حمله، حمله

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

هفته دوم شهریورماه راروز بروز با حمله رقم زده اند. خانواده “حاکم سابق لیبی” گریخته اند، ماهرویان محافظش دستگیر شده اند، تاحالا ۷۰ میلیارد دلار از ثروتش رو شده است و خود در زادگاهش دنبال سوراخ موش می گردد. خبر ندارد که عشاق دست به گردنش در تهران اعتراف کرده اند که با ناتو برای فتح لیبی همراه بوده اند.

فرمانده شورای انتقالی لیبی فرمان آخرین حمله را می دهد. معلوم نیست وقتی دارد نامه رسیده ازتهران را می خواند، به تمسخر لبخندی می زندو یا از بوی گندریا چهره در هم می کشد. ایران، شورای انتقالی لیبی را هنوز به رسمیت نشناخته، ولی وزیر خارجه، رئیس اش رابه تهران دعوت کرده است.

این برگ سوخته عینا در سوریه هم رو می شود. مخالفان بشار اسد،یکشبه از بازی خوردگان آمریکا واسرائیل تبدیل می شوندبه “معترضین خودجوش و متدین .

 جمهوری اسلامی و حزب اله لبنان هشدار داده اند در صورت حمله به سوریه منطقه را به آتش می کشند و هر دو هم دارند با رهبران مخالفین بشاراسد نرد عشق می بازند.

محمود احمدی‌نژاد، پرچم آزادی و عدالت بدست می گیرد و خواهان “حق انتخابات، آزادی و عدالت برای مردم سوریه” می شود. نه فرمایش همین دوسه روزپیش “رهبر معظم” یادش است که “آمریکایی‌ها با تلاش برای شبیه‌سازی حوادث مصر، تونس، یمن ولیبی در سوریه سعی می‌کنند این کشور را که در خط مقاومت قرار دارد دچار مشکل کنند” و نه حتی حرف، چند روز پیش خودش: “غربی‌ها امید دارند به سوریه حمله کنند، همان گونه که در لیبی دخالت کردند.”

فیگارو می نویسد: “ناظران نرمش موضع ایران نسبت به تحولات سوریه را نشانه نزدیک بودن سقوط بشار اسد قلمداد می کنند.” رویترز، از تشکیل شورای ملی مخالفان خبر می دهد. این شورای 120نفره قرار است پس از سرنگونی حکومت بشار اسد، به انتقال قدرت در این کشور کمک کند. وائل میرزا، دانشمند و سیاستمدار سوری که نقش عمده‌ای در تهیه لیست نامزدهای این شورا بازی کرده ‌است، می گوید: “این شورا صدایی معتبر برای انقلاب دموکراتیک سوریه خواهد بود.”

مهم نیست که رهبر اخوان‌المسلمین مصر برای چندمین بارگفته باشد “نظام ایران سرمشق ما نیست” جمهوری اسلامی  در عمل آزادی و عدالت را به جهانیان عرضه می کند تا مبادا مردم لیبی وسوریه به اشتباه بیافتند.

 سازمان حفاظت محیط ‌زیست گفته است: “اگر ‌دریاچه ارومیه خشک شود ۶ میلیون نفر مردم ساکن در این منطقه با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.” و بخشی از این جمعیت میلیونی به خیابان آمده اند تافقط بگویند: “دریاچه ارومیه جان می‌دهد.”

مسلمانان اهل سنت کشور که اجازه ندارند نماز عید فطررا به “دین خودشان” بخوانند، می گویند “اقلا بگذارید نمازمان را بخوانیم.” حتی مولوی عبدالمجید، از علمای اهل سنت ایران و رئیس دفتر امام جماعت زاهدان دست بدامان کبریائی “مقام معظم رهبری” می شود.

هفته ای است که “مقام عظمای ولایت” برای نخستین بار با تمام کابینه خود ظاهر شده و “منحرفین” و در راسشان رحیم مشائی را همراه هیئت دولت پذیرفته اند، و دستور داده اند: “انتقاد نباید طوری باشد که پازل دشمن را کامل کند.”

