در نشست خبری “کمی تاب بخوریم” بازیگران و برخی از عوامل نمایش پاسخگوی سوال های خبرنگاران شده اند. همکارمان در تهران چکیده ای از سوال های مطرح شده در این نشست را آماده کرده که در ادامه می خوانید…
تجربه ای سخت و جذاب
اجرای”کمی تاب بخوریم” از نظر فنی با دیگر آثاری که در سالن های نمایشی کشور به صحنه می آیند کمی متفاوت است.کمی دراین باره برایمان بگویید.
دشت آرای: بله. با وجود ویژگیهای طراحی صحنه که آدمها در آن با قرار گرفتن بر روی قاب در فضا معلق هستند مهندسی مکانیک، مهندسی سازه و مهندسی بهداشت بدن نیز ورود پیدا کرد. البته این موضوع با تکنولوژی مهندسی پزشکی در آثار دیگر کشورها به وجود آمده که امروزه در تئاتر ایران نیز رفته رفته شکل میگیرد. نکته بعدی حضور رضا یزدانی و کریستف رضایی برای تکمیل و ساختن آهنگ و خوانندگی اثر است که در کنار نرمین نظمی ـ طراح لباس ـ و سایر بازیگران شیوه کار را به گونهای دیگر رقم زد.
اجرای این اثر نخستین قدم های خانواده تئاتر به سوی خصوصی سازی سالن ها و اجراهاست.در این روند مثبتی که گروهتان پیش گرفته است چه مشکلاتی وجود دارد؟
طی یک ماه گذشته دفتری در تالار فردوسی به ما تحویل داده شد تا این گروه در آنجا مستقر شوند که با طرحهایی که ارائه کردیم مورد تأیید مدیریت وقت بنیاد رودکی قرار گرفت که در ادامه کار باعث شد شورای انتخاب آثار تشکیل شود تا از یکسری آثار نوگرا، خلاقانه، آثار کودک و… که صحنههایشان به صورت پرتابل باشند دعوت کنیم تا در این مکان به اجرای آثار بپردازند. همچنین در طرحهای اولیه قرار بود که در طول 35 شب یک اثر خارجی به اجرا درآید. به عقیده من این رویه در ساختار تئاتر تحول بزرگی ایجاد میکند. تئاتر خصوصی به معنی اختصاص نیافتن بودجه نیست، بلکه به معنی مدیریت تهیه و تولید مطلوب، عقد قرارداد، تأمین شغلی و تأمین منابع است. در تئاتر خصوصی منابع دوستی به کمک اسپانسرها تولیداتی انجام میدهند تا با امکانات دیگری این پول برگردانده شود و این موضوعی است که در طول 4 سال در دنیا آموزش داده میشود.
جنجال هایی که بر سر حضور بازیگران سینما در تئاتر رخ داده است در نوع تمرینات شما تاثیر گذار بوده است؟
خیر. ما به سادگی و با آرامش کامل کارمان را انجام دادیم.حضور رویا تیموریان، بیژن افشار، خسرو احمدی،هانیه توسلی و… پشتوانه خاصی برای تولید این اثر بود که باعث شد طی یک ماه گذشته اتفاقات متفاوتی در حوزه تمرین و متن این اثر بیفتد.
نمایش شما قهرمان محور نیست و هر کدام از شخصیت های داستان های مربوط به خود را دارند.نقطه اتصال این آدم ها در چه مقطعی می تواند درروند پیش برنده اثر تاثیر گذار باشد؟
در نمایش 9 شخصیت داریم که هرکدام بخشی از خرده فرهنگهای اجتماعی هستند. این کاراکترها در ساختار طوری هستند که انگار با هم گفتوگو میکنند این اثر از 41 لحظه نمایشی تشکیل شده که تمامی سختی و بارش بر روی بازیگر است.
