از همه جا

نویسنده

محمد رضا شجریان

 

در طول سال‌هایی که فعالیت هنری داشته‌ام هرگز هنرمندی را به نظم و به دقت فرامرز پایور ندیده‌ام. در کارم بسیار مدیون ایشان هستم چرا که در کنار او مطرح شدم. با گروهی که ایشان تشکیل داده بود و سرپرستی آن را بر عهده داشت، کارهای خوبی ارائه دادم که باعث مطرح شدن من در جامعه شد. در واقع او مرا به جامعه شناساند. صمیمانه عرض می‌کنم که او را دوست داشته‌ام، دوست دارم و خواهم داشت و در فراق او غم بزرگی را بر دوش تحمل می‌کنم. ضایعه‌ی درگذشت او بسیار تأسف‌برانگیز است. غمی بزرگ که همه در آن شریک هستیم.

 

 

حسن ناهید

 

استاد پایور در اداره‌ی هنرهای زیبای قدیم که بعد به وزارت فرهنگ و هنر تغییر کرد و حالا هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نامیده می‌شود دو ارکستر داشتند.

اولی ارکستری ۱۰ نفره بود که از تمام دیپلمه‌های اول هنرستان؛ مثل استاد هوشنگ ظریف، خانم پروین صالح، آقایان حسن منوچهری، فرهادپور و دیگران تشکیل شده بود.

این گروه با خواننده‌های مختلف؛ چه خواننده‌های وزارت فرهنگ و هنر و چه خواننده‌های رادیو کار می‌کرد.

یک ارکستر کوچک دیگر هم ایشان داشتند که از استادانی هم‌چون زنده‌یاد حسین تهرانی، اصغر بهاری، جلیل شهناز، خود استاد پایور و بنده تشکیل می‌شد.

این گروه کوچک شش نفره هم، با خواننده‌های مختلف، برنامه‌هایی در خارج و داخل کشور داشت و نیز به صورت کنسرت، در رادیو هم کار می‌کردند.

در مورد خصائل استاد پایور زبان من قاصر است که بخواهم در مورد ایشان حرف بزنم. باید بگویم که بعد از ۵۶ سال کار موسیقی و حدود ۴۵ سال کار با استاد پایور، بسیاری از نکات برجسته‌ی اخلاقی را از ایشان آموختم.

شاید بد نباشد که بگویم مهم‌ترین ویژگی استاد، وقت شناسی آن بزرگوار بود. ایشان دارای خصائل انسانی ویژه‌ای بودند.

استاد پایور در نظم و ترتیب درست مثل یک ساعت اتمی دقیق و منظم بودند. اگر موقع تمرین یک دقیقه زمان آنتراکت داشتیم، ایشان همان یک دقیقه را تخفیف نمی‌دادند. مثلآ اگر ساعت ده‌ونیم آنتراکت شروع می‌شد و ساعت ده و بیست و نه دقیقه بود می‌گفتند یک‌دور دیگر بزنیم تا بشود ده و نیم.

یکی دیگر از خصوصیات بارز استاد پایور این بود که ایشان یا برنامه قبول نمی‌کردند یا اگر قبول می‌کردند به بهترین نحو ممکن آن را اجرا می‌کردند. همه‌ی ما هم اخلاق استاد پایور را می‌شناختیم.

شاید بشود گفت ارکستر ما تنها ارکستری بود که طی مدتی طولانی، هیچ‌کدام از اعضاء خود را عوض نکرد.

 

 

میلاد کیایی:

باید گفت به مفهوم واقعی کلمه، بنیانگذار مکتب سنتور نوازی ایران استاد فرامرز پایور بود. از ویژگی‌های شخصیت ایشان داشتن دیسیپلین بود. بسیار زیاد!

به جرات می‌توانم بگویم من در تمام طول عمرم و پنجاه سالی که در کار موسیقی فعالیت داشته‌ام، کمتر موسیقی‌دانی را سراغ دیده‌ام که این‌طور دیسیپلین کاری داشته باشد و منظم بوده باشد.

یادم می‌آید هفت، هشت ساله بودم به همراه پدرم در یک محفل هنری شرکت داشتم. استاد ابولحسن صبا که افتخارش این بود که شاگردی چون فرامرز پایور را تربیت کرده است، عنوان می‌کرد که:

” فرامرز پایور هویتی بخشید در مکتب‌نوازی سنتور و او در آینده از افتخارات موسیقی ایران خواهد بود “

در آن سال‌های دور این‌را خودم از استاد بزرگ موسیقی ایران استاد صبا شنیدم.

شاید یکی از دلایل این‌که استاد پایور دچار سکته‌ی مغزی شدند؛ پرکاری ایشان بود. تمام وقت‌‌شان یا صرف آموزش به شاگردان‌شان بود که خودشان تربیت کردند و تحویل اجتماع دادند یا تنظیم آهنگ‌های بسیار زیبا. البته به کار بازسازی آهنگ‌های جاوادنه‌ی موسیقی ملی و یا ساخت آهنگ هم می‌پرداختند.

ایشان کارهای زیادی کردند که اگر بخواهم نام ببرم باید صدها اثر را ذکر کنم. آثارشان یکی از یکی زیباتر، فنی‌تر و سرشار از تکنیک بود.

یکی از ویژگی‌های دیگر استاد پایور، تکنیک ایشان در سنتور بود. در واقع تا قبل از ایشان چنین تکنیکی را ما نداشتیم و این یک واقعیتی است. ایشان نقطه‌ی عطفی در سنتور نوازی ایران بودند.

تاریخ در مورد آثار زیبا و به یاد ماندنی این استاد بزرگ قضاوت خواهد کرد.

 

حمید متبسم

 

استاد فرامرز پایور را هم نسلان من از دیرباز می‌شناسند، آنکه دستی بر سنتور دارد، فرزند اوست، آنکه آواز می‌خواند، تصنیف‌هایش را خوانده، آنکه در کار گروه‌نوازی است از او آموخته، آنکه شنونده جستجوگر موسیقی ‌است، کتابش را خوانده و او را به عنوان نماینده سرشناس موسیقی فاخر می‌شناسد و غیر نیز گوش جانش از ترنم او مسرور است.

پائیز سال هزار و سیصد و پنجاه و چهار برای اولین‌بار به کنسرت رفتم. تالار رودکی؛ ارکستر سازهای ملی به سرپرستی و آهنگسازی فرامرز پایور.

می‌توانی تصور کنی؟ باید شاکر باشی، این یک هدیه‌ی آسمانی ست!

برای اولین بار از اینکه می‌خواهم موسیقی‌دان بشوم احساس غرور کردم و برای اولین بار با تمام وجود احساس کردم که چه محترم است، موسیقی!

او هنرمندانه زیست و سایه‌اش همیشه بر سر موسیقی ماست.