گفت وگو♦ سینمای ایران

نویسنده
محمد تاجیک

‏گفت‌وگو با کمال تبریزی:

‎ ‎بعضی چیزها را فقط زن ها می‌فهمند‎ ‎

اگر پای صحبت کمال تبریزی درباره “همیشه پای یک زن در میان است” بنشینید، حتما تعجب می‌کنید. نگاه او درباره ‏زن‌ها نگاهی خاص و ویژه است که گاهی رنگ و بوی مخالفت با زنان را می‌گیرد، اما همین که این موضوع را به او ‏یادآوری می‌کنی، تاکید می‌کند نه‌تنها مخالف زنان نیست بلکه برعکس حتی آرزو دارد که ‌ای کاش یک زن بود! ‏حرف‌های کمال تبریزی از انتقاد از وضعیت ممیزی در سینمای ایران آغاز شد. ‏

kamaltabrizib.jpg

‎ ‎مشکل اینها چیست؟ مشکل فیلم تعابیری است که گویا از فیلم‎ ‎می‌کنند؟‎ ‎

بله، مشکل فیلم تعابیری است که از فیلم می‌کنند و گویا نمی‌توانند‎ ‎راحت فیلم را ببینند! من این فیلم را کامل دیده‌ام و ‏تعابیری که از فیلم می‌شود‎ ‎خنده‌دار است. انتقاداتی در فیلم وجود دارد که به شکل نرم و لطیفی گفته می‌شود.‏

‎ ‎برویم سر فیلم همیشه پای یک زن در میان است، با توجه به حواشی و‎ ‎جنجال‌هایی که فیلم مارمولک داشت، به ‏نظر می‌رسد همیشه پای یک زن هم با چنین حواشی‎ ‎و جنجال‌هایی مواجه خواهد شود، البته در زمان اکران فیلم یک تکه ‏نان گفته می‌شد این‎ ‎فیلم توبه‌نامه تصویری مارمولک است و…‏‎ ‎

‎ ‎یک تکه نان از نظر مضمون خیلی شبیه مارمولک بود، ولی از فرم دیگری‎ ‎برای بیان حرف خود استفاده کرده بود، تاکید ‏فیلم بر ساده بودن و ساده نگاه کردن به‎ ‎مسائل دینی است. این‌گونه نظرها و تعبیرها چه در مارمولک و چه در یک تکه نان ‏است‎. ‎اساسا نگاه دین نگاه خلا‌صه‌کننده و ساده‌کننده‌ای است. کسانی که می‌گویند یک تکه‎ ‎نان توبه‌نامه مارمولک بود تنها ‏به پوسته و ظاهر ماجرا نگاه می‌کنند. در یک تکه نان‎ ‎دو شخصیت وجود دارد؛ یکی سرباز امی بی‌سواد و دیگری ‏شخصیت کربلا‌یی عالم دینی. در‎ ‎این فیلم می‌بینیم عالم در مقابل سرباز کم می‌آورد و یک‌طوری مقهور او می‌شود و حتی‎ ‎می‌فهمد او مرتبه بالا‌تری دارد و حتی ما در اسلا‌م می‌بینیم پیامبر اسلا‌م (ص)که‎ ‎سواد خواندن و نوشتن ندارد با کشف و ‏شهود به پیامبری می‌رسد، بنابراین می‌توانیم‎ ‎بگوییم این اشاره و صحه گذاشتن دیگری بر مضمونی است که در فیلم ‏مارمولک وجود دارد.‏

‎ ‎پس یک تکه نان توبه‌نامه تصویری نیست؟‎ ‎

‎ ‎آخر آدم که به اعتقادات خودش پشت نمی‌کند، یعنی به چیزهایی که‎ ‎باور دارد. منتها ممکن است انعکاس‌ها و تصورات ‏متفاوتی نسبت به کار آدم به وجود‏‎ ‎آید. این مهم نیست؛ مهم آن است که آن چیزی که آدم می‌خواهد بگوید باید همیشه ‏بگوید.‏

گاهی معنی‌ای که مردم از فیلم می‌کنند با معنی‌ای که مدنظر کارگردان‎ ‎بوده، متفاوت است.‏‎ ‎

