سی و یک سال پیش در چنین روزهایی، روزنامه های خارجی پر بودند از اخبار مربوط به ایران.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی رادیوهای بیگانه بر موجهای خویش صدای آیت اللهی را به گوش ایرانیان می رساندند که بعدها رهبر انقلاب ایران شد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی بی بی سی به طور مستمر اخبار انقلاب ایران را به همه جای ایران می رساند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی دولتهای خارجی در گوادلوپ به دنبال تصمیم گیری در مورد نحوه رابطه خویش با دولت ایران و شاه بودند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی دانشجویان ایرانی هر مقامی از دولت ایران راکه به خود جرات خارج شدن از حلقه محافظان و ساواک می داد و در جمعهای ایرانی خارج از ایران سخنرانی می کرد، کلافه می کردند و با گوجه و تخم مرغ به استقبالشان می رفتند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی شاه مغرور از درآمدهای نفتی بادآورده به تکرار اشتباه از پس اشتباه می پرداخت.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی شعاردهندگان عامل استکبار معرفی می شدند و مشتی خس و خاشاک بی گناه به هزار گونه مجازات تهدید می شدند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی ایران جزیره آرامش خوانده می شد و حکومت آریامهری اعتراضات را به نوار و ضبط نسبت می داد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی جواب گل با گلوله داده می شد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی صدای انقلاب مردم دیر شنیده شد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی، آنهایی که حداقلی از عقلانیت داشتند از عرصه کارها کنار گذاشته شدند و جای آنها را نصیری ها و ازهاری ها گرفتند.
و عجبا که در آن روزها، رادیوهای بیگانه “حقیقت” می گفتند و دولتهای خارجی به “رسالت اخلاقی” خود عمل می کردند و دانشجویان ایرانی مبارز “آزادیخواه” بودند و چریکهای فدایی خلق “قهرمان” بودند و آنها که از حکومتیان کشته می شدند “هلاک” شده بودند و آنها که از مردم کشته می شدند “شهید” بودند و رهبران انقلاب “نماینده خدا” بودند.
اما امروز پس از سی و یک سال و وقوع رخدادهای شبیه به آن، رادیوهای بیگانه “دروغ” می گویند و دولتهای خارجی “عامل ناامنی” و دانشجویان ایرانی “مشتی اغتشاشگر” شده اند و آنها که به روشی مسالمت آمیز مبارزه می کنند “تروریست” هستند و آنها که از حکومتیان هستند “شهید” می شوند و آنها که از مردم کشته می شوند به “هلاکت” می رسند و رهبران جنبش “عامل فتنه” شده اند..
طنز تلخیست. دردناکست. انقلابی فرزندان خود را این چنین می خورد؟ فرزند بهشتی در گوشه زندان رژیمی که قانونش توسط پدرش نوشته شد سکته قلبی می کند و طالقانی ها و منتظری ها در انزوای دولتی می میرند و نخست وزیران و رییس جمهورانش فتنه گر شده اند و سوگواری بر شهدای مردم، جرم است و تنها بیگانه دولت، ملتی است که دولت “خدمتگزار” آن است.
اما ای کاش چشمان بینایی عاقبت کار را می دیدند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی آنانی که ساواکشان مو را از ترس بر اندام سیخ می کرد برای یافتن جایی برای زندگی مجبور به مسافرت به دهها کشور شدند.
سی ویک سال پیش سرانجام لوله تفنگ، طاقت شلیک گلوله بر گل را از دست داد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی مردم با هم متحد شده بودند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی مردم “ پیروز” شدند.
و “امروز” تاریخ خویش را باز می زاید.