعرو داستان سرای آذربایجان معرفی می‌کند.”

و همچنین ادعا شده که “جمهوری آذربایجان پیش از این نیز برای زدودن هویت ایرانی و فارسی در این کشور، اقدام به تغییر نام‌های فارسی کرده و برای حذف پسوند “زاده” از نام‌های خانوادگی تلاش کرده است.”

اما این نخستین بار نیست که رسانه‌های دو کشور، یکدیگر را به تحریف و جعب ملیت نظامی گنجوی متهم می‌کنند. از جمله “ترند نیوز” در آذر ماه 1387 در خبری با عنوان “ایران باز هم نظامی گنجوی را بعنوان شاعر فارس معرفی کرد” نوشت: “نظامی گنجوی شاعر و متفکر آذربایجانی  قرن 12 است. اسم کامل او جمال الدین الیاس بن یوسف نظامی گنجوی است.  در سال 1141 در شهر گنجه آذربایجان متولد شده و تا پایان عمر از این شهر خارج نشده و در وطن خود به خلق آثارش پرداخته است. وی در سال 1209 در این شهر نیز به درود[بدرود] حیات گفته است.”

با این حال دولتمردان دو کشور در این مورد محتاط بوده و سعی کرده‌اند رودرروی یکدیگر قرار نگیرند. از جمله سید محمد حسینی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در سفر خود به جمهوری آذربایجان که در مهر ماه سال 90 صورت گرفت، در مقبره نظامی حضور پیدا کرد و در دانشگاه گنجه هم از بلندآوازه بودن این شاعر در جهان گفت اما هیچ اشاره‌ای به ملیت او نکرد و عنوان کرد: “ تاثیر اشعار گنجوی بر مردم ایران و جمهوری آذربایجان به حدی است که آنان به اشعار نظامی گنجوی عشق حقیقی دارند.”

این مساله اما به مذاق بسیاری از ایرانیان خوش نمی‌آید و آنان انتظار دارند که متولیان میراث فرهنگی، از شناخته شدن نظامی به عنوان شاعری غیر ایرانی در دنیا جلوگیری شود. “پرداخت 110 هزار یورو توسط بنیاد حیدر علی اف به شهرداری رم” برای نصب مجسمه نظامی گنجوی به عنوان شاعر آذربایجانی(عکسی از تندیس)، انتشار اسکناس‌های منقش به تصویر نظامی(عکس) و مواردی مانند این از جمله مسائلی است که در رسانه‌های ایران مورد توجه قرار گرفته و نسبت به آن هشدار داده شده است.

 

از شوروی تا جمهوری آذربایجان

اردیبهشت ماه امسال، بنیاد فردوسی بیانیه‌ای منتشر کرد که در خبرگزاری‌های  رسمی ایران منتشر شد. این بنیاد با اشاره به این که “ کشور آذربایجان در صدد تصاحب میراث معنوی و تاریخی ایران است”، آذربایجان کنونی را “بخشی از ایران فرهنگی” نامیده و نوشته است: “ شکی نیست که او متعلق به شهر گنجه است و در آن‌جا زیسته حتی اگر جای دیگری چشم به گیتی گشوده باشد اما گنجه و دیگر شهرهای ماورای رود ارس تا پیش از تاسیس سلسله قاجاریه در قرن 18 میلادی- که طی قراردادهایی ننگین با نام‌های «گلستان» و «ترکمنچای» این شهرها را به روسیه تزاری واگذار کرد- متعلق به ایران بود. هر چند که بعدها بخشی از زبان و خط نوشتاری مردم آن دیار را تغییر دادند اما نمی‌توان عضوی جدا شده از یک پیکر را با تمام تغییرها، صاحب تمامی داشته‌های آن پیکر دانست.”

استدلالاتی هم ارائه شده از جمله این که “ اگر نظامی، ترک‌تبار است، پس چرا بیشترین اشعارش در مورد داستان‌های عاشقانه ایرانی مانند «خسرو و شیرین» و «بهرام گور (هفت پیکر)» است؟” و یا این که چرا او به زبان فارسی شعر گفته و نه به زبان ترکی.

