بمباران ایران یا پذیرش بمب ایرانی؟

نویسنده

» مقاله فایننشیال تایمز درباره بحران هسته ای

فیلیپ استفنز

جان مک کین در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در سال 2008، معمای پیچیده ای را مطرح کرد.  این سناتور گفت تنها چیزی که می تواند بدتر از جنگ با ایران باشد، مسلح شدن این کشور به تسلیحات هسته ای است. باراک اوباما نیز با ایده دیگری وارد صحنه شد و سپس توانست راه خود را به کاخ سفید باز کند. با این حال، ممکن است اوباما  نادیده گرفتن گزینه مورد نظر رقیب انتخاباتی خود را غیرممکن ببیند.

ظرف چند سال اخیر اتفاقاتی در مسیر درست رخ داده است. ناآرامی های خیابانی که به دنبال تقلب انتخاباتی محمود احمدی نژاد به راه افتاد، نشان داد این رژیم بیشتر از آنکه به نظر می آمد آسیب پذیر است.

سازمان ملل در مقابل برنامه هسته ای ایران به وضع تحریم های سنگین تر روی آورده است. تحریم ها، که بعداً تمهیدات یکجانبه ایالت متحده و اتحادیه اروپا نیز به آن اضافه شد، در حال تأثیر گذاری هستند. اقتصاد ایران به مراتب نابسامان تر به نظر می رسد. پس از وضع شش قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل، ایران بالاخره پذیرفت که به پای میز مذاکره بازگردد.  اوباما پیشنهاد صادقانه ای برای عادی سازی روابط با ایران مطرح کرده است؛ در عین حال روسیه و تا حدی چین رفته رفته در نگرانی های غرب سهیم می شوند. مسکو قرارداد فروش سیستم پیچیده دفاع موشکی به تهران را لغو کرده است. در همین حال، برنامه غنی سازی ایران نیز از برنامه پیش بینی شده عقب مانده است.

جای امیدواری است که گزینه مورد نظر آقای مک کین عملی نشود.  ایران ممکن است به کمک آمیزه ای از تنبیهات و تشویق ها، از بلندپروازی های هسته ای دست بردارد و به جامعه جهانی بپیوندد. البته هنوز شانس این رویداد کم است. خوش بینانه ترین چیزی که یک مقام ارشد آمریکایی می تواند در این مورد بگوید این است که چنین توافقی “غیر ممکن نیست.”

من چنین حال و هوایی را در مذاکرات دو روزه جمعی از کارشناسان آمریکایی و اروپایی با دیدگاه های متفاوت که در همایش استراتژی اروپایی آسپن در برلین جمع شده بودند، مشاهده کردم.

پیامی که از سیاستگزاران، دیپلمات ها، نهادهای اطلاعاتی و فیزیکدان ها دریافت کردم، تقریباً در تمامی ابعاد دلسرد کننده بود. ایران خواستار بمب است و هیچیک از کارهایی که تا کنون از سوی غرب صورت گرفته نتوانسته است نظر این کشور را تغییر دهد.

کارشناسان در مورد بهترین روش پاسخ به این معضل به هیچ اتفاق نظری دست نیافتند. برخی از اقدام نظامی، از محاصره دریایی گرفته تا بمباران تأسیسات هسته ای، حمایت می کردند و برخی نیز امید بیشتری به دیپلماسی داشتند. برخی هم هنوز فکر می کردند زمان پیشدستی و بازدارندگی است. اما آنچه مرا تحت تأثیر قرار داد، این است که میانه روها و تندروها در دیدگاه های ما سهیم هستند.

ایران در حال توسعه توانمندی تسلیحات هسته ای است. البته هنوز مشخص نیست که آیا تصمیم استراتژیک برای ساخت یک یا احتمالاً چند بمب گرفته شده یا خیر. ممکن است ایران به کشوری تبدیل شود که اصطلاحاً “کشور در آستانه” خوانده می شود. گزارش های آژانس بین المللی انرژی هسته ای نشان می دهد برنامه ایران با یک فعالیت صلح جویانه منطبق نیست.

ایرانی ها هنوز به این توانمندی دست نیافته اند. نهادهای اطلاعاتی در خصوص مدت زمان لازم برای تبدیل اورانیوم غنی شده به سوخت تسلیحاتی اختلاف نظر دارند. با اضافه کردن دانش فنی مورد نیاز برای ساخت کلاهک هسته ای، بسیاری از کارشناسان تخمین می زنند زمان مورد نیاز ایران دست کم یک تا دو سال و با احتمال بیشتری بین سه تا چهار سال است.

دیپلماسی و تحریم ها نتوانستند هیچ تغییری در نیات ایران بوجود آورند. مقاطعی وجود داشته، نظیر زمان پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و یا سال گذشته در ژنو، که ایران  کاملاً آماده برای مذاکرات جدی به نظررسیده است.

این کشور اخیراً نیز از حمایت مسکو و پکن از قطعنامه تحریمی جدید غافلگیر شده است. با این اوصاف، در حال حاضر نشانه های اندکی از تغییر نیات بنیادین این کشور به چشم می خورد. روسیه و چین مایل نیستند ایران هسته ای شود اما برای جلوگیری از این اتفاق، فقط تا همین جا پا پیش گذاشته اند.

برنامه هسته ای در داخل ایران عموماً به عنوان مسأله امنیت ملی درنظر گرفته می شود. از این نقطه نظر، در اختیار داشتن بمب هسته ای می تواند جلوی ماجراجویی های آمریکا را بگیرد، ایران را به عنوان رهبر منطقه ای معرفی کند و موازنه قدرت با غرب را برهم زند. رهبران ایران هرگز حمایت آمریکا از صدام حسین در جنگ ایران- عراق را فراموش نکرده اند و نخواهند کرد. تحریم ها نیز به کمک احمدی نژاد آمده است تا دائما به عنوان یک ملت قربانی غرب مظلوم نمایی کند.

اگر تهران به جاه طلبی های خود جامه عمل بپوشاند، در یکی از شکننده ترین نقاط دنیا مسابقه تسلیحاتی به راه خواهد افتاد. فشار بر کشورهای عربی، و احتمالاً عربستان سعودی و مصر در وهله اول، برای دنباله روی هسته ای شدید خواهد بود. ترکیه نیز تصمیم خود را خواهد گرفت که آیا باید از خط قرمز هسته ای عبور کرد یا خیر.

خوانندگان این مقاله متوجه هستند که در اینجا هیچ راه حل آسانی برای این معضلات پیشنهاد نمی شود. من مطمئن نیستم اصلاً راه حل ساده ای وجود داشته باشد. از نظر من، هم تحریم های سنگین تر و هم دیپلماسی حرف های خاص خود را برای گفتن دارند، اما هیچ ضمانتی برای دستیابی به موفقیت به همراه ندارند.

من فکر می کنم آقای مک کین با اعلام اینکه بمباران ایران پاسخی برای این معضل است، اشتباه کرده است. اما در عین حال، این سخن وی درست است که اگر ایران به بمب دست پیدا کند، خاورمیانه جای بسیار خطرناکتری برای زندگی خواهد بود.

 

منبع: فایننشیال تایمز- 7 اکتبر