نفوذ در حیاط خلوت آمریکا

نویسنده

» تحلیل لا ناسیون از سیاست ایران در آمریکای جنوبی

ایبان پتریا

یادداشت تفاهمی که دولت آرژانتین با ایران به امضاء رساند و مجلس ما نیز آن را تصویب کرد، در شرایط امروز آمریکای جنوبی یک مورد خاص از بهبود روابط است. برعکس طی سال های اخیر گروهی از کشورهای منطقه در چارچوب برنامه های خود دایر بر ایجاد ارتباط با جهان، روابطی را با این کشور خاورمیانه ای برقرار کرده اند. ولی در این خصوص سه تفاوت بزرگ وجود دارد: ما یک حمله تروریستی را با گوشت و استخوان خود لمس کرده ایم؛ سیاست خارجی ما همواره به طور سنتی مقوله حقوق بشر، و نه معیارهای اصولگرایانه، را سرلوحه فعالیت های خویش قرار داده؛ و سوم اینکه آرژانتین برخلاف هر کشور دیگری در آمریکای جنوبی، همواره دارای یک سیاست فعال و مسؤولیت پذیر در برابر رویارویی های گسترده این منطقه بوده است.

ایجاد رابطه با ایران، به عنوان مثال، یکی از محورهایی بود که رییس جمهور لولا سعی داشت ازطریق آن موقعیت برزیل را به عنوان یک عامل جهانی تثبیت سازد. محمود احمدی نژاد که به دلیل اظهارات اش در مورد هولوکاست و اسراییل به شدت مورد مؤاخذه قرار گرفته، در سال ۲۰۰۹ به برزیل رفت و لولا یک سال پس از آن به ایران سفر کرد. آنها اسناد بسیاری را برای همکاری های دوجانبه امضاء کردند: قراردادهای بازرگانی، امکان گشایش اعتبار، همکاری در زمینه فن آوری و بخش های مربوط به انرژی، و توافق نامه ای با حضور ترکیه به هدف تبادل سوخت اتمی که قرار بود ازسوی آژانس اتمی مورد نظارت قرار گیرد.

مورد آخر به ویژه در چارچوب مذاکرات مربوط به برنامه هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل مورد بررسی قرار گرفت. در سال ۲۰۱۰، ترکیه و برزیل به عنوان اعضای غیردائمی شورای امنیت، به یکی از قطعنامه ها که تحریم هایی را علیه برنامه غنی سازی اورانیوم ایران اعمال می کرد، رأی منفی دادند. و این اقدامی تناقض آمیز بود که به ویژه انتقاد ایالات متحده و دیگر کشورها را برانگیخت.

روابط با اکوادور پس از اینکه رییس جمهور “رافائل کوره آ” احمدی نژاد را به مراسم تحلیف خود دعوت کرد بهبود یافت. در سال ۲۰۰۷ این دو رییس دولت به این نتیجه رسیدند که ایران یک سفارت در اکوادور تأسیس کند. سال بعد از آن، کوره آ به ایران سفر کرد و چند قرارداد علمی و همچنین قراردادهایی در زمینه انرژی و کشاورزی به امضاء رساند. ازطرف دیگر، بانک مرکزی اکوادور از برقراری روابط با بانک توسعه صادرات ایران خبر داد تا تسهیلاتی در تجارت بین دو کشور ایجاد شود و این درحالی بود که یک ماه بعد، این نهاد ازسوی دفتر کنترل دارایی های خارجی آمریکا به دلیل ارائه خدمات مالی به ایران و کمک در روند پیشرفت برنامه اتمی این کشور مورد تحریم قرار گرفت.

در اوایل سال ۲۰۰۹، ایران پذیرفت که بودجه ساخت دو نیروگاه را در اکوادور تأمین کند و درهمین راستا یک وام ۴۰ میلیون دلاری به این کشور اعطا کرد. احمدی نژاد اخیراً در سال ۲۰۱۲ در آخرین مرحله از سفرهایش به آمریکای لاتین، به اکوادور رفت. او در این سفر همچنین با رؤسای دولت های ونزوئلا، نیکاراگوئه، کوبا و برزیل نیز دیدار کرد. این کشورها مذاکراتی را برای خرید نفت ایران به ارزش ۴۰۰ میلیون دلار آغاز کردند.

