گپ♦ تلویزیون

نویسنده
مهرداد نقوی


مهرداد ضیایی متولد ۱۳۴۸ تهران.دانش آموخته مهندسی منابع طبیعی با گرایش جنگل از گیلان و ارتباطات با گرایش روزنامه نگاری از تهران .مولف و ویراستار ناپیوسته در دایره المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه های ادب فارسی و جهان اسلام.اکنون به طور پیوسته به نویسندگی در حوزه ی ادبیات نمایشی و فیلم نامه نویسی و مقالات ادبی و شعر ونیز به ویرایش اشتغال دارد. او از ۱۳۷۰ به بازیگری در تیاتر ، رادیو ،سینما و تلویزیون مشغول است. از ضیائی فیلمهای:“مارمولک”،به نام پدر”،به رنگ ارغوان”،”این سه زن”،”غیرمنتظره”و…سریالهای “پایان نمایش”،”شیخ مفید”،یک مشت پرعقاب”،را دیده ایم.هنرروزدراین شماره به بهانه بازی اودر سریال “راه بی پایان” به کارگردانی همایون اسعدیان، پای حرف های این بازیگر جوان نشسته است..

mehrdad1.jpg

حرف های مهرداد ضیائی

گمنامی ابدی وازلی

درمورد همکاریتان با همایون اسعدیان بگوئید.

من گفتار برنامه کودکی با نام” ماجرای پونه وپوریا”را می نوشتم ودرآن برنامه خودم متن رامی خواندم.آن استودیو،همان استودیویی بود که همایون اسعدیان درآنجا “بچه های خیابان”را تدوین می کرد واتفاقا تدوینگر برنامه من واسعدیان آقای سیامک مهماندوست بود.آنجا بااسعدیان آشنا شدم واین آشنایی درحد سلام وعلیک محترمانه ومودبانه باقی ماند.تااینکه سال گذشته من برای بازی دراین پروژه(راه بی پایان)دعوت شدم وبه طور جدی برای اولین بار با ایشان گفتگو کردم واورابسیار صریح،روشن وبا اعتماد به نفس یافتم.آدمی است که می داند که می خواهد چه کند ،بنابراین پیشنهادش را پذیرفتم.البته من اساسا از جانب سینما وتلویزیون کمتر دعوت به کارمی شوم.شاید به دلیل اینکه انتخابهایم بر اساس وسواس وبرخی دلایل شخصی باشد ونیز به دلیل گمامی ابدی وازلی.

چرا گمنامی ابدی وازلی؟

نمی توانم زیاد دراین مورد صحبت کنم.من بسیاری از ویژگی هایی را که باعث می شود درتلویزیون وسینما معروف شوم را دارا نیستم.ازجمله زیبایی چهره واندام،هنرروابط عمومی ونبود جذابیتهای دیگر.به هرحال زندگی من بیشتر ازراه نوشتن می گذرد تا بازیگری،گذشته از این کارگردانان چندان علاقه ای ندارند که باکسانی که دلبستگی به تئاتر ومسائل رادیو دارند،کارکنند.

mehrdad2.jpg

اما بازی شما درفیلمهایی چون مارمولک وبه نام پدرو…با اینکه بازی کمی داشتید کاملا دیده می شد.

ممکن است بازیهای خوبی داشته باشم اما یاد کردن وتوجه دیگران درارتباط با پوشش خبری ونیز دعوت من به کار انقدر کم ومحدود است که بعد ازپانزده سال کارکردن خودرادرزمره فراموش شده گان می بینم.


ازاین بحث بگذریم،برای رسیدن به نقش دایی چه کردید؟دریکی از مصاحبه هایی که از آقای اسعدیان می خواندم متوجه شدم که کارگردان فقط هنگام ضبط وسر صحنه دستورات لازم را به شما می داد.

کارهایی را که هربازیگر برای رسیدن به نقش انجام می دهد من هم انجام دادم.طی کردن این مسیروجوه مشترکی برای هربازیگردارد ونیز وجوه ویژه ای که به تجربه وشخصیت هربازیگربرمی گردد.به عبارتی رفتارهای عمومی وتخصصی که هربازیگر برای رسیدن به نقش انجام می دهد.کیفیت وکمیت این هم درشرایط مختلف گوناگون ا ست.برای رسیدن به شخصیت”دایی”درشیوه کلاسیک شما متن رامطالعه می کنید ووجوه مختلف شخصیت مورد نظر رادرارتباط با داستان وعوامل داستان ودرام بازیابی می کنید.

mehrdad3.jpg

درسریال “راه بی پایان”داستان با سه شریک با نام های ابوالحسنی،توتونچی وصارمی آغاز می شود.تا اینجای مجموعه با توجه به نقش اصلی بودن شخصیت دایی ما شناسنامه درستی از این کاراکتر نداریم.

