نظام و کش

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

کار”نظام مقدس جمهوری اسلامی” از کشاکش به کش می رسد در نیمه دوم مهرماه 1390. 

رئیس جمهور” نظام” بدون ملائک و هاله نور” دشمن را در قلب سرزمین خودش مورد حمله قرار” می دهد و” زمین گیر می کند” و با طرح متوقف کردن غنی سازی از اجلاس سازمان ملل بر می گردد تا در تلویزیون سردار ضرغامی فتوحات اش را در صحنه جهانی اعلام کند. آمار مفصلی هم از رشداقتصادی کشور می دهد.

امریکا ، بلافاصله متوقف کردن غنی سازی اورانیوم را “وعدۀ توخالی” توصیف می کند.

محمود عباس درهمان اجلاس خواستار تشکیل کشور فلسطین می شود. بنیامین نتانیاهو که بلافاصله پس از عباس پشت تریبون قرار می گیرد،دنبال کلامی برای کاستن از تاثیر سخن محمود عباس می گردد. موفق نمی شود. درمانده و ناتوان، به اسرائیل بر می گردد.  فشار ناشی  از اقدام محمود عباس آنقدر سنگین است که نتانیاهو به شکوه در می آید:“احتمال دارد که فلسطینی‌ها در کسب شناسایی از سازمان ملل متحد برای کشورفلسطین موفق شوند. “

 درتهران، خالد مشعل اقدام شجاعانه ابومازن را می ستاید. و ناگهان “ رهبر فرزانه” در میان حیرت همگان به یاری اسرائیل می آید:” هر طرحی که بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است .هر طرح عملیاتی باید بر مبنای اصل«همه‌ فلسطین برای همه‌ مردم فلسطین»باشد. فلسطینِ «از نهر تا بحر» از رود اردن تا سواحل دریای مدیترانه است، نه حتی یک وجب کمتر.”

نخست‌وزیر درمانده اسرائیل بلافاصله اهمیت “نجات بخش” سخنان خامنه‌ای را برای خود و دولتش درمی یابد و اعلام می کند:“اظهارات اهریمنی حکومت آیت‌الله‌ها در ایران در مورد نابودی کشور اسرائیل، ایستادگی قاطع دولت اسرائیل را در زمینه تدابیر امنیتی اسرائیل و این درخواست ما را که اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت شناخته شود، مورد تاکید قرار می‌دهد.”

و به این ترتیب، نقش نظام درمدیریت جهان آشکار می گردد و  مسائل خارجی از موضع اقتدار حل و فصل می شود. می ماند دو مساله داخلی: بزرگترین اختلاس کشور در آزادترین کشور دنیا و در زمان استقرار پاک ترین دولت تاریخ. و زیباسازی صورت رحیم مشائی که انگار در نقش “ صورت زخمی” از آمریکا برگشته است.

 

“سرداران بد نام نظام” کوشیده اند تا مساله اول را منحرف کنند و به فراموشی بسپارند. خاوری، مدیرعامل مستعفی بانک ملی” کیسه بوکس دو جناح” شده است.برادر حسین و کیهان  همه تلاش خود را برای منحرف کردن افکار عمومی از واقعیات پشت بکار برده اندو نا کام مانده اند. پای محمد خاتمی را وسط کشیده اند و به جائی نرسیده اند. رقم اختلاس را کم کرده اند و فایده ای نبخشیده است. ظاهرا معجزه رساندن تیراژ کیهان از 500 هزار نسخه در سال 1356 به 5 هزار شماره در سال 1390، اینجا تاثیرش را نشان می دهد.

محسنی اژه ای سود جناحش در نبرد گرگها را در پیگیری موضوع می بیند:” مبلغ، همان ۳ هزار میلیارد تومان است. جرمی که واقع شده یک فساد بزرگ است و باید برخورد متناسب با آن باشد. قوه قضاییه مصمم است بدون تبعیض، اغماض و خط قرمزی به جز ملاحظه شرع و قانون با این موضوع برخورد کند.”

مهدی خزعلی در وبسایت خود، تا آستانه اعلام نام فردی که در راس پرونده اختلاس قرار دارد پیش  می رود و می نویسد که رئیس فراری بانک ملی “آخرین حلقه این فساد و غارت” است.

11 نماینده مجلس که انگار یادشان رفته هفته گذشته” نوکری قدرت” را قانونی کرده اند، خواستار رسیدگی به “احتمال زد و بندهای کثیف بین صاحبان قدرت و ثروت” می شوند. سخن از سرداران سپاه  به میان می آید. فریدون خاوند – اقتصاد دان- بحت اختلاس مهمتری را به میان می کشد:” اختلاس یارانه ای به معنای برداشت از منابع غیر مجاز برای پرداخت یارانه نقدی، از لحاظ پیامدهای درازمدت اقتصادی آن بسیار ویرانگر تر از «اختلاس بانکی» است که این روزها از آن زیاد صحبت می شود.”

 و درست همین جا مقام رهبری پیدایشان می شود و از رسانه‌‌ها می خواهند موضوع اختلاس‌ها را “کش” ندهند.

نمایندگان بلافاصله حرف خود را درمورد اختلاس پس می گیرند. اما کش هنوز شامل موارد دیگر نشده است.داریوش قنبری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس می گوید:“آمار  دولت بیشتر به جوک شبیه است تا به واقعیت.”

معلوم نیست پرداخت کمک نجومی به آخرین دیکتاتور اروپا هم جوک است یا واقعیت.

