نیم نگاه ♦ جشنواره کن

محمد عبدی
محمد عبدی

شصتمین دوره جشنواره جهانی کن با انبوهی هیاهو به کار خود پایان داد. نگاهی داریم به فستیوال و جوایزش.

کن و داورانش

 

candefestival482davaran.jpg



شصتمین دوره جشنواره کن، امسال باشکوه تر از سال های قبل بود، چرا که بنا به سنت نانوشته، وجود رقم صفر در انتهای عدد دوره فستیوال- پنجاهمین، شصتمین و…- خودبخود اهمیت ویژه ای به آن می دهد. در نتیجه این بار همه چیز مفصل تر به نظر می رسید. حضور ستارگان سینما چشمگیرتر از سال گذشته بود؛ ستارگان آمریکایی از شارون استون تا جود لاو و جولیان مور، آسیایی از مگی چونگ تا گونگ لی، افرانسوی از کاترین دونو تا ژولیت بینوش، از آلن دلون ستاره طلایی دهه شصت سینمای اروپا تا آسیا آرجنتو- دختر داریو آرجنتو، فیلمساز ایتالیایی- که به ستاره این روزهای سینمای اروپا تبدیل شده و هر سه فیلمش در سال گذشته، در جشنواره امسال حضور داشت و این خود رکوردی محسوب می شود.

 

از سوی دیگر تجمع انبوهی فیلمساز برجسته در فستیوال امسال، خود رکوردی در این زمینه بود: قضیه از این قرار است که ژیل ژاکوب از 33 فیلمساز برجسته جهانی می خواهد که به مناسبت شصتمین دوره جشنواره کن، فیلم کوتاهی مرتبط با سینما بسازند.حاصل در فستیوال امسال به نمایش درامد با حضور 22 فیلمساز ؛ از تئو آنجلو پولوس تا جین کمپیون، از کیارستمی تا ژانگ ئیمو، مایکل چیمینو تا دیوید کراننبرگ، کوریسماکی تا پولانسکی تا خیلی های دیگر از برجسته ترین فیلمسازان معاصر دنیا که در یک لحظه باشکوه بر روی فرش های قرمز قرار گرفتند- و البته در جلسه مطبوعاتی- تا یکی از رکوردهای تاریخ سینما در اجتماع معروف ترین فیلمسازان دنیا در یک نقطه را رقم بزنند. از طرف دیگر حضور مارتین اسکورسیزی در یک جلسه مطبوعاتی، باضافه تارانتینو، کوئن ها، وونگ کار وای، دیوید فینچر، کیم کی دوک و گاس ون سنت با فیلم هایشان در جلسات مطبوعاتی، خود حال و هوایی دیگری به فستیوال داد.

اما داوری ها طبق معمول حرف و حدیث های زیادی برجا گذاشت. انتخاب فیلم “چهار ماه، سه هفته و دو روز” ساخته کریستیان مونگیو از رومانی به عنوان فیلم برتر و برنده نخل طلا، از ان اتفاقات نادر و غریب بود.

فیلم هرچند ارزش هایی دارد، اما اساساً- و در نهایت- فیلم چندان پخته ای نیست و تنها به عنوان یک تجربه قابل اعتناست. فضای سرد فیلم و تلخی حاکم برآن، چیز تازه ای نیست و فیلم در پرداخت این زشتی و خشونت فضا گاه موفق است- مثل صحنه های پیش از سقط جنین که تکان دهنده است و فیلمساز موفق می شود تلخی موقعیت شخصیت ها برای یک خودفروشی ناگزیر را به تماشاگرش منتقل کند؛ که می کند- اما گاه با صحنه هایی کاملاً طولانی و خسته کننده روبرو هستیم- مثل صحنه میهمانی شام که دوربین ثابت و بی حرکت و بدون قطع که برای انتقال ملال صحنه به کار رفته، همه فیلم را ملال انگیز می کند، با دیالوگ هایی کاملاً بی ربط و زائد که تنها فیلم را طولانی می کند. همین طور پایان باز و غیر قابل انتظار فیلم که خیلی ها را ذوق زده کرد، اساساً درد چندانی از فیلم را حل نمی کند.

اما مهمترین بی توجهی داوران- همان گونه که انتظارش را می شد داشت- به فیلم جمع و جور و دوست داشتنی کیم کی دوک صورت گرفت. “نفس” فیلم نزدیک به شاهکار این پدیده فیلمسازی این سال ها، اساساً از دنیایی حرف می زند که فهم و درک آن برای چند بازیگر و کارگردان داور فستیوال، سخت و غیر قابل انتظار به نظر می رسد. کیم کی دوک در سبکی قابل ستایش- باز با نماهای نسبتاً بلند و دوربین آرام اش- از آدم هایی حرف می زند که زندگی را دوست ندارند و در ادامه خلق جهان ویژه اش- با شخصیتی که حرف نمی زند- از جهانی حرف می زند که مناسباتش با جهان بیرون متفاوت است و از همین روست که پیگیری “منطق” معمول در قصه فیلم، ره به جای نمی برد. کیم کی دوک از عرفان حرف می زند، از نوعی عرفان شرقی که درک اش برای تماشاگر غربی چندان میسر نیست.نتیجه خلق جهان دوست داشتنی است که علیه مناسبات بسته و تلخ دنیای معاصر ما می شورد: زن با خودش چهار فصل- به نشانه زندگی و گذر آن- را به داخل یک اتاق کوچک در داخل زندان- زندانی که تمثیلی است از همان جهان بسته دوست نداشتنی معاصر ما- می آورد و جهان را از نو بنا می کند.

اما اهدای جایزه ویژه به “پرسپولیس” مرجان ساتراپی، شاید برای اولین بار موفقیت عمده ای را در فستیوال هی جهانی برای یک ایرانی مهاجر رقم زد. نکته مهم در فیلم ساتراپی نوع نگاه ویژه اوست به جهان اطرافش که عمده آن در ایران شکل گرفته و پرداخته شده است. ساتراپی شعار نمی دهد و کار سیاسی نمی کند، اما تصویری که ارائه می دهد، قطعاً برخی را خوش نخواهد آمد، ولی نکته مهم این است که فیلمساز با خودش صادق است. او تجربه اش از یک زندگی پر از حادثه – که مقارن است با انقلاب و جنگ و مهاجرت-بدون واسطه با انیمیشنی تاثیرگذار با مخاطبش در میان می گذارد؛ گاه می خنداند و گاه می گریاند.