از داووس تا مسجد ارک

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

خاتمی در داووس با جان کری چند کلمه حرف زدند. آگاهان گزارش کردند که مجموع کلمات ردوبدل شده بین این دو نفر ده دوازده کلمه بیشتر نبود که بیش از شصت درصد آن شامل اوکی و تنک یو می شد. فعلا گفتگوی تمدنها تا این حد پیشروی کرده است، ولی به نظر می رسد مردم جهان از اینکه بعد از مدتها می بینند که کسی به نمایندگی از ایران در یک اجلاس بین المللی شرکت می کند که گاز نمی گیرد و جیغ نمی کشد و نعره نمی زند، بسیار خوشنودند. در نشست نسبتا مشترک خاتمی- کری، خاتمی از موضع مریخی ها از دولت های ایران و آمریکا خواست در پرونده اتمی خویشتنداری کنند و جان کری هم از موضع جمهوری اسلامی از بوش انتقاد کرد. اکبر هاشمی رفسنجانی، معروف به دکتر اونقدی نژاد، در نمازجمعه گفت: « وضعیت کشور عادی نیست.» بادامچیان هم که اگر حرف نزند درخت توی شکمش سبز می شود، گفت: « وضعیت کشور ایران عادی است، وضعیت آمریکا عادی نیست.» باهنر هم می خواست بگوید: « وضع ایران عادی است، وضع پدر و مادرت عادی نیست، وضع جد و آبادت عادی نیست.» از طرف دیگر دکتر اینقدی نژاد در مسجد ارگ باز هم کش شلوارش در رفت و گفت که « دشمنان با فضاسازی و استفاده از عناصر زبون بلندگو به راه انداخته اند تا ملت ایران را نگران کنند.» از طرف دیگر مجری شبکه سوم از تماشاگران تلویزیون خواست که از طریق اس ام اس بهترین روحانی بجز آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای را معرفی کند. من که نمی دانم علت این انتخاب چیست، ولی بعید می دانم برای استخدام مجری تلویزیون باشد.


احمدی نژاد، یک لطمه دیگر به حیثیت ایران

تا دیروز حداقل ونزوئلا در سازمان ملل بخاطر احمدی نژاد از ایران طرفداری می کرد، دیروز که ونزوئلا هم وقتی دید پول های ذخیره ارزی کشور ته کشیده و احمدی نژاد فعلا در حال محو شدن است، علیه ایران رای داد. قطعنامه محکومیت انکار هولوکاست در سازمان ملل با اجماع اکثر حاضرین جلسه تصویب شد. تنها کشوری که رای مخالف داد، ایران بود. حسین غریبی که نمی دانم همان غریبی است یا یکی دیگر، مقادیر معتنابهی آسمان را به مقادیری ریسمان بافت و جلسه را هم ترک کرد. واحد مرکزی خبر هم اعلام کرد: « به علت حضور نیافتن حدود یک سوم اعضای سازمان ملل، این قطعنامه بدون رای گیری تصویب شد.» موضع روسیه از همه کشورها جالب تر بود. این کشور که با آزاد کردن زندانیان یهودی آشویتس و دیگر اردوگاههای مرگ، موفق شد مدال قهرمانی جنگ دوم را بر سینه استالین نصب کند و بعد با همان مدال نصف کشورهای اروپا را اشغال کردند و با پنجاه سال زحمت این کشورها را تبدیل به توالت عمومی کردند، وقتی رای می داد، گفت: « اگر هولوکاست نبود، پس ارتش روسیه زندانیان را چگونه از اردوگاه آشویتس آزاد کرد؟»