معلوم نیست همراهی با ناتو در لیبی و دور زدن متحد استراتژیک در سوریه، پازل دشمن را تکمیل می کند یا حرفهای مظلومانه مردم آذربایجان و اهل سنت. هرچه هست، اوباش به مردم آذربایجان حمله می برند و پلیس امنیت مانع از برگزاری نماز عید فطر اهل سنت در نقاط مختلف تهران و بسیاری از شهرهای دیگر می شود.

حمله جمهوری اسلامی به جی میل لو می رود. و شیخ دلاور کهنسال مهدی کروبی در حبس خانگی هم موردحمله قرار می گیرد. اورابه خانه امن می برند تا شاید به دامان “اسلام ناب محمدی” بر گردد، بدرستی انتخابات پیشین اعتراف کند و دستوراین هفته “آقا” را برچشم بگذارد: “بجای تأکید بر ایران قبل از اسلام، بر ایران بعد از اسلام تأکید شود.” و مهمتر از همه یادش باشد: “انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی نباید به چالشی برای امنیت ملی تبدیل شود.”

شیخ که بعد از هفت ما ه با خانواده اش ملاقات می کند،آب پاکی روی دست “آقا” ومامورانش می ریزد:” من بر مواضع و عقاید فکری خود استوار ایستاده ام و ذره ای از مواضع خود کوتاه نخواهم آمد.”

مواضع مهدی کروبی احتمالا با خاتمی ودیگران برای حضور در انتخابات  یکی  وصدالبته”امری بی خود” است. این را حضرت آیت اله مهدوی فرموده اند و بعنوان حمله نفس گیری از روی صندلی چرخداری که مدتهاست لب گور ایستاده است. حالا بگذار رئیس جمهور سابق ایران، بازهم بگوید: “بیش از همیشه به اطمینان خاطر برای تأمین حقوق و حرمت و معیشت مردم و امکان دخالت آزادانه در تعیین سرنوشت و رفع و دفع مشکلات داخلی و خطرات خارجی نیازمندیم.”

حمله در زمینه های دیگر هم در راس امور است.سردار قاسم سلیمانی، از تسخیر تام وتمام سنگر وزارت نفت نفس تازه کرده ونکرده به کمپانی های نفتی استکباری حمله می برد وبرای اینکه توی دهان شل و توتال بزند، یک قرارداد۵۰۰ میلیون دلاری را برای قرارگاه خاتم الانبیا نهایی می کند. سر دار بر خلاف پیشینیان خودکه کشور را از واردات بنزین بی‌نیاز خوانده بودند، مجوز واردات ۱۴میلیون لیتر بنزین با اکتان بالا را صادر می کند تا با بنزین تولید داخل ممزوج شود.

لابد شرکت گازپروم روسیه ـ- بزرگترین شرکت گازی جهان -ـ هم در ادامه حمله از طرح توسعه میدان مشترک نفتی آذر کنار گذاشته می شود.

مشکل نفت کلا حل می شود و حمله واردات داروئی چین وهند به صنعت داروسازی ایران، نتایج ثمر بخش خودرا روشن می کند: “این صنعت می رود تا به سرنوشت بسیاری از صنایع دیگر مبتلا شود که به دلیل تحریم و سیاست‌های غلط دولت ورشکسته و نابود شده‌اند.”

عین این اتفاق هم در عرصه اخلاق روی می دهد. حمله بی امان سی واندی ساله به ویدئو وماهواره و اینترنت نتیجه می دهد و دشمن در “جدایی مردم از دین و تهی کردن نظام” تو دهنی عجیب و غریبی می خورد.

 ابراهیم براتی، معاون اطلاعات سپاه فجر استان فارس با افتخار آمار “تکان دهنده ای” را اعلام می کند: “50 درصد مردم – یعنی 37 میلیون نفر- از ماهواره استفاده می کنند. در زمینه استفاده کاربران اینترنت از سایت‌های غیراخلاقی در بین ۱۸۲ کشور جهان تهران مقام نخست و شیراز رتبه پانزدهم را به خود اختصاص داده است.”