د رهفته ای که نرخ واقعی بیکاری در ایران به۳۰ درصد می‌رسد، اعتصاب ۱۵۰۰ کارگرگرسنه مجتمع پتروشیمی بندر امام هفتمین روز را پشت سر می گذارد،رسما اعلام می شود که  بیش از ۴۰ درصد کارگران قراردادی حداقل مزد را دریافت می‌کنند؛خبر

 کمک۳۰۰ میلیون یورو یی جمهوری اسلامی به اقتصاد ورشکسته یک کشوربه رسانه ها راه می یابد. بلاروس برهبری الکساندر لوکاشنکو- معروف به آخرین دیکتاتور اروپا- پیشتر ازچین وام گرفته بود که این هفته همراه روسیه  قطعنامه شورای امنیت علیه بشار اسد را وتو می کند. دست همه دیکتاتورها در دست هم است تا می رسد به هوگوچاوز سرخ که برای نجات قذافی دعا دست به دعا می برد:” لیبیایی‌ها در حال ایستادگی در مقابل حمله و تهاجم هستند. از خدا می‌خواهم تا جان معمر قذافی، برادرمان را حفظ کند. آنها در حال تعقیب کردنش هستند تا او را بکشند.”

 

هفته ای است که رییس فناوری سازمان بسیج دانش آموزی اعلام می کند:“۱۷ میلیون ایرانی در وب سایت فیس بوک عضویت دارند و این در حالی است که این سایت در ایران فیلتر است. فیلترینگ اینترنت کارایی ندارد.”

اما سرکوب بی وقفه ادامه دارد.ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، از صدور حکم شش سال زندان برای محسن آرمین، نماینده مجلس ششم و سخنگوی مجاهدین انقلاب اسلامی، انتقاد می کند.عفو بین الملل به ادامه “بازداشت خودسرانه” میر حسین موسوی و مهدی کروبی اعتراض دارد. یوسف ندرخانی ، مرگ را می پذیرد اما از اعتقادش دست بر نمی دارد. طبق معمول اتهام این ایرانی مسیحی شده  رنگ فساد می گیرد:“تجاوزهای مکرر و اخاذی‌”

پیتر هاروکس، مدیر سرویس جهانی بی بی سی اعلام می کند:” ماموران دولت ایران به بازداشت، بازجویی و ارعاب خویشاوندان کارکنان ایرانی بی بی سی دست زده اند .“  و یورش به سینما گران به موج جدید بازداشت روزنامه‌نگاران پیوند می خورد.

علت گسترش موجی و مدام فضای ترس و ارعاب را می توان در سخنان محمد رضا باهنر یافت:” انتخابات مجلس نهم بزرگترین تحول سیاسی در چند ماه آینده است. فتنه‌گران دست از فتنه برنداشته و نمی‌دارند. ‌مجلس نهم و انتخابات آن علاوه بر حساسیت‌هایی که همه‌ انتخابات‌ها در کشور دارند، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است. ‌اولین و مهمترین ویژگی خاص این انتخابات این است که اولین انتخاب بعد از فتنه سال ۸۸ است.”

محمد رضا نقدی، نیروی تحت امر خود را برای ادامه کودتا آماده کرده است:” هرگونه ساز و کاری برای نظارت بر روند انتخابات، غیر ضروری است. بسیج به «تامین امنیت صندوق ها» کمک می کند.”

یکی از فتنه گران باید آیت اله دستغیب باشد که نامه تاریخی دیگری به مجلس خبرگان  می نویسد .از مهدوی کنی می پرسد:” از چه نظامی دفاع می‌کنید؟ آیا این نظام با اینهمه تخلف، باز هم اسلامی است؟” او هم  مانند محمد خاتمی و عبداله نوری که باهم دیدار می کنند، خواستار انتخابات آزاد است. محمد رضا خاتمی هم حرفش این است:“در انتخابات شرکت نمی کنیم.”

و در این فضای متشنج و رعب آور، رحیم مشائی برای دومین جراحی زیبائی زیر تیغ می رود. بنده خدا مشکل افتادگی پلک و خشکی قرنیه دارد.

پائیز دیگری است.اختلاس و دزدی مملکت را برداشته است. این را محمد رضاخاتمی به صراحت می گوید. در سخنان خاتمی و نوری و دستغیب ترس از خطری که ایران را تهدید می کند، موج می زند.

سیدمهدی شجاعی،‌ نویسنده ای که دارد قدم به قدم به راه محمد نوری زاد می رود، بعد از مدتها به سخن می آید: “ما در سراشیبی اضمحلال فرهنگی حرکت می کنیم. وقتی یک مقام ارشد اجرایی به راحتی دروغ بگوید و تهمت بزند، نتیجه این می‌شود که برسیم به این وضعی که امروز شاهد آنیم. وقتی شاهد هستیم که امروز ارزش و ضدارزش جای خود را عوض می‌کند، شک نکنید که سراشیبی سقوط در کشور آغاز می‌شود ـ که شده است.”

 

و روز انتشار”نگاه هفته” روز تولد شیخ دلاور است. تولدت مبارک هم سلول ستمشاهی. حرف هایت را روی فیس بوک گذاشته اند و من دوباره می نویسمشان:

فرزندان من، روزی در هــــمــــیــــن نــــزدیــــکــــی ها ، کشور از آن شـــــــــــــمــــــــــــــــا خــــــــواهـــــــد بود .تجربه نشان داده که فضای ترس و خفقان باقی نخواهد ماند . دروغ ، تزویر و ریــــــــا هیچگاه پایدار نیست . باید حضور خود را در صحنه حفظ کرد ، چرا که خار چشم بدخواهان ملت ایران حضور در صحنه است.

تمامیت خواهان و انحصار طلبان به دنبال نا امید کردن مردم هستند ، اما جایی که امیدواری و ایستادگی در مقابل آن ها وجود داشته باشد ، مسلما مجبور به عقب نشینی خواهند بود.