گاهی نه، همیشه! همیشه معنی‌ای که مردم از یک اثر استنباط می‌کنند‎ ‎از معنی‌ای که مورد نظر کارگردان بوده، متفاوت ‏است. در کلیت یک اثر همه یک نوع‎ ‎استنباط می‌کنند ولی جزئیاتی در همه کارها وجود دارد که آن هر کسی از ظن خود ‏شد یار‎ ‎من است و بر اساس شخصیت، تربیت و جهان‌بینی مخاطب است که شکل می‌گیرد و به خاطر آن‎ ‎است که علا‌قه ‏و تنفر به وجود می‌آید و براساس آن یکی جذب و دیگری متنفر می‌شود. به‎ ‎نظرم بخش زیادی از دوست داشتن‌ها و ‏نداشتن‌ها به شخصیت مخاطب برمی‌گردد. این جزئیات‎ ‎است که در مخاطب تعیین‌کننده است و در کنار اصلی قرار ‏می‌گیرد و جذابیت و کشش‌ها‎ ‎و… را به وجود می‌آورد. من کتابی به تازگی خوانده‌ام که درباره رمز است؛ با عنوان‎ ‎رمز ‏و داستان‌های رمزی در ادبیات فارسی. این کتاب، کتاب باارزش و معتبری است. در‎ ‎این کتاب همه اتفاق‌هایی که می‌افتد ‏براساس تعابیر و استنباط‌هایی است که ما‎ ‎می‌کنیم. من به هرمنوتیک و اینها کاری ندارم و خیلی ساده مسائل را می‌گویم، ‏مثلا‌‏‎ ‎در فیلم مارمولک جمله به عدد آدم‌ها راه رسیدن به خدا وجود دارد را دست گرفته بودند‎ ‎که من می‌خواهم از ‏عبدالکریم سروش دفاع کنم! این نگاه و برداشت ساده‌ای است که در‎ ‎همه طبقات مختلف مردم ما وجود دارد.‏

در حالی که این جمله، 50 بار دیگر در جاهای مختلف تکرار شده بود.‏‎‎

در اغلب کار‌های سینمایی و نمایشی، در عصر حاضر به‌طور خودآگاه و‎ ‎ناخودآگاه، این برداشت‌ها و استنباط‌ها وجود ‏داشته است.‏

کدامیک از این برداشت‌ها ارجح است؟‎ ‎

‎ ‎این جمله که همه چیز نزد همه کس است به نظرم اینجا صدق می‌کند و‎ ‎اگر کسی می‌گوید که آنچه می‌گوید حقیقت مطلق ‏است کاملا‌ اشتباه است. به نظرم ما‎ ‎تعابیر و تفاسیر خودمان را نسبت به پیرامون‌مان داریم و در طول تاریخ ‏جهان‌بینی‌مان‎ ‎نسبت به همه موضوعات در حال تغییر است. به هرحال این همه تفاسیر حتی از کتاب قرآن‎ ‎که از خداست ‏نوشته می‌شود و خواهد شد و از قرآن که یک کتاب کامل است این همه تعبیر‎ ‎می‌شود چه برسد به موضوعات دیگر‎.‎

اصلا‌ در هنر نباید به دنبال چیز مطلق بگردیم و بگوییم یک فیلم جامع‏‎ ‎و کامل و از نظر همه مثبت است. می‌تواند فیلمی ‏‏‌مورد توجه همه جشنواره‌ها باشد ولی‎ ‎ممکن است کسانی خوش‌شان نیاید. فیلم خوب و زیبا امری نسبی است و نمی‌توان ‏به آن‎ ‎مطلق نگاه کرد. در جماعت‌های مختلف نوع نگاه زیبایی‌شناسانه کاملا‌ متفاوت است و از‏‎ ‎غرب تا شرق تا ‏قبیله‌های آفریقایی نوع نگاه تفاوت دارد. خداوند اختلا‌ف را به وجود‎ ‎آورد تا بشر رشد کند. این اختلا‌فات وجود دارد که ‏ما را به سمت کشف حقیقت سوق‎ ‎می‌دهد‎.‎

آقای تبریزی به نظر می‌رسد طنز فیلم بسیار رو است و پیام فیلم‎ ‎مستقیم است؟‎ ‎

‎ ‎مبنای فیلم براساس دیالوگ و مکالمات است و این مکالمات از اهمیت‎ ‎بسیاری برخوردار است. مکالمات و جملا‌تی که ‏گفته می‌شود همه‌ حساب شده و خط محوری‏‎ ‎شکل گرفته است. مجموعه این گفت‌وگوها، دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها ‏غیر‌مستقیم در وهله‎ ‎اول شوخی است. شوخی یک جور است؛ شوخی یک جور کنایه‌ای است اینها همه جملا‌تی است که‎ ‎ورای آن هم‌چنین حسی است و یک لا‌یه‌ای دارد‎.‎