باز هم خاتمی بازی و باز هم ابطحی

آقا! شترسواری دولا دولا نمی شود. این آقای خاتمی قربانش بروم، من نمی دانم چرا این کار ها را می کند؟ فرانس پرس نقل کرد که در روزنامه یدیعوت آهارانوت اسرائیل مصاحبه ای صورت گرفته و در این مصاحبه خاتمی علیه هولوکاست حرفهایی زده است. آقای ابطحی هم برداشته بشدت همه چیز آقای خاتمی را تکذیب کرده، اینکه خاتمی کنفرانس هولوکاست را محکوم کرده و چنین و چنان، در حالی که اصلا یدیعوت آهارانوت چنین مصاحبه ای منتشر نکرده، این روزنامه اشاره کرده که آقای خاتمی در بخش جنبی کنفرانس یک مصاحبه مطبوعاتی کرده است. فعلا تکذیب مصاحبه مشهود و روشن است، ولی خود مصاحبه وجود ندارد و جایی چاپ نشده. از همه این چیزها گذشته، تنها موضوع این مصاحبه این بود که آقای خاتمی قویا برگزاری کنفرانس هولوکاست در تهران را محکوم کرده و گفته است که هولوکاست یک واقعیت تاریخی است. این که چیز تازه ای نیست، آقای خاتمی تا به حال سه چهار بار صریحا در مورد اینکه هولوکاست یک واقعیت تاریخی است، حرف زده است. چه چیزی را آقای ابطحی تکذیب کرده؟

سمفونی انرژی هسته ای

ظریفی که با جواد ظریف هیچ نسبتی ندارد و اگر هم داشت حالا که او دیگر سفیر نیست تکذیب می کرد که شغلش از دست نرود گفت من فکر می کنم سازمان ملل امسال را « سال ایران» اعلام کرده و قرار است هفته ای دو قطعنامه علیه ایران صادر کنند. ظریفان گفتند هان پس علت فرار جواد ظریف از نیویورک آشکار شد. دیروز آمریکا ایران را تهدید کرد که اگر 3000 سانتریفیوژ دیگر نصب کند، سازمان ملل یک قطعنامه دیگر صادر خواهد کرد. سازمان ملل اعلام کرده که ایران قصد دارد در این روزها فعالیت سانتریفیوژها را افزایش دهد و به قول البرادعی 54 هزار سانتریفیوژ راه بیندازد. البرادعی هم یک راه حل آبرومندانه پیشنهاد کرده که ایران غنی سازی را بگذارد کنار، جامعه جهانی هم تحریم را لغو کند، بعد طرفین به قول علی لاریجانی به سر میز مذاکره برگردند. الآن برای تصویب این طرح مجلس و شورای مصلحت و وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی مشکلی ندارند، فقط وزارت آموزش و پرورش شدیدا مخالف توقف غنی سازی است. ظاهرا احمدی نژاد می خواهد آخرین آرزویش را برآورده کند و در هنگام اجرای سمفونی هسته ای عکس بگیرد و از آن خنده های ملیح بزند، قضیه هم تمام است، هم موسیقی آن آماده شده و هم 22 هزار نفر دانش آموز برای این کار تمرین کرده اند، فقط مشکل این است که برای اینکه این سمفونی را اجرا کنند، ایران باید اعلام کند که یک قله انرژی هسته ای، یا هر قله دیگری را فتح کرده است، وگرنه باید تمام شعر و سمفونی را به هم بریزند. احمدی نژاد هم از مقامات درخواست کرده که اجازه بدهند که این سمفونی اجرا شود، بعدا اگر خواستند جلویش را بگیرند، اشکالی ندارد. از طرفی پزشکان جواد لاریجانی اعلام کردند که وی پس از نه ماه که به دلیل اصابت سرش با یک واقعیت بزرگ بیهوش شده بود، از حال کما بیرون آمد، وی بعد از به هوش آمدن گفت: « در زمینه مسائل هسته ای باید پشت سر رئیس جمهور ایستاد.» آگاهان گفتند: «جواد آقا! تموم شد، دیگه خطری نیست، نترس، بخواب!» برخی دیگر از آگاهان هم که می خواستند بنا به سفارش آقاجواد پشت سر رئیس جمهور بایستند، وقتی به پشت محل مذکور رفتند، دیدند دره است و اصلا جای ایستادن نیست.

