تهران و تل آویو اختلاف استراتژیک ندارند

نویسنده

» تحلیل دی ولت از کشمکش های ایران و اعراب

گونتر گراس با شعر انتقادگونه خود به خطر اسراییل برای صلح جهانی اشاره کرد: توجه افکار عمومی آلمان اخیراً به موضوع زرادخانه هسته ای اسراییل بیش از خطرات جاه طلبی اتمی جمهوری اسلامی معطوف شده است. سؤال اینجاست که چرا، واقعاً چرا تهران که هنوز هیچ کلاهک هسته ای دراختیار ندارد، بیش از اسراییل که از قبل به تسلیحات اتمی دست یافته، متحمل تحریم های بین المللی می شود.

از این مقایسه چنین برمی آید که کشمکش روی برنامه هسته ای ایران نوعی جدال دوجانبه بین دموکراسی اسراییل و دیکتاتوری جمهوری اسلامی است. ولی موضوع بسیار پیچیده تر از این است.

 

تبلیغات کشورهای عربی

جاه طلبی های هسته ای ایران به سال های ۶۰ یعنی زمان شاه بازمی گردد که به طور رسمی ایرادی به آن وارد نبود. در آن زمان هیچ واکنشی نسبت به برنامه تسلیحاتی اسراییل مطرح نمی شد. دوماً کشورهای عربی در برابر احتمال توان هسته ای تهران این احساس را دارند که تهدیدهای ایران جدی تر از اسراییل است. درواقع تهدید ایران است که آنها را نگران ساخته، نه ۱۰۰ تا ۲۵۰ کلاهک هسته ای اسراییل [که این تعداد طبق نظر برخی کارشناسان به ۵۰۰ کلاهک نیز می رسد].

از زمانی که باراک اوباما به موضوع جهانی عاری از تسلیحات هسته ای اشاره کرده و توجه جهانیان را به ابعاد جدیدی در این زمینه کشاند، مسأله زرادخانه هسته ای اسراییل نگرانی های بسیاری را در منطقه دامن زده است.

ولی تحقق این مسأله هیچ گاه روی نمی دهد، زیرا موضوع تسلیحات هسته ای اسراییل برای کشورهای عربی یک اولویت سیاسی بشمار می رود. آنها از اهمیت این موضوع به لحاظ سیاسی استفاده می کنند و قصد انزوای اسراییل را ندارند. درحقیقت، موضوع زرادخانه هسته ای اسراییل بهانه ای است تا بتوان روند ایجاد صلح را در خاورمیانه پیش برد.

بعلاوه رهبران کشورهای عربی تسلیحات هسته ای اسراییل را عاملی در رفع خشونت و سنگ بنای ثبات و امنیت سیاسی در منطقه خاورمیانه می دانند. ازنظر آنها، اسراییل حتی با دارا بودن زرادخانه اتمی نیات استعمارگری ندارد. درواقع این کشور کوچک با هفت و نیم میلیون نفر جمعیت امکان تبدیل شدن به یک قدرت امپریالیستی را نخواهد داشت.

ادامه اشغال کرانه باختری رود اردن و ارتفاعات جولان به هیچ وجه نشان دهنده نیت اسراییل برای استعمارگری نیست، بلکه نتیجه جنگ های تدافعی اسراییل علیه کشورهایی است که می خواهند دولت یهود را به طور کامل ازمیان بردارند.

اسراییل بخش های مهمی از سرزمین های اشغال شده در سال ۱۹۶۷ را بازگردانده و درعین حال پیمان صلح با اردن و مصر به امضاء رسانده. بعلاوه اسراییل دیگر ادعای مالکیت بر کرانه باختری را ندارد و حتی دورنمای تأسیس یک دولت فلسطینی را نیز پذیرفته است.

پس می توان نتیجه گرفت که ازنظر تأثیر بازدارنده سلاح اتمی، نه تنها اسراییل سود برده، بلکه کشورهای عربی نیز به صورت غیرمستقیم از آن بی بهره نبوده اند. در نظر آنها، فشار آوردن های نظامی برای فروپاشی “صهیونیسم” می بایست از دستور کار خارج شود. در مقایسه با افراط گرایانی که مخالف مدارای طولانی مدت با اسراییل اند و آن را نوعی خیانت از سوی رهبران عربی تلقی می کنند، شاهدیم که نابودی اسراییل ازطریق جنگ و مقابله در شرایط کنونی چندان امکان پذیر نیست.

درحالی که اسراییل هرگز به صورت رسمی وجود زرادخانه هسته ای خود را نپذیرفته، سران عربی نیز هرگز لزوم دستیابی به چنین تسلیحاتی را به منظور دفاع از خود احساس نکرده اند. وارد نکردن مسأله تسلیحات اتمی اسراییل در بیانیات و اظهارات رسمی، به نوعی باعث به وجود آمدن یک توافق ضمنی در خاورمیانه شده که امکان تداوم وجودی آن را حتی به شکلی بد فراهم آورده است.

با این حال، حکومت تهران با پیشبرد برنامه اتمی خود درحال برهم ریختن این سازش پنهانی است. این حکومت به عنوان سخنگوی “جبهه مخالف”، با هرگونه مصالحه و سازش با اسراییل به مخالفت برخاسته و این منظور را صرفاً با تبلیغات انجام نمی دهد، بلکه با تأمین تسلیحات برای حزب الله لبنان و حماس در غزه نشان داده که نسبت به نیات نظامی خود علیه اسراییل جدی است.