شاید شگرد فیلم اغراق است؟

بله شگرد فیلم اغراق است و در واقع می‌توان گفت کاریکاتور است. همه‎ ‎چیز در یک فضای فانتزی است. این فیلم مانند ‏یک طنز تلویزیونی که جمله‌ای در آن گفته‎ ‎می‌شود و بیننده صرفا در آن می‌خندد نیست! اگر تمام اینها را کنار هم قرار ‏دهیم‎ ‎اینها همه جملا‌تی است که آن جهانی که قرار است در فیلم برای بیننده به وجود آید را‎ ‎باز می‌کند و قرار است ورای ‏آن هم‌ چنین حسی را شما پیدا کنید‏‎.‎

اینکه استنباط یک جوک و طنز سطحی از فیلم می‌کنید به خاطر این است‎ ‎که این فیلم یک‌‌لا‌یه‌ای و پس و پشتی دارد که اینها ‏وقتی در کنار هم قرار می‌گیرد‎ ‎معنایی برای جهانی که در آن زن‌ها و مردها زندگی می‌کنند باز می‌کند و تمام اینها‎ ‎در ‏کنار یکدیگر است‎ ‎

این جهان اصلا‌ جدید نیست؟

‎ ‎چرا جدید نیست؟

به نظر نمی‌رسد این مساله به خاطر شگرد اغراق باشد؟ همه چیز در این‎ ‎فیلم اغراق شده است و همه چیز در ‏یک فضایی فانتزی روی می‌دهد.‏‎ ‎

ساختار فیلم با ساختار فیلم مارمولک متفاوت است. چرا فکر می‌کنید یک‎ ‎فیلمساز باید کارهایش شبیه هم و ادامه آن باشد‎ ‎

من طنز را مقایسه می‌کنم.‏‎‎

‎ ‎طنز را هم نمی‌توان مقایسه کرد، در اینجا طنز فیلم باید رو باشد و‎ ‎صرفا برای خندیدن نیست و قرار است فضایی را ‏بهوجود آورد. چرا جدید نیست؟ چه چیز آن جدید نیست؟ برای همین جهان در یک فیلم‎ ‎ایرانی دیگر مثال بزنید؟‎ ‎

مثلا‌ جمله همیشه پای یک زن در میان است، این جمله اصلا‌ جدید نیست.‏‎ ‎

یعنی چه؟ نمی‌فهمم، این فیلم یک اشاره تاریخی را در بستر امروزی باز‎ ‎می‌کند.‏

من فکر می‌کنم لا‌یه پنهان فیلم ریاکاری است…‏‎ ‎

نه تنها فقط ریاکاری، بلکه اینها جنبه‌های دیگری کنار محور اصلی‎ ‎فیلم است. خیلی‌ها ممکن است از زاویه دیگری به ‏فیلم نگاه کنند. زن‌ها و مردهای‎ ‎مختلف می‌توانند عکس‌العمل‌های دیگری نشان دهند. مهم این است که این فضا را به ‏وجود‎ ‎آوریم و این فضا در بدنه قصه‌هایی که به صورت کولا‌ژ در کنار هم قرار می‌گیرند قرار‎ ‎است به وجود آید. اینکه ‏تماشاگری در لا‌یه‌های سطحی فیلم متوقف می‌شود مقصر‎ ‎کارگردان نیست بلکه مقصر مخاطبان فیلم هستند. فیلم از نظر ‏فضا تازه است و شما‎ ‎نمی‌توانید یک فیلم را مثال بزنید که از نظر ساختمان و نوع قصه‌پردازی و پیشروی قصه‎ ‎شبیه این ‏فیلم باشد. شبیه فضای این فیلم را در کدام فیلم دیده‌اید؟‎ ‎

فکر کنم خانم نعیمی‌منظورشان این است که توضیحاتی دادیم که بیننده‎ ‎را بیش از اندازه شیرفهم ‏می‌کند؟

به نظرم اصلا‌ این‌گونه نیست. از نظر بسیاری فیلم ابهام داشت و‎ ‎بسیاری می‌گفتند متوجه نشدیم. من خوشحالم که چنین ‏حرفی می‌زنید، ما روی هوش مخاطب‎ ‎عام خیلی حساب باز کرده بودیم. ما سعی نکردیم همه چیز را به صورت لقمه ‏جویده شده در‎ ‎اختیار مخاطب قرار دهیم. یکی از اشکالا‌تی که به فیلم گرفته می‌شود همین است. باید‎ ‎مقداری شفاف‌تر از ‏این عمل کند برای اینکه بتواند دایره وسیع‌تری از مخاطبان را‎ ‎همراه کند‎… ‎