کی گفته اوضاع عادی نیست؟

من فکر می کنم بوش هم بکلی احمدی نژادی شده، تا حالا داشتیم زور می زدیم یکی جلوی این یکی را بگیرد، حالا یکی باید جلوی اون یکی را بگیرد. بوش دستور کشتن یا دستگیری اعضای سپاه پاسداران در عراق را صادر کرده است. بوش گفت که این دستور در مورد دیپلماتها و شهروندان عادی نیست.علاء الدین بروجردی هم گفت: « دستور تازه بوش کاری تروریستی است.» آگاهان هم برای آقای بروجردی توضیح دادند که تروریسم همان کاری است که شما خیلی دوست دارید، آن که دوست ندارید توریسم است. اما در هر حال بوش این دستور تیر را تکذیب کرد، اما گفت که با شدت بیشتری با ایرانیان برخورد خواهند کرد. در همین راستا، دکتر اینقدی نژاد دوباره دچار شور حسینی شد و گفت: « آمریکایی ها با نیروی نداشته شان می خواهند ما را بترسانند.» محسن رضایی هم که معلوم نبود منظورش از دل، شکم است یا قلب یا روح یا یک چیز دیگر، گفت: « دل مردم از دل دولتمردان بزرگتر است.» محسن رضایی که تا سه روز قبل داشت کفشش را در می آورد تا پوتین جنگی اش را بپوشد، دوباره احساس « خود گودزیلا بینی» اش عود کرد و گفت: « اروپا و آمریکا از ما عاجزانه درخواست کمک دارند.» آگاهان گفتند: حالا شما بزرگواری کنید، به این بیچاره ها رحم کنید، جای دوری نمی رود، فقط زیاد دست بهش نزنید.

تو رو خدا به ما حمله کنید

گاهی اوقات به نظرم می رسد که عقل بعضی به کلی ضایع شده، تا دو سه روز قبل که همه از ترس جنگ داشتند سکته می کردند با هر کسی حرف می زدی، می گفت: حالا ما چی کار کنیم؟ از دو روز پیش که اوضاع کمی متعادل تر شده است، یعضی از دوستان می گویند: یعنی واقعا آمریکا حمله نمی کنه، پس ما چی کار کنیم؟ گروهی از هموطنان هم حال شان از اینکه احتمال دارد که ایران نابود نشود، شدیدا خراب است و دچار افسردگی بعد از هیجان شده اند. البته حواس تان پرتاب نشود، اوضاع مملکت به مویی بند است. یک اشتباه کنیم، تا گردن وارد باتلاق عراق می شویم، اصلا جای شوخی ندارد.

ما ایرانی ها و آن عرب ها

اصولا شیعیان معتقدند که اهل سنت به بهشت نمی روند و اصولا بهشت زیرپای مادران و شیعیان است، اهل سنت هم معتقدند که شیعیان کافر و بی دین اند. ما ایرانی های شیعه علاوه بر اعتقادات شیعی مان معتقدیم اعراب متجاوز، بی شعور، بی سواد، خوشگذران و شهوتران اند، عرب ها هم علاوه بر تمایلات اهل سنت معتقدند ما ایرانی ها خوشگذران، کافرمسلک، بی غیرت و بت پرستیم. اینها کلیشه های وحشتناکی است که ما ایرانیان و آن اعراب اصولا در ذهن داریم، یک زمانی باید بفهمیم که این کلیشه ها خطرناک است و دست از آنها برداریم. ما فقط به دلایل سیاسی ممکن است با اعراب کنار بیاییم و بالعکس، و گفتن این حرف که انگلیس بین شیعه و سنی می خواهد اختلاف بیندازد، حرف مفت است، اصلا لازم نیست کسی این کار را بکند، ما بطور طبیعی دشمن هستیم. در گذشته هم اگر ایرانی ها و اعراب با هم کنار می آمدند یا به این دلیل بود که یکی شان بی دین بود، یا هر دو شان یا انگلیس وساطت می کرد. و فراموش نکنیم که در هر دو جامعه، کسانی که طرفدار وحدت واقعی میان عرب و فارس یا شیعه و سنی هستند، معمولا از طرف جامعه خودی به عنوان خائن و مطرود و مرتد شناخته می شوند. این را یک زمانی که وقت کردیم باید درست کنیم. البته اگر درست هم نکنیم طوری نمی شود، فقط مسلمانان باز هم ضعیف تر می شوند. در همین راستا، ملک عبدالله از سیاستهای تبلیغ شیعه در منطقه توسط جمهوری اسلامی شدیدا انتقاد کرد، در هفته گذشته سعود آل فیصل نیز گفت: « ایران در امور اعراب دخالت نکند.» اما همین دیروز عصر ایرنا در راستای وحدت شیعه و سنی از قول پادشاه عربستان نوشت: « ریاض هیچ خصومتی با ایران ندارد.» یکی دو ساعت بعد هم ریاض اعلام کرد که: « سنی ها تغییر مذهب نمی دهند.» از طرف دیگر ده روز قبل رسانه های ایران مصاحبه ای با یک وهابی شیعه شده را منتشر کردند و تا دلشان خواست به وهابی ها فحش خواهر و مادر دادند. پادشاه عربستان سعودی همچنین گفت: « ایران نحوه رفتار با جامعه جهانی را از ما یاد بگیرد.» اما باز هم خدا را شکر که همه این دعواها در حرف است وگرنه امروز اعلام شد که در جریان دو انفجار انتحاری در محلات شیعه نشین بغداد، پانزده نفرکشته و سی نفر زخمی شدند. شیخ یوسف قرضاوی یکی از معتدل ترین علمای اهل سنت، گفت: « کلید حل مشکل جنگ شیعه و سنی دست ایران است.» آگاهان اعلام کردند که ظاهرا این کلید وسط شلوغی های سینه زنی عاشورا و تاسوعا گم شده و فعلا نمی توان آن را پیدا کرد.