روابط با بولیوی در سال ۲۰۰۷ تشدید یافت که نتیجه آن سه بار سفر احمدی نژاد به بولیوی و دو بار سفر “اوو مورالس” به ایران بود. این دو کشور در سال ۲۰۱۰ چندین توافق نامه همکاری در زمینه های توسعه انرژی اتمی، تولید باتری های لیتیومی، و ساخت هواپیما و هلی کوپتر برای انجام آموزش های نظامی توسط دولت بولیوی به امضاء رساندند. آنها همچنین درخصوص گشایش شعبه ای از بانک توسعه صادرات ایران در بولیوی و تأسیس یک بانک دوملیتی به توافق رسیدند.

حمایت مورالس از برنامه هسته ای ایران بر همگان شناخته شده است. او پس از دیدار از ایران در سال ۲۰۱۰ گفت: “دلیلی ندارد که دروغ بگویم: یکی از موضوعاتی که قصد داریم با ایران در آن به پیشرفت برسیم، داشتن یک مرکز هسته ای برای امور مربوط به انرژی است.” یکی از رویدادهای قابل توجه در روابط بین دو کشور، سفر وزیر دفاع جمهوری اسلامی به بولیوی بود که در سال ۲۰۱۱ برای افتتاح مدرسه نظامی اتحادیه آلبا به این کشور سفر کرد. او یکی از متهمان سوءقصد تروریستی آمیا [مرکز همیاری یهودیان] در آرژانتین است و حکم دستگیری اش نیز از پلیس بین الملل خواسته شده. درنهایت، طی سفر احمدی نژاد در سال ۲۰۱۲ برای اولین بار توافق نامه ای در زمینه همکاری نظامی و تشدید مبارزات علیه قاچاق مواد مخدر که شامل آموزش دهی نیروهای بولیویایی در ایران بود، بین دو کشور به امضاء رسید.

بیشترین روابط جمهوری اسلامی در این منطقه، با کشور ونزوئلا انجام شده. چاوز از ابتدای دوره ریاست جمهوری اش تاکنون ۹ سفر رسمی به ایران انجام داده و این درحالی است که محمود احمدی نژاد نیز شش بار به ونزوئلا سفر کرده. شرکت نفت ملی ونزوئلا و شرکت پتروپارس یک همکاری مشترک را در زمینه بهره برداری از منطقه “آنسوآتگی” به امضاء رسانده اند. همین همکاری با شرکت های دولتی در زمینه پتروشیمی نیز مورد توافق قرار گرفته و این دو رییس دولت یک بانک دوملیتی نیز در تهران تأسیس کرده اند.

سال گذشته احمدی نژاد در سفر خود به ونزوئلا اعلام کرد که ایران در زمینه ساخت هواپیماهای بدون سرنشین به ونزوئلا کمک خواهد کرد. در این سفر همچنین قراردادی برای تأسیس یک پالایشگاه نفتی در سوریه به امضاء رسید. درحال حاضر جامعه بین المللی مظنون به آن است که سپاه پاسداران به نیروهای اطلاعاتی ونزوئلا آموزش می دهد و همچنین ایران درحال ساخت یک پایگاه موشکی در ونزوئلا است.

توجه داشته باشیم که رابطه با ایران برای برخی از این کشورها اولویت بیشتری نسبت به طرح همبستگی میان کشورهای آمریکای لاتین دارد. به عنوان نمونه می توان به رأی مجمع عمومی پلیس بین الملل در ارتباط با حکم جلب پنج تن از مسؤولان سابق ایرانی در سال ۲۰۰۷ اشاره کرد که مظنون به مشارکت در سوءقصد آمیا بودند. بی شک این یکی از موضوعات مهم برای کشور ماست. در آنجا برزیل از انجام این کار امتناع ورزید، ونزوئلا غایب بود و نیکاراگوئه و کوبا به نفع ایران رأی دادند. به بیان دیگر، بسیاری از نمایندگان کشورهای منطقه از دولت آرژانتین حمایت نکردند.