و این نشان می‌دهد که ‌آی‌کیوی شما خیلی بالا‌ست!‏‎ ‎

‎ ‎اتفاقا این جور بحث‌ها باعث می‌شود یک مقدار زوایای پنهان‎ ‎آشکار‌تر شود.‏

درباره ممیزی فیلم‌تان هم صحبت کنید.‏‎ ‎

چیز خیلی عجیبی که درباره فیلم رخ داد بخش ممیزی فیلم بود. موقعی که‎ ‎شورای پروانه نمایش فیلم را دادند برای من ‏پیغامی‌ دادند که شورای صدور پروانه‏‎ ‎نمایش درباره حذفیات می‌خواهد با شما صحبت کند. به‌شدت تعجب کردم چون ‏تمام موارد‎ ‎حذفی هیچ‌کدام نبود که در ذهن ما وجود داشت. من خیلی از قسمت‌های فیلم را فکر‎ ‎می‌کردم ایراد بگیرند ولی ‏قسمت‌های دیگری را ایراد گرفته بودند؛ ایرادهایی که به ما‎ ‎گفته بودند ساده‌ترین بخش‌های فیلم و متعلق به بخش‌های ‏مثبت غیر‌انتقادی و ساده‎ ‎فیلم بود و انتظار داشتم به این بخش‌ها کاری نداشته باشند.‏

برای مثال در صحنه‌ای از فیلم یک روحانی به زبان فرانسوی حرف می‌زند‎ ‎و گفتند این روحانی نباید به زبان فرانسوی ‏حرف بزند و حذفش کن، در حالی که من در‎ ‎ذهن خودم فکر می‌کردم کار خیلی خوبی کردم. این یک صحنه مثبت نسبت ‏به قشر روحانیت‎ ‎بود که گفتند دربیاوریم.‏

‎ ‎تازگی‌ها از این اتفاقات عجیب و غریب زیاد می‌افتد؛ در سریال‎ ‎شهریار یک اعلا‌میه از امام گذاشتیم ولی مجبور شدیم آن ‏را دربیاوریم‌! یا صحنه‌ای‎ ‎از فیلم که یک روحانی در اینترنت صحبت می‌کرد. می‌گفتند در این صحنه، کلمات روحانی‎ ‎باشد ولی تصاویر روحانی نباشد! در صحنه‌هایی شوخی‌ای با نیروی انتظامی ‌شده بود، گفتند این جملا‌ت را دربیاورید و ‏کلا‌ حذفش کنید. به نظر می‌آید حذفیاتی که در فیلم‎ ‎صورت گرفته، حذفیاتی نبوده که به معنای واقع حذف شدن را داشته ‏باشد. در حقیقت‎ ‎حذفیاتی بوده که به نوعی ما را متنبه کرده باشند تا بفهمیم هر کاری هم که‎ ‎می‌خواهیم، نمی‌توانیم انجام ‏دهیم و بدانیم پایمان را از گلیم‌مان خیلی بیرون‎ ‎نکنیم. جالب است بدانید به آقای اربابی گفتم از نظر شما این اشکال نیست ‏و خود این‎ ‎بنده خدا می‌گفت که از نظر من این صحنه‌ها اشکالی ندارد ولی باید به نظرات شورا‎ ‎احترام گذاشت.‏

‎ چند دقیقه از فیلم حذف شد؟

‎ ‎حذفیات فیلم جمعه بیش از دو دقیقه نشده است. یا در صحنه‌ای از‎ ‎فیلم زن و شوهر تخته‌نرد بازی می‌کنند، این صحنه را ‏گفته‌اند باید حذف کنیم. در‎ ‎بازی‌های مختلف کامپیوتری بازی تخته‌نرد وجود دارد؛ بازی‌هایی که با مجوز وزارت‎ ‎فرهنگ و ارشاد اسلا‌می ‌تولید شده است! این حذفیات نشانگر این است که بحث نظارت بحث‎ ‎بسیار سلیقه‌ای شده است، ‏اینکه به ما می‌خواهند بگویند محدودیت‌ها را رعایت کنید. مثلا‌ مطمئن هستم در مورد فیلمی ‌مثل فیلم بهمن فرمان‌آرا، ‏بحث سلیقه حاکم است‎ ‎وگرنه ایراد اساسی در این فیلم وجود ندارد. یک جور سلیقه و التهاباتی هست که باعث‎ ‎می‌شود به ‏این نتیجه برسند که در مقام شورای صدور پروانه نمایش نمی‌توانند به آن‎ ‎مجوز بدهند.‏