نظرسنجی، ایران و آمریکا

به نظر شما اگر بین ایران و آمریکا جنگ بشود، ما بیشتر ضرر می کنیم یا آنها؟ و فکر می کنید اگر ما بیشتر ضرر می کنیم باید ما طرفدار صلح باشیم یا آنها؟ نتایج یک نظرسنجی در میان مردم ایران و آمریکا جالب است. بر اساس این نظرسنجی 48 درصد ایرانی ها طرفدار مذاکره مستقیم با آمریکا هستند، اما 79 درصد آمریکایی ها طرفدار مذاکره با ایران هستند. از طرف دیگر93 درصد مردم ایران مخالف دولت آمریکا هستند، در حالی که 78 درصد مردم آمریکا مخالف دولت ایران هستند. اگر وقت کردید روی این موضوع کمی فکر کنید.

انشعاب در حال بایگانی

این که فراکسیونی در مجلس تشکیل شود یا نه، قطعا موضوع مهمی است، اما موضوع مهم تر این است که مجلس اگر در حال حاضر دو کار مهم را انجام ندهد، سرنوشت کشور با خطر بیشتری مواجه می شود. اول اینکه مجلس باید از طریق بودجه و مسائل مالی دولت را کنترل کند و از طرف دیگر باید مجلس شرایط را لای لای لای خودش را برای گفتن « لایحه عدم کفایت سیاسی» رئیس جمهور شروع کند. آدم های خوش چهره ای مثل افروغ، اعلمی، ابوطالب و خود خوش چهره باید جلوی باهنر را بگیرند. خوش چهره گفت: « نام خلاق فعلا یک ایده است.» گرامی هم گفت: « مردان بزرگ نظام باید وارد صحنه شوند…. چالش بین دولت و مجلس جدی است… شصت نماینده نامه دعوت رئیس جمهور به مجلس را امضا کردند.»


رساله گمشده لئو تولستوی

مشکل جهان اسلام حل شد. سایت بازتاب کشف کرد که لئو تولستوی احتمالا مسلمان بوده و علاوه بر اینکه مسلمان بوده، با بهائی ها هم مخالف بوده و احتمالا مدتی هم با آقای میرسلیم عضو انجمن حجتیه بوده است. آگاهان توضیح دادند که این موضوع حتی اگر اثبات هم بشود، موضوع مهمی نیست، چون خدابیامرز هوشنگ گلشیری و مرحوم محمد مختاری هم که یکی شان شاعر بزرگی بود و دیگری رمان نویس برجسته ای بود، مسلمان بودند، باز خدا را شکر که تولستوی در کشور ما نبود، وگرنه او هم بخاطر نوشتن « آناکارنینا» به عنوان منحرف و مرتد بغل خیابان دچار قتل زنجیره ای می شد.