شکل اجرایی اثر در ارتفاع بالا برای بازیگران مشکل ساز نبود؟
بازیگران این نمایش از ارتفاع 9 متری روی تاب قرار میگیرند و در شرایط خاصی این اثر را تمرین و اجرا میکنند که این موضوع باعث میشود بازیگران تجربه متفاوت و بسیار جالبی نسبت به دیگر آثار به دست آورند. استرس ترس از ارتفاع و نوع تمرکز در این اثر از مشکلاتی بود که با آنها دست و پنجه نرم کردیم. دغدغه این گروه شیوه اجرایی نمایش است و اینکه بتوانند یکسری چیزها را به تئاتر کشور بیفزایند.
خانم تیموریان از تجربه جدیدتان در کنار دشت آرای و شیوه ی اجرایی اش بگویید.
تیموریان:آن چه در کنار دشتآرای تجربه کردم برایم یکی از تجربیات سخت بود؛ چرا که باید بر روی تاب قرار میگرفتم و البته این موضوع کارگردانی اثر را نیز مشکلتر میکرد، اما این مسئله برایم با همدلی گروه رفع شد.
خانم طباطبایی،دومین تجربه شما در تئاتر در نمایشی با شکل متفاوت رخ داد.بازی در این نوع کارها تا چه میزانی در پشتوانه های کاری اتان مهم است؟
طباطبایی:با وجود ترس از ارتفاع و تمرکزی که برای اجرا در کار مهرجویی تجربه کردهام، بازی در این کار بسیار متفاوت و سختتر بود؛ اما تمامی این سختیها را تحمل میکنیم تا چیزی به تئاتر اضافه کنیم؛ بنابراین دوست داریم در کنار هم کار ساده و جالبی را به تماشاگر ارائه کنیم.بازیگران این نمایش قصه واحدی ندارند و من متنی شبیه به این متن کمتر خواندهام. این متن بارها و بارها بازنویسی و دراماتورژی شده و دچار اتفاقات پیچیدهای شده که تأثیر زیادی بر روی بازیها گذاشته است.
آقای رازانی، مهمترین فاکتورهایی که شما را به همکاری با این نمایش راغب کرد، چه بود؟
رازانی: پس از خواندن متن دریافتهایی از این نقش داشتم که خیلی روی شخصیت متمرکز نبود و وقتی قرار شد خودم این نقش را بازی کنم متوجه شدم که بازیگر سابق این نقش در بیستونهمین جشنواره تئاتر فجر به خوبی توانسته از عهده این اثر برآید.این نقش از ترکیب خیلی از آدمهای دور و بر ما تشکیل میشود و این در حالی است که هیچ یک از این افراد نیست. یعنی مهربانیهایی که در اوج احساس است در این نقش با فاصله زمانی مهم میتواند به احساس سنگدلی تبدیل شود. داستان گریزی منحصر به فرد این نمایش کار را بسیار سخت میکرد، ضمن اینکه باید با عکس پیشینهای ترسیم میکردم که اگر بتوانید از حالت نشسته به ایستاده و یا از ایستاده به حالت نشسته به آن نقش برسید کار بسیار سختی کردهاید.
دشت آرای:شما به عنوان تماشاگر در این اثر بازیگران را دوست تاب میبینید و از جایی از کار حس میکنید که بازیگر با تاب دوست است. این اثر نگاه کردن بیشتر به آدمهایی است که به طور روزمره به سادگی از کنارشان رد میشویم. این افراد به شکل ساده و عادی به وجود آمدهاند و بدون هیچ مفهومی در لحظههای نمایش با هم گفتوگو میکنند و در حقیقت روایت یکسری لحظههایی را که در هم گره میخورند را روایت میکنند.
آقای یزدانی، بازی و خوانندگی در این اثر با توجه به نوع چیدمان کارگردان دقت و ظرافت بیشتری را می طلبد.با این مساله چگونه کنار می آیید؟
مشکل من در این اثر تکان تابها بود که باعث میشد سردردهای زیادی بگیرم. زدن ساز و خواندن در اوایل برایم بسیار سخت بود؛ اما در طول چند جلسه تمرین همه چیز خوب شد. من این تجربه را بسیار دوست دارم و از میان سه کاری که میخوانم دو کار با ترانه سرایی احسان گودرزی برای این اثر است. نقش من بخشی از ساختمان نمایش است و جزئی از خرده فرهنگها است.