با آماده شدن آمریکا و متحدان اروپایی و اسرائیلی برای انجام یک حمله غیرقانونی دیگر در خاورمیانه، ژئوپولیتیک استراتژی آمریکا نمیتواند از این روشنتر باشد.
آمریکا به رغم حرفهای بشردوستانه، به وضوح در حال پیشبرد یک برنامه نو-استعماری است تا با نابود کردن مخالفان باقیمانده در منطقه، هژمونی و سلطه خود را برقرار سازد.
تصاویر و ویدئوهایی که از هفته گذشته به اینترنت سرازیر شده مدعی یافتن نشانههایی از استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط رژیم اسد است. این یافتهها با اعلامیه دولت اوباما تلاقی میکند که استفاده از سلاح شیمیایی را خط قرمز می داند و پاسخ آن را دخالت نظامی در سوریه اعلام می کند.
با اینکه هنوز برای این ادعاها مدرک قابل اثباتی ارائه نشده اما طبلهای جنگ با صدای بلند به صدا درآمده است.
هر تحلیلگر عاقلی میتواند به سرعت نسبت به این ادعا شک کند. وقتی دولت اسد در حال پیروزی بر مخالفان در بیشتر شهرهای استراتژیک است چرا باید بهانه به دست بدهد و موجب دخالت نیروهای بینالمللی شود؟ یادتان باشد که سوریه در مقابل جرایم بینالمللی که توسط اسرائیل، ترکیه و دیگر عوامل منطقهای در دو سال گذشته علیه این کشور انجام شده، خودداری نشان داده است.
تمام اینها بسیاری را به این فکر میاندازد که آیا آمریکا واقعا به همین اندازه نادان است؟ آیا واشنگتن فکر میکند جنگ در سوریه به نفع خود و منافعش است؟ آنها ادعا میکنند که هدف از جنگ با سوریه تنها خود سوریه است. اما واقعیت این است که حمله غیرقانونی به سوریه گشایشی برای یک جنگ بزرگ منطقهای دیگر با هدف نهایی ایران است.
پس از انقلاب ایران در سال 1979 این کشور در مواجهه با خصومت آمریکا مجبور شد به تعداد محدود متحدان بینالمللی و منطقهای متکی باشد. بنابراین سوریه همیشه به عنوان یک شریک استراتژیک برای ایران محسوب می شده است. این کشور یک متحد مهم با مرز مشترک با اسرائیل است و همچنین به عنوان پلی میان ایران و حزبالله لبنان نقشآفرینی میکند. همچنین دولت شیعه و علوی سوریه با ایران شیعه یک دوستی طبیعی دارد. اما اهمیت این ارتباط تنها به این شباهتها ختم نمیشود.
با اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران بر سر برنامه هستهای این کشور، روابط تجاری میان ایران و سوریه اهمیت خاصی پیدا کرد. ایران که تقریبا به طور کامل از بازار جهانی انرژی دور افتاده بود به دنبال راههای جایگزینی برای فروش نفت و گاز خود میگشت.
مهمترین بخش این استراتژی قرارداد خط لوله گاز ایران-ـ عراق-ـ سوریه است که ماه گذشته امضاء شد. این خط لوله که گاز ایران را به مدیترانه و بازار یوروآسیا میرساند ضربه بزرگی به تلاشهای آمریکا و اسرائیل برای آوردن فشار اقتصادی به دولت ایران بود.
وقتی به بازیگران این جنگ نگاه میکنیم همهچیز روشنتر میشود. پادشاهیهای سنی خصوصا عربستان و قطر خواستار جنگ هستند تا هژمونی خود را خصوصا از لحاظ انرژی حفظ کنند. قطر که یکی از ثروتمندترین صادرکنندگان گاز جهان است، قرارداد خط لوله ایران به سوریه را تهدیدی علیه موقعیت این کشور می شمارد. عربستان نیز که همیشه با ایران شیعه مشکل داشته است سوریه را میدان جنگی غیر مستقیم با ایران میداند.
مسلما اسرائیل هم وجود دارد که بارها دست به اقدامات غیرقانونی نظامی زده و هدف نهایی آن نابود کردن ایران بزرگترین دشمنش در منطقه است.
البته اسرائیل یک بازیگر کاملا مستقل نیست. وقتی تل آویو خواهان خون ایرانیها است شاید واشنگتن صلاح را در مذاکره با ایران بر سر برنامه هستهای و برداشتن تحریمها ببیند. در این موقعیت، آمریکا، اتحادیه اروپا و اسرائیل در سوریه جنگافروزی میکنند تا ایران را که تا به اینجا از لحاظ سیاسی و اقتصادی منزوی شده، تضعیف کنند و به این ترتیب نشان دهند که نه تنها به صلح با ایران علاقهای ندارند بلکه خواستار نابودی آن کشور هستند.
همچنین بیثباتی و خشونت ادامهدار در عراق، نخست وزیری المالکی را که متحد کلیدی ایران است تضعیف کرده است. با وجود هرج و مرج در بغداد و دمشق برای ایران سخت است که حمایت از حزبالله را ادامه دهد. پس میتوان دید که هدف نهایی جنگ در سوریه از بین بردن هلال شیعه است که تا کنون در مقابل هژمونی طراحی شده توسط آمریکا، سوریه و عروسکهایشان در پادشاهیهای سنی مقاومت کردهاند.
چیزی که در هفتهها و ماههای اخیر نمایان شده این است که درگیری سوریه خیلی بزرگتر از خود سوریه است. درست مثل بالکان در 100 سال پیش که منطقه پر از باروت بود و رهبران غربی در آن با آتش بازی میکردند. نهایتا بازی این قدرت ها به یکی از بزرگترین تراژدیهای تاریخ بشریت ختم شد: جنگ جهانی اول. حالا که آمریکا برای جنگ آماده میشود بیایید دعا کنیم که قرار نباشد جنگ جهانی دیگری به راه بیفتد.
منبع: راشا تودی - 28 اوت 2013