اعتماد ملی در توقیف؛ مردم در خیابان

جلال کیهان منش‏
جلال کیهان منش‏

» گزارش روز از حوادثی که منجر به تظاهرات دیروز شد

در روز توقیف روزنامه اعتماد ملی ده ها هزار نفر از حامیان جنبش سبز در اطراف این روزنامه و به ویژه در میدان هفت تیر تجمع کردند و برغم برخورد شدید ماموران امنیتی و لباس شخصی ها شعار “دیکتاتور حیا کن، کشور رو رها کن” سردادند.

مامورینی که همچون دوره محرمعلی خان در چاپخانه ها و قبل از چاپ، روزنامه ها را ممیزی و سانسور می کنند، یکشنبه شب مانع از انتشار روزنامه اعتماد ملی به صاحب امتیازی مهدی کروبی شدند. این مساله درپی آن رخ داد که نامه مهدی کروبی حاوی مستنداتش در ارتباط با تجاوز به زندانیان در این روزنامه درج شده بود. آن هم در حالیکه پیش از آن حامیان دولت و بسیجیان در اعتراض به عملکرد روزنامه اعتماد ملی در افشای تخلفات و اعمال غیر انسانی دولت کودتا، جمعه گذشته در نماز جمعه با توزیع اعلامیه هایی خواستار تجمع و اعتراض به این روزنامه شده بودند. این اعلامیه از”امت حزب الله”، “فدائیان رهبر”، “خانواده های شهدا” و “بسیجیان بیدار دل” می خواست شنبه در مقابل دفتر این روزنامه در نزدیکی میدان 7 تیر و ابتدای پل کریم خان زند تجمع کنند. افراد مختلفی در روز جمعه این اعلامیه ها را همراه با هفته نامه “یا لثارات الحسین” و “هفته نامه عبرت ها” توزیع می کردند.

هفته نامه یالثارات الحسین متعلق به بسیجیان و سپاه است و هفته نامه عبرت ها نیز به مدیریت “کمیل کاوه” از معروف ترین رهبران انصار حزب الله منتشر  می شود. یکی از افرادی که اقدام به توزیع این اعلامیه ها در نماز جمعه، ا در مقابل در دانشگاه تهران و هنگام خروج مردم از نماز جمعه می کرد، مسعود ده نمکی  بود.

البته انصار حزب الله چند ساعت پس از توزیع این اعلامیه انتصاب آن به خود را تکذیب کرد، اما این تکذیب باعث نشد که برخی از بسیجیان شنبه در مقابل اعتماد ملی تجمع نکنند. به این ترتیب شنبه عصر در ساعت 2 حدود 50 نفر از انصار حزب الله در مقابل اعتماد ملی تجمع کردند؛ هر چند مهدی کروبی پیش از آن از پلیس خواسته بود امنیت آنجا را بر عهده بگیرد. او در عین حال اعلام کرده بود در صورت برگزاری این تجمع از طرفدارانش می خواهد دوشنبه عصر در مقابل دفتر روزنامه اش تجمع کنند.

پلیس اما این بار برخلاف دفعات قبل اقدام به پراکنده کردن بسیجیان کرد و هیچ درگیری ای هم رخ نداد. مهدی کروبی هم طی اعلامیه ای از ه حامیان خود خواست نظر به اینکه تجمع انصار حزب الله برگزار نشده است، تجمع حامیان موج سبز نیز ملغی گردد. اما دوشنبه عصر، یعنی زمانی که قرار بود این تجمع لغو شود خبر دیگری سبب گرد همایی حامیان موج سبز در مقابل دفتر روزنامه اعتماد ملی شد. تعطیل روزنامه اعتماد ملی با حکم سعید مرتضوی.

صبح دوشنبه هیچ دکه روزنامه فروشی روزنامه اعتماد ملی را روی پیشخوان خود نداشت. بسیاری از روزنامه فروش ها هم که از سوال و جواب با مخاطبین خسته شده بودند روی مقوایی با ماژیک نوشته بودند: “روزنامه اعتماد ملی توقیف شد. لطفا سوال نفرمائید”.

این در حالی بود که همزمان سیمای جمهوری اسلامی در تمام بخش های خبری خود که نیم ساعت به نیم ساعت پخش می شود به نقل قاضی سعید مرتضوی دادستان تهران اعلام می کرد: “روزنامه اعتماد ملی توقیف نشده است و علت عدم انتشار آن مشکلات این روزنامه در چاپخانه است و ربطی به ما ندارد”!

در حالیکه  روزنامه اعتماد ملی به علت درج نامه کروبی توقیف شده و این خبر را فرزند اقای کروبی در همان لحظه اعلام کرده بود. هر چند تلقی مدیران روزنامه از جمله حق شناس، مدیر مسوول آن این بود تنها شماره دوشنبه این روزنامه توقیف شده است. اما همین خبر کافی بود تا حامیان موج سبز و جوانانی را که در این مدت هر روز در خیابان ها به شعار دادن گذرانده اند، دوباره به تحرک وادارد و آنان را به مقابل روزنامه اعتماد ملی در نزدیکی میدان هفت تیر و نبش خیابان خردمند جنوبی بکشاند.