آیا نزدیک شدن آرژانتین به ایران به مانند رویکرد دیگر کشورهای منطقه است؟ خیر. در وهله اول باید خاطرنشان سازیم که بهبود روابط با ایران ازسوی طرفداران “محور بولیوی” انجام می شود، نه میان کشورهای “ائتلاف اقیانوس آرام”. دوم اینکه باید توجه داشته باشیم که حتی در داخل “محور بولیوی”، آرژانتین کشوری است که به نظر می رسد نسبت به معادلاتی که به مشارکت بین المللی خودش کمک می کند بی اعتناست. برزیل توافق نامه هایی را با ایران به امضاء رسانده، ولی ازسوی دیگر توافق نامه های استراتژیک، ازجمله نظامی نیز با ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا دارد تا در منافع خود تعادل ایجاد کند. ولی دیلما روسف روند عملکرد سلف خود را تغییر داد و به روابط با ایالات متحده ارجحیت بخشید. اکوادور نیز به همین ترتیب به ایالات متحده و بلژیک نزدیک شد تا اصلاحاتی در سیستم آموزشی خود ایجاد و از دلار به عنوان واحد پولی استفاده کند.

ولی تمامی این رویدادها می تواند نشان دهنده یک موضوع عمیق و درعین حال نگران کننده باشد. ظاهراً بخشی از آمریکای لاتین لزوماً با مسأله بهبود روابط با کشوری مانند ایران امروز مشکلی ندارد و این درحالی است که این کشور به شدت در زمینه حقوق بشر و تکثیر اتمی ازسوی شورای حقوق بشر، آژانس اتمی و شورای امنیت مورد انتقاد قرار گرفته. احتمالاً این شرایط در نزد اکثر همسایگان ما به معنی داشتن سیاست “واقع گرایانه” نیست. برای آرژانتین داستان متفاوت است. آرژانتین به عنوان محرک سیاسی آمریکای لاتین همواره یک بازیگر پرجاذبه بوده و در رویارویی های خاورمیانه نیز می تواند به دلیل سیاست خود در اعطای پناهندگی، پیشتاز مقوله حقوق بشر باشد. آرژانتین همچنین در زمینه جلوگیری از تکثیر اتمی و محدودسازی، آن هم در زمانی که تنها کشور منطقه به لحاظ فن آوری هسته ای بود، سرآمد دیگر کشورهای این منطقه محسوب می شود.

استنباط ما از رویدادهای اخیر و مغایرت ظاهری آنها با اصول و معیارهای دیپلماسی آرژانتین باعث نگرانی هایی در خارج و داخل، به ویژه در نزد خانواده های قربانیان سوءقصد آمیا شده است. انجام مذاکرات رسمی توسط دادگستری ما و دیگر کشورها با ایرانی که مظنون به حمایت از تروریسم است، برای آرژانتین بسیار بیشتر از همسایگانش خطرآفرین خواهد بود، چرا که در منطقه ای بسیار حساس و درگیر با مقوله های صلح و امنیت روی می دهد و همچنین اینکه ما از رویکردهای استراتژیک جهانی و جریانات بزرگ بازرگانی و مالی دور شده ایم. پس تعجبی ندارد که باراک اوباما از وزیر خارجه جدیدش، جان کری، خواسته باشد گزارشی از فعالیت های ایران در آمریکای لاتین تهیه کند. حال اگر فاصله گرفتن آرژانتین از “منشور دموکراتیک کشورهای آمریکایی” و همچنین “کمیسیون حقوق بشر کشورهای آمریکایی” را به وضعیت کنونی اضافه کنیم، خواهیم دید که پروژه فعلی درواقع قرار گرفتن در جهت مخالف جامعه بین المللی و حتی منطقه خودمان است. بی شک این راه خروجی پرخطر و مشکل آفرین است که با یک گمراهی ایدئولوژیک و حماقت بار توأم گشته.

منبع: لا ناسیون، اول مارس