من با نظر شما موافقم.الان که مجموعه رامی بینیم کاملا متوجه می شوم ودرفیلمنامه شخصیت صارمی دارای شناسنامه وپیشینه ای هم عرض ابوالحسنی وتوتونچی نیست.ممکن است دربازنویسی فیلمنامه این کم پیشگی به دلیل درجه چندم بودن اهمیت این شخصیت دراین درام باشد.اما درانچه که دیده می شود،درمی یابیم که این اتفاق باعث ایجاد چاله ها وخلاء هایی درفیلمنامه وروایت ان شده است.

به نظر می رسد شخصیت “دائی”بیشتر به فکر مصالح خودش باشد تا اینکه به فکر ابوالحسنی.شاید او به نوعی کلاهبردار باشد.درست است؟

اشکالی ندارد که دراین داستان این احساس به شما دست دهد که یک شخصیت چند جانبه بازی می کند واگر چنین باشد این جزو تعلیقات پیش برنده داستان است.بنابراین اگر اتفاقی بر خلاف پیش بینی شما بیفتدوشگفتی وهیجان ان شما راراضی کند،این را باید از نقاط قوت کار دانست.بخ شهایی از شخصیت کامران درفیلمنامه دیده نمی شود.من هم مثل هربازیگری تلاش کردم درچیزی که شما به عنوان مجموعه می بینیددربازی خودم رفتارهای ریز،کوچک وحتی میمیک صورت،زبان بدن،نگاه ها،تردیدها،هراس ها ودرگیریهای وجدان کامران را نمایش دهم.بنابراین کامران هم بر سر چند راهی درزندگی قرار دارد.حتی شاید مقدار تعلیق وپیچیدگی او ازتوتونچی وابوالحسنی بیشتر باشد.اما درفیلمنامه به همین مقدار بسنده شده وتوان من هم درهمین مقدار بوده است.

به نظر می رسد فضای سردی برارتباط بازی بازیگران وجودداشته باشد.شما موافقید؟

بله.با این حرف شما موافقم.درحقیقت ایجاد وطراحی فضای سرد از طرف کارگردان به کمک بازیگران کارکردهایی دارد.کارکردهایی درروایت ورسانیدن لایه های متن دراینجا فضای سرد ایجاد شده می تواند تماشاگررا به جنبه های هراسناک وتاریک روابط آدم ها درامروز ما برساند.

دریکی از مصاحبه های آقای اسعدیان خواندم که ایشان گفته بودند با ساخت این مجموعه می خواهند مخاطبانی را که با تلویزیون قهرکرده اند را آشتی دهند.آیا شما به عنوان بازیگر این کار بااین گفته موافقید؟

من تلویزیون نگاه نمی کنم اما متوجه شدم که تماشاگرحرفه ای تلویزیون ایران به این سریال با توجه ویژه ای نگاه می کند وآن را جدی تر ازیک برنامه تلویزیونی محض می داند.کار ازنظربیان بصری وزیبایی شناسی رسانه ای دارای ویژگیهایی است که می توان امید داشت که دست کم درمدت پخش آن تماشاگر قهرکرده راباتلویزیون آشتی داد.البته این را هم اضافه کنم که شاید بیان نسبتا جسورانه برخی مضامین به همایون اسعدیان دراین اشتی کنان کمک کند.مثلا درمجموعه”چراغ جادو”استفاده کردن از یک موجود متافیزیکی مانند غول وپیک موتورسوارفرازمینی ونیز طرح مسائل عاشقانه دربرخی قسمت های آن بسیار یاز مخاطبانی را که مجموعه های تلویزیونی رافاقد چنین موضوعات ودستمایه هایی می یافتند ،با این مجموعه آشتی داد.یا درمجموعه “بچه های خیابان”فضای هراسناک وتاریک طبقه متوسط وفرودست جامعه وبیان صریح روابط واتفاقات هولناک باعث شد تماشاگران ازدیدن ان مجموعه درتلویزیون کمی شگفت زده شوند.

یکی از ویژگی های این سریال استفاده از بازیگرانی است که برای اولین بار درتلویزیون بازی می کنند وهمچنین قرار دادن آنان درکنارحرفه ای های سینما وتلویزیون.تعامل شما وآنان چطوربود؟

همکاری خوبی داشتیم وفضای پشت صحنه آرام وایده آل بود.

گویا دررادیو هم فعالیت می کنید؟

دوطرح نوشتاری بسیار بلند را برای رادیو صدای آشنا دردست نوشتن دارم که یکی از نمایشنامه هایی را که می نویسم براساس حماسه های ایرانیان است.

ازدوبله چه خبر؟

اساسا کاردوبله نمی کنم ونکردم.البته با وجود اینکه از سالها پیش دوست می داشتم دراین زمینه فعالیت کنم ،اما موانع از انوواع بسیار پیچیده تا پیش پاافتاده انقدر زیاد بود که عطایش را به لقایش بخشیدم.