رهبران کشورهای عربی این فعالیت ها را به پای جاه طلبی های جمهوری اسلامی و افزایش سلطه اش بر منطقه می نویسند. آنها متوجه شده اند که برنامه تسلیحات اتمی ایران نیز صرفاً وسیله ای برای تحقق بخشیدن به این جاه طلبی هاست. مصر و عربستان سعودی با خریداری سیستم تدافعی موشکی آمریکا خود را علیه تهاجم احتمالی اسراییل، ولی قبل از آن تهدید ایران، پوشش داده اند.

درواقع ایران نیز به نوبه خود دلایل مشروعی برای نگرانی در مورد امنیت سرزمین اش دارد و به همین منظور قصد دارد خود را بیمه کند. ولی چنین تهدیدی هیچ گاه ازسوی اسراییل و زرادخانه هسته ای اش وارد نخواهد بود. قبل از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، و قبل از اینکه جمهوری اسلامی مسأله نابودی دولت یهود را مطرح کند، اسراییل و ایران حتی روابط استراتژیک خوبی با یکدیگر داشتند. منفعت مشترک آنها، مقابله علیه کشورهای عربی مسلط بر منطقه بود.

بی شک این منفعت مشترک با روی کار آمدن حکومت دیگری در تهران که به دنبال ایده های ضدصهیونیستی آخرالزمانی نباشد، مجدداً حاصل خواهد شد. بین ایران و اسراییل هیچ گاه رویارویی بر سر منافع ژئواستراتژیک وجود نداشته. هیچ گاه دولت های اسراییل و حتی دولت نتانیاهو که متخاصم ترین آنها به نظر می رسد، تمامیت ارضی ایران را زیر سؤال نبرده اند، در صورتی که عکس آن صادق بوده. و اسراییل هرگز تهدید به حمله اتمی علیه کشوری نکرده است. با اینکه اسراییل حق حمله هدفمند به تأسیسات اتمی ایران را برای خود محفوظ داشته، ولی این هیچ ارتباطی با انتقادهای مطرح شده علیه اسراییل دایر بر طرح و نقشه قبلی برای راه انداختن یک جنگ اتمی علیه ایران ندارد.

در ایران خاطره جنگ جهانی دوم و اشغال بخش های بزرگی از کشور توسط نیروهای شوروی و بریتانیا در چارچوب مسایل حقوقی بین المللی هنوز وجود دارد. آخرین اضطراب سیاسی-امنیتی ایران نیز با حمله عراق در سال ۱۹۸۰ آغاز شد و دو کشور به مدت ۸ سال درگیر یک جنگ خونین شدند. اگر ایران به واقع نسبت به مهاجمان بالقوه نگران است، این نگرانی در وهله اول ازسوی کشورهای عربی و همسایگان مستقیم این کشور وارد خواهد بود.

با این حال، تهدیدهای بالقوه علیه ایران از زمان سقوط صدام حسین به شکل قابل توجهی کاهش یافته. به واقع می توان گفت که هیچ کشور دیگری تا این حد از حمله آمریکا به عراق سود نبرده است. و حتی می توان اذعان داشت که حمله آمریکا علیه ایران به طور کلی ازسوی آمریکا بخاطر تجربه اش در عراق مردود شناخته می شود. تهران در چنین شرایط مناسبی با چنان شور و حرارتی برنامه اتمی خود را پیش می برد که نه تنها میان سران غربی و اسراییل ایجاد نگرانی کرده، بلکه کشورهای خاورمیانه را نیز به تردید انداخته است.

به هرحال، فراخوان “پاکسازی هسته ای” در گوش علاقه مندان به “سیاست صلح” خوش طنین بوده. به کار بردن این شعار و زیر سؤال بردن تسلیحات اتمی اسراییل نه تنها به ایجاد صلح در منطقه خاورمیانه کمک نخواهد کرد، بلکه برعکس به بی ثباتی آن سرعت خواهد بخشید. ارتباط دادن میان برنامه اتمی ایران و تسلیحات هسته ای اسراییل در مذاکرات آن طور که توجیه گران حکومت تهران در غرب انجام می دهند، صرفاً تأییدی بر مشروعیت برنامه تسلیحات اتمی جمهوری خواهد بود، زیرا ندادن ضمانت امنیتی به اسراییل ازطرف همسایگانش در چارچوب ایجاد صلح فراگیر نمی تواند منجر به چشم پوشی دولت یهود از سپر اتمی اش شود.

با این حال، اگر بتوان اسراییل را مجبور به خلع سلاح اتمی کرد، این مسأله صرفاً احتمال وقوع جنگ های غیراتمی را افزایش خواهد داد. ازطرف دیگر، اگر ایران در تلاش خود برای دستیابی به توان هسته ای متوقف نشود، بی شک کشورهایی مانند مصر و عربستان سعودی نیز به مسابقه اتمی وارد خواهند شد. یک سازش هسته ای میان ایران و اسراییل نه تنها به صلح بیشتر در منطقه منجر نخواهد شد، بلکه شرایط را وخیم تر خواهد کرد و این یعنی به خطر افتادن صلح در کل جهان.

منبع: دی ولت، ۲۵ آوریل