البته آدم خوشحال می شود وقتی می بیند عده ای از سیاستمداران از آزادی منتقدان دفاع می کنند، بخصوص وقتی که می بینیم این نمایندگان همان هایی هستند که تا همین بیست دقیقه قبل خواستار اعدام موسوی و کروبی به عنوان رهبران منتقدان حکومت بودند. آدم خوشحال می شود وقتی می بیند گروهی از نمایندگان مجلس که تا همین نیم ساعت قبل خواستار ممنوعیت سخن و تصویر و وجود خاتمی بودند، حالا دارند از به خطر افتادن آزادی های مشروع مخالفان حرف می زنند. و واقعا آدم احساس شادی و خوشی می کند وقتی می بیند که نمایندگان مجلس که تا همین نیم ساعت قبل بزرگترین انتقادشان به دولت این بود که چرا به فیلمهای انتقادی اکران داده می شود و کتابهای مخالفان سیاسی کشور اجازه چاپ پیدا می کنند، حالا با شجاعت تمام از آزادی انتقاد مخالفان دفاع می کنند.
البته این افراد آزادیخواه ظلم ستیز عدالت پرور هنوز هم معتقدند که خاتمی باید خفه شود و موسوی و کروبی هم باید اعدام شوند و هاشمی هم اگر لای جرز دیوار برود بهتر است و اصولا هیچ روزنامه ای غیر از کیهان نباید منتشر شود و اصولا هیچ کسی از مخالفان حکومت نباید در صدا و سیما ظاهر شوند و کلا اگر همه منتقدان و مخالفان حکومت را اگر بیاندازند توی سطل اسید یا بیاندازند جلوی سگ های کیم جونگ ایل که مخالفان حکومت کره از جمله شوهر عمه را می خورند، خیلی خیلی بهتر است. اما همین عزیزان آزادیخواه منتقدپرور معتقدند که مخالفان دولت باید حق داشته باشند آزادانه انتقاد کنند.
از آنها می پرسیم: آیا منظورتان این است که منتقدان باید آزادانه بنویسند و فیلم بسازند و کار کنند؟ می گویند نه، مخالفان فرهنگی و هنرمندان منتقد که باید بروند بمیرند، ما معتقدیم که منتقدان دولت باید آزادی انتقاد کردن داشته باشند.
از آنها می پرسیم: آیا منظورتان این است که افراد می توانند از آزادی های اجتماعی و محدودیت های حقوق اجتماعی انتقاد کنند؟ طرف عصبانی می شود و می گوید: مطلقا! این افراد که طرفدار آزادی اجتماعی هستند یک مشت آدم فاسد مزدور هستند و همه شان باید اعدام شوند و اگر کسی به این افراد آزادی بدهد به اسلام و کشور و خدا و پیغمبر و امام زمان و انواع نایب الامام و مراجع و روحانیون و طلاب و گربه هایی که در خیابان های قم راه می روند، اهانت کرده و مطلقا حق وجود و حضور و بیان ندارد.
از آنها می پرسیم: یعنی شما معتقدید که منتقدان و مخالفان در دانشگاهها و اساتید دانشگاه حق دارند دولت و حکومت و مجلس را نقد کنند و باید آزادی انتقاد کردن را داشته باشند و مثلا درباره رشوه گرفتن نمایندگان مجلس از دولت سابق باید بتوانند حرف بزنند؟ طرف تبش می رود بالا و می گوید: کی همچین مزخرفی گفته؟ به دهان این منتقدین باید با بیل مکانیکی خاک ریخت و پرت شان کرد وسط خلیج فارس که همان جا غرق شوند و اصلا اینها حق مخالفت ندارند….
از آنها می پرسیم: پس شما طرفدار آزادی چی و کی هستید؟ طرف می گوید: ما باید آزادی داشته باشیم که بتوانیم از دولت انتقاد کنیم. می پرسم: شما کی هستید؟ می گوید: ما نمایندگان مجلس که منتقد دولت هستیم باید حق داشته باشیم از سیاست های دولت انتقاد کنیم.
می پرسم: یعنی می خواهید از آزادی بیان نمایندگان مجلس دفاع کنید؟ مثلا همین آقای مطهری که آمد دو کلمه حرف بزند ۱۲۵ درصد نمایندگان رفتند یقه طرف را جر دادند، از این به بعد باید حق اظهار نظر داشته باشد؟ منظورتان همین است؟ طرف خشمگین می شود و می گوید: غلط می کنند از سیاست های نظام انتقاد کنند، ما خودمان توی دهن این نماینده می زنیم، ما نماینده تعیین می کنیم.
می پرسم: پس شما خواهان چه نوع آزادی برای چه کسی هستید؟ می گوید: ما معتقدیم منتقدان سیاست هسته ای دولت باید حق داشته باشند که از توافق هسته ای دولت انتقاد کنند.
می گویم: همین دیروز دلواپسان مجلس و همین آقای نبویان و چند نفر دیگر اجلاس “تجربه تلخ اعتماد” را برگزار کردند و علیه توافق هسته ای و هیات مذاکره نظر دادند، چه چیز دیگری می خواهید؟ طرف بر و بر نگاه می کند و می گوید: “یعنی چه؟ حرف زدن که مهم نیست، ما آزادی حرف زدن داریم، هر روز هم داریم حرف می زنیم…..، ولی ما انتظار داریم وقتی می گوییم این هیات مذاکره خائن است و روحانی جاسوس است و ظریف منحرف است و کلا مذاکرات را باید بی خیال شد، دولت از حرف های ما استقبال کند و به ما نگوید که ما یک مشت بی سواد هستیم و بزدل هستیم و تازه به دوران رسیده هستیم و….”
می گویم: آهان! پس منطورتان از اینکه ما آزادی انتقاد نداریم این است که شما دوست دارید روحانی آزادی مخالفت کردن با شما را نداشته باشد و وقتی شما می گوئید روحانی و ظریف خائن هستند، آقای روحانی دست تان را ماچ کند و از شما تشکر کند؟ طرف با لبخندی تمام دندان می خندد و می گوید: ای قربون دهنت، دقیقا همین رو می خواهیم بگوئیم.
صد نماینده دلواپس مجلس ضمن ابراز نگرانی از سلب آزادی مشروع منتقدان، گفتند که ما از رییس جمهور انتظار داریم وقتی که ما می گوئیم دولت در مذاکرات ناموفق است، آقای روحانی از نظرات ما استقبال کند و از توهین هایی مانند بی سواد، بی شناسنامه، بزدل، بروند جهنم، تازه به دوران رسیده، نداشتن عقل سالم خودداری کند. در عوض ما حق داشته باشیم به دولت بگوییم آمریکایی، خائن، فتنه گر، بی عرضه و هر چیزی که دلمان می خواهد.
نتیجه گیری اخلاقی: طرف شفل رسمی اش این است که پول نزول می دهد و اگر نزول پولش دو دقیقه عقب بیافتد، تو را به زندان می اندازد ولی وقتی به او می گویی “نزولخور” احساس توهین می کند.
نتیجه گیری اقتصادی: طرف ۵ میلیارد تومان رشوه گرفته، محکوم شده، زندان هم رفته، بعد وقتی به او می گویی « دزد» ناراحت می شود.
نتیجه گیری اجتماعی: خیلی از کلمات توصیف افراد است، توهین نیست. کلماتی مثل بی سواد، بی شعور، دزد، تازه به دوران رسیده.
نتیجه گیری فلسفی: خیلی ها وقتی می گویند ما باید آزادی انتقاد داشته باشیم، منظورشان این است که رییس جمهور حق ندارد از خودش دفاع کند.