در هفته ای که حمله آمریکا به القاعده دستاورد تازه ای داشته و عطیه عبدالرحمن، نفر دوم القاعده وجانشین بن لادن با استفاده ازهواپیمای بدون سرنشین در پاکستان کشته شده است، احمدوحیدی وزیر دفاع جمهوری اسلامی می‌گوید ایران خط تولید الیاف کربن راه‌اندازی کرده است.و فریدون عباسی که از یک حمله تروریستی جان سالم بدر برد وشدرئیس سازمان انرژی اتمی، می گوید:“بیش از نیاز راکتور تهران اورانیوم ۲۰ درصدی تولید کرده ایم.”

نتیجه؟ تهدید به حمله نظامی از زبان نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه: “جاه طلبی برنامه اتمی ـ نظامی و بالستیک[ ایران]تهدید فزاینده ای را شکل داده است که احتمال دارد به حمله پیشگیرانه به تاسیسات ایران منجر شود که این می تواند بحران بزرگی را به وجود بیاورد و فرانسه به هر قیمتی خواهان اجتناب از آن است.”

هفته دوم شهریور ماه 1390 به انجام می رسد. سردار نقدی معروف، از ورزشکارانی که “دل‌درد شجاعانه” گرفتند و برای مقابله با تیم والیبال اسرائیل به میدان نرفتند، تجلیل می کند. سردار پاشایی، قهرمان کشتی فرنگی جهان که بناچار ایران را واگذاشت و به آمریکا رفت، انگار جواب شکنجه گر زاده عراق و همه طالبان شیعه همتای او را می دهد:” در ایران شرافت و انسانیت را قربانی می‌کنند.” و ایران بیاد می آورد که پهلوانانی از تبار پوریای ولی و غلامرضا تختی داشت.

عبدالعلی بازرگان”دل درد شجاعانه” را در نمای عمومی می بیند:“در هر حال بحران عظیمی که جامعه امروز ایران را در بر گرفته، بیش و پیش از بحران گسترده سیاسی و اقتصادی، بحران اخلاقی و اجتماعی است که تا این بحران سامان نیابد و به حکم قرآن نفسیات یک ملت تغییر نکند، سرنوشت آن تغییری نخواهد کرد.”

فضل الرحمن اوریا، روزنامه نگار افغانی در برنامه گفت وگوی زنده شبکه خبر حرفی می زند که به مرداول دنیای مجازی تبدیلش می کند:“در حال حاضر ایران تنها کشور دنیا است که در انزوای کامل و بحران عمیقی به سر می برد و با هیچ یک از همسایگان خود رابطه دوستانه ندارد.”

آزادی چندین زندانی سیاسی و سخنان آیت اله خامنه ای، حکایت از مهندسی دقیقی برای انتخابات آینده می کند. اما انگار گوش شنوائی برای شنیدن سخنان محمدخاتمی نیست:“ملت‌ها بیدار شده اند٬ آزادی می‌خواهند٬ رفع حالت فوق العاده سرکوب و اختناق را طلب می‌کنند، عزت پایمال شده خود را در برابر دیکتاتور‌ها باز می‌جویند. انتخابات آزاد و حکومت‌های مردمی را طلب می‌کنند. مطمئنا این موج همچنان ادامه خواهد یافت و دیر یا زود همه نظام‌های خودکامه وحکومت‌هایی را که از زمان عقبند خواهد گرفت افسوس که خودکامگان نمی‌توانند مقتضیات زمان خود و حق و حرمت مردم را دریابند و اگر هم در یابند وقتی است که دیر شده است.”

و تینوش نظم جو، تکه ای از گفت وگوی نمایش در حال تمرینش راروی فیس بوک می گذارد:

دانید بدانید که پس از ما
دیگرانی می آیند
صبورتر سمج تر
قوی تر خبره تر
و یک به یک پس می گیرند از شما
آن چه از ما ربودید
و اما تکیه کلام شان
همان ترانه هایی خواهد بود
که ما روزی سروده بودیم…