به ویژه آنکه حدود ساعت 5 عصراز وزارت ارشاد و دادستانی با مدیر مسوول روزنامه اعتماد ملی تماس گرفته و اعلام کرده بودند که روزنامه اعتماد ملی تا اطلاع ثانوی توقیف شده و این توقیف طبق در خواست شعبه 13 دادگاه کارکنان دولت صورت گرفته است.

این خبر هم به گوش تجمع کنندگانی که در راه بودند، رسید و در حالی که حاکمیت و نهادهای امنیتی برای مقابله با این تجمع آمادگی نداشتهند و اس ام اس ها و موبایل ها هم قطع نشده بود خبر به سرعت پیچید و گسترش یافت.

 

به این ترتیب جمعیتی که در‌آنجا گرد آمده بودند بسیار زیاد بود. ماموران از حدود ساعت 3 در اطراف محل این روزنامه، خیابان های اطراف و میدان 7 تیر مستقر شده بودند.، اما تعداد آنها چندان زیاد نبود. حتی از نیروهای بسیجی هم استفاده نکرده و‌آنها را به میدان نیاورده بودند. ظاهرا تلقی آنان این نبود که چنین تجمعی برگزار شود؛ضمن اینکه آنها هم در جریان توقیف روزنامه اعتماد نبودند؛مثل بسیاری از مردم که خود را پس از ساعت 6 و در واقع پس از شنیدن خبر توقیف به مقابل دفتر اعتماد ملی رسانده بودند.

مردم از هر طرف به سمت دفتر روزنامه می آمدند. آنها زیر پل کریمخان تا نزدیکی میدان 7 تیر را با حضور خود پر کرده و امکان رفت و امد اتومبیل ها را گرفته بودند. هجوم ناگهانی مردم، ماموران را به شدت سراسیمه کرده بود. به همین جهت هم با آشفتگی بیشتر و هم با خشونت بیشتربرای متفرق کردن مردم برخورد می کردند؛تا حدی که ضرب و شتم بسیار شدیدی بین آنان و مردم رخ داد.

عاقبت ماموران با شلیک گاز اشک آور و تیر های متعدد هوایی توانستند مردم را به سمت میدان 7 تیر برانند؛سپس با کشانیدن مردم به فضای باز تر، اقدام به محاصره و ضرب و شتم شدید زنان، دختران و مردان کردند. مردم هم در برابرشعار می دادند “دیکتاتور حیا کن، کشورم رو رها کن” و همزمان پارچه های سبزی را که در دست داشتند، تکان می دادند.

ون های پلیس در اطراف میدان به تعداد زیاد پارک شده بود. نیروهای لباس شخصی هم که این روزها در خشونت ورزی معروف خاص و عام شده اند، مدام مامورین را به ضرب و شتم مردم فرا می خواندند.

عصبانیت در چهره همه آنها مشهود بود؛به ویژه آنکه از هر طرف می شنیدند:” مرگ بر دیکتاتور”، “نیروی انتظامی تاسف تاسف”، “ ما اهل کوفه نیستیم پول بگیریم بمونیم”، “مرگ بر دولت مردم فریب”، “ دولت کودتا خجالت خجالت”و….

لباس شخصی ها به همراه مامورین به هر طرف که صدایی می شنیدند هجوم می بردند اما با هر هجوم صدای بخش دیگری قوی تر می شد. هر چند فراخوان مهدی کروبی برای تجمع روز دوشنبه، یک روز قبل توسط خود او لغو شده بود، اما با این وجود باز هم چندین هزار نفر آمده بودند. آنقدر که عبور و مرور برای ساعتی از پل کریمخانهای خود  پیاده می شدند و به خیل مردم می پیوستند.

در تجمع مقابل دفتر روزنامه اعتماد ملی چندین نفر هم بازداشت شدند و به ون های پلیس منتقل شدند. می توان مدعی شد تمام بازداشت های دیروز توسط پلیس انجام شد. این تجمع تا حدود ساعت 9 شب همچنان ادامه داشت؛ در حالیکه کارکنان روزنامه اعتماد ملی به دلیل تماس وزارت ارشاد و دادستانی مبنی بر توقیف روزنامه دست از کار کشیده بودند. در بخش های خبری صدا وسیمای جمهوری اسلامی اما خبری نبود؛حرفی از توقیف نبود. آنها همچنان حرف سعید مرتضوی را مبنی بر اینکه روزنامه اعتماد ملی با چاپخانه دار مشکل دارد نه با ما، تکرار می کردند. مردم هم هنوز فریاد می زدند: دیکتاتور حیا کن، کشورم رو رها کن.