بسیاری نیز آذربایجانی خواندن نظامی گنجوی و ترک دانستن او را به استالین منسوب می‌کنند. از جمله سرگی آقاجانیان، شرق‌شناس ارمنی، در مقاله‌ای با عنوان “پنجاهمین سالگرد یک تحریف فرهنگی” که در سال ۱۳۶۷ در مجله ایران‌شناسی به چاپ رسید، معتقد است زمامداران شوروی که خطر بروز جنگ دوم جهانی را حدس زده بودند، برای افزایش قدرت دفاعی و روحیه خلق‌های مناطق مختلف تصمیم گرفتند حس میهن پرستی و غرور ملی آنها را تقویت کنند. به این منظور قرار شد برنامه‌های مفصلی در تجلیل از بزرگان فرهنگی این مناطق برپا شود. آقاجانیان می‌افزاید: هنگامی که در سال ۱۹۴۷ سالگرد تولد نظامی در باکو و گنجه جشن گرفته می‌شد، چند سال بیشتر از ترجمه آثار او به ترکی نگذشته بود.

 

این تمامیت‌خواهی است؟

یونسکو از سال 1972 تصمیم گرفت که آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی بشر را که اهمیت جهانی دارند، در فهرستی جمع‌آوری کند چرا که آنها را متعلق به تمام انسان‌های زمین، فارغ از نژاد، مذهب و ملیت می‌داند.

ایران در این فهرست 15 سهم دارد؛ از جمله چغازنبیل، تخت جمشید، میدان نقش جهان، تخت سلیمان، ارگ بم، پاسارگاد، گنبد سلطانیه، سنگ‌نبشه بیستون، مجموعه کلیساهای آذربایجان، سازه‌های آبی شوشتر، بازار تبریز، آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، باغ ایرانی، مسجد جامع اصفهان، برج گنبد قابوس. فهرستی که شاید کامل به نظر برسد اما چندباری مایه آزار و دلخوری فرهنگ‌دوستان ایرانی شده است، مخصوصا در زمینه ثبت میراث فرهنگی؛ از جمله وقتی رقص سماع به نام ترکیه شد و موسیقی عاشیق‌لار هم به آذربایجان رسید. کارشناسان فرهنگی معتقد بودند که در این دو مورد لااقل همانند نوروز که مشترکا به نام آذربایجان، هند، قزاقستان، ازبکستان، پاکستان و ترکیه ثبت شده، این بار ایران هم شریک باشد.

پارسال تار هم به نام آذربایجان ثبت شد، سازی که در مورد حس مالکیت بیشتری وجود دارد و اعتراضات از سوی نوازندگان و موسیقی‌دانان ایرانی بیشتر. اما بودند موسیقی‌دانانی که می‌گفتند این نتیجه طبیعی سیاست‌های کشوری است که در آن هنوز تکلیف موسیقی مشخص نیست و هنوز باور حرام بودن موسیقی در آن جاری است.

در مورد نظامی گنجوی هم مشخصا تلاش‌های دولت آدربایجان و پیش از آن، روسیه چندین برابر ایران بوده است. هرچند یونسکو مشاهیر انسانی را به نام کشوری ثبت نمی‌کند و آنها را فراتر از مرزهای جغرافیای می‌داند اما واکنش‌ مدیر وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نشان می‌دهد که نوع نگاه به موضوع ثبت جهانی کاملا متفاوت بوده است.

حمید بقایی وقتی در سال 88 درباره ثبت موسیقی عاشیق‌لار توسط جمهوری آذربایجان و بی‌تفاوتی ایران مورد سئوال قرار گرفت، پاسخ داد: “باید برای بقیه‌ی کشورها این ارزش را قائل شویم که آن‌ها هم یکسری مباحث فرهنگی خود را ثبت کنند. این تمامیت‌خواهی است که هیچ کشوری چیزی ثبت نکند، چون فقط من باید آن را ثبت کنم.”

او حتی منتقد اعتراضات و ابراز نگرانی‌ها هم بود: “این نگاه منفی است. وقتی جمهوری آذربایجان موسیقی عاشیق لار را ثبت کند، ایران هم در آن سهیم است، اگرچه وقتی ما عید نوروز را ثبت کردیم، قزاق‌ها هم در آن سهیم هستند. این نگاه، تنگ و کوچک است. عید نوروز و نت موسیقی ایران در آن فضایی که خیلی‌ها می‌توانند با ایران مخالفت کنند، ثبت شدند. حتی کشورهای آسیای میانه می‌توانستند اعتراض کنند که چرا محوریت پرونده‌ی نوروز با آن‌ها نیست، حالا ما آن‌ها را رها کنیم و بگوییم چرا به فلان کشور که فلان پرونده را ثبت کرد، اعتراض نکردید.”