اقتصاد ایران دارد سقوط می کند

نویسنده

» تحلیل فارین پالیسی از آینده تحریم ها

هفته ای پر ماجرا برای ناظران ایران بود. اتحادیه اروپا در حال تدوین تحریم های نفتی علیه ایران است؛ چیزی که ایران از آن به عنوان جنگ علیه خود یاد کرده است. اکنون مشتریان آسیایی در حال فاصله گرفتن از نفت ایران هستند. انتظار قطع فروش نفت، توام با تحریم های قبلی، اثر خود را بر اقتصاد نشان داده است و این هفته پول ملی به سقوط آزاد خود ادامه داد.

فرید ذکریا در یک جمع بندی می گوید: واقعیت روی زمین آن است که ایران ضعیف شده است و ضعیف تر هم می شود. تحریم ها، اقتصاد را در سراشیبی قرار داده است. سیستم سیاسی ترک برداشته است و پاره پاره است. در خارج، نزدیک ترین متحد ایران و تنها حامی تمام عیار آن - سوریه - در حال سقوط است. پادشاهی های خلیج فارس با هم دست به یکی کرده و از سیاست های واشنگتن پیروی می کنند.

دولت اوباما، فشار های بسیار زیادی را به ایران وارد آورده است که به مراتب از فشار های دوران بوش بیشتر است. دلیل این امر تا حدی آن است که این فشار ها با همکاری کشورهای دیگر وارد شده است. آمریکا از ایران نفت نمی خرد. ولی کشورهای اروپایی، ژاپن، کره جنوبی از ایران نفت می خرند و اگر به خرید خود پایان دهند، ورشکستگی اقتصادی ایران جدی خواهد بود.

ایران در مقابل این وضعیت واکنش های متفاوت و متناقضی، از تهدید و بلوف تا عقب نشینی و اعتراف به مشکلات اقتصادی از خود نشان داده است.

در همان حال حکومت ایران سعی دارد نشان دهد غنی سازی اورانیوم خود را بدون وقفه ادامه می دهد. تریتا پارسی می گوید اطمینان اوباما به اثر گذاری تحریم ها ممکن است تلاش دولت او را برای مذاکره در باره برنامه هسته ای ایران کمرنگ کند. در اینجا یک سئوال پیش می آید: عاقبت کار ایران چه خواهد شد؟ آیا تحریم ها اثر دارد؟

به نظر وزیر خارجه هیلاری کلینتون این بستگی دارد که منظورمان از “اثر” چه باشد. از یک سو تحریم های اخیر آمریکا و اتحادیه اروپا می تواند هشداری به تهران باشد مبنی بر اینکه منزوی تر از همیشه می شود. ایران اکنون فقط در برابر آمریکا قرار ندارد بلکه در برابر ائتلافی از کشورهاست که قوی تر هم شده اند.

 اگر کشورهائی که منافعی از معامله با ایران می برند، نظیر چین، به دفاع فعال از ایران بر نخیزند، تحریم ها می تواند ایران را زمین گیر کند. حذف بازاریان از صحنه حکومت ایران، به عنوان مثال می تواند وضعیت داخلی را بغرنج سازد.

در این صورت من حدس می زنم رژیم فعلی حاضر خواهد شد تغییراتی در برنامه هسته ای خود بدهد. رژیم با مطالعه “دستورالعمل دیکتاتورها” موفق به سرکوب اعتراضات شده و می داند که قدرت خود را چگونه حفظ کند. در این صورت تحریم بیشتر به معنی سرکوب بیشتر هم هست. اگر رهبران ایران برنامه هسته ای را کلیدی برای دنیای خارج برای تغییر رژیم ارزیابی کنند، آنگاه هرگز بر سر برنامه هسته ای کوتاه نخواهند آمد.

پس آیا مذاکرات عمل خواهد کرد؟ من در این زمینه هم بد بین هستم. مساله آن است که ببینیم آیا ایرانی ها با حسن نیت مذاکره خواهند کرد یا نه؟ منظورم این نیست که رژیم تهران دورویی به خرج می دهد؛ منظورم این است که آیا جناح های مختلف رژیم ایران قادر خواهند بود به نحو منسجم رفتار کنند؟ رفتار آنها ظرف چند هفته اخیر عکس این را نشان می دهد.

تا کنون سیاست واشنگتن این بوده است که از طریق اعمال فشار رژیم را وادار به مذاکرات جدی کند.

آنها مایل هستند تحریم ها آنقدر فلج کننده باشد که قدرت خامنه ای را زیر سئوال ببرد و شکاف های موجود در دولت زمینه را برای تغییراتی در رژیم فراهم آورد.

این امر امکان دارد ولی احتمال آن یک به سه است.

ادامه چنین روشی برای مثلا شش ماه دیگر منطقی به نظر می رسد. این امر ایران را در مقطعی حساس در تحولات خاورمیانه ضعیف تر می سازد چندانی که اثری بر تحولات اوضاع نگذارند. بنا براین حتی اگر تحریم ها فلج کننده باشد، این امر اهداف هسته ای ایران را تغییر نخواهد داد. در آن مقطع آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا برای اجرای یک سیاست کنترل دراز مدت تر آمادگی دارد یا مسیر خود را تغییر می دهد.

منبع:فارین پالیسی – 9 ژانویه