جای من خوب است” این جمله ای است که عبدالله مومنی، سخنگوی دفتر ادوار تحکیم در حالی که قدرت تکلم طبیعی خود را از دست داده و قادر به ایستادن نیست بیان می کند.
عبدالله مومنی 20 کیلو وزن از دست داده است و به گفته همسرش نمی تواند درست راه برود. آنچنان که حتی برای راه رفتن به کمک اطرافیانش نیاز دارد. وی کمتر از 2 ماه پیش در دفتر ستاد شهروند مهدی کروبی باز داشت شد و بعد از مدتها بی خبری از وی فرزندانش قادر به شناختن پدر نبودند.
فاطمه آینه وند، همسر وی نگران و ملتهب است. از دیدن همسرش شوکه شده و می گوید عبدالله نمی توانست حتی یک قدم راه برود. فی الواقع مومنی تاوان کدامین عملکرد یا اندیشه اش را پس می دهد. تاوان آنکه آزادیخواه است و یا می خواهد که مردمش بدون دغدغه و با آرامش در کشوری دموکراتیک زندگی کنند؟ وی به کدامین گناه در مدتی کوتاه به وضعیتی دچار شده که صورتش سیاه شده، چشمانش گود رفته آنچنان که فرزندانش از روز ملاقات تا کنون مرتب گریه می کنند و همسرش می گوید : آنچه از عبدالله دیدم باور نمی کردم.
آیا تاوان فعالیت در ستاد قانونی یک کاندیدای ریاست جمهوری این چنین است؟ آنهم کاندیدایی که از دهها موانع و فیلتر های شورای نگهبان گذشته است و مورد تایید نظام است و سالها در مناصب مهم دولتی در خدمت جمهوری اسلامی بوده است.
آیا تاوان کنشگران سیاسی و اجتماعی ایران این است که به گفته احمدی نژاد سرشان به تاق کوبیده شود و تحت شدید ترین شکنجه ها قرار بگیرند و دست آخر مقابل دوربین ها علیه خودشان اعتراف کنند. عبدالله را به یاد آوریم که تعادل روحی وروانی اش را از دست داده است. عیسی سحر خیز را که دنده هایش خورد شده و احمد زید آبادی که به گفته همسرش وضعیت نگران کننده ای دارد و بریده بریده سخن می گوید. هاله سحابی که با سر شکسته باز داشت شد. ژیلا بنی یعقوب و بهمن احمدی، شیوا نظر آهاری که هیچ خبری از او نیست. هنگامه شهیدی که از ناراحتی قلبی رنج میبرد و سعید حجاریان که در نهایت بی رحمی باز داشت شد و هر روز حالش بدتر از دیروز می شود. زندانیان بی نام و نشانی را به یاد آوریم که تحت شکنجه های جنسی قرار گرفتند. انسان هایی که از شدت آزار بعد از آزادی جان می دهند.
به هر حال در عصری به سر بریم که در کشور اسلام، اله اکبر جرم است. در راه نماز جمعه افراد باز داشت میشوند. رای دادن به کاندیداهای تایید صلاحیت شده جرم تلقی می شود و در نیمه شعبان گرفتن جشن بر ای بعضی آزاد و برای بعضی ممنوع است. در زمانه ای هستیم که میزان رای آقاست و رای مردم بی ارزش است. میزان جماعت نیست که یک نفر بر همه حکم می راند.
اما حاکمان فراموش نکنند که در این زمانه جاده یک طرفه نیست. ملتی اراده کرده اند که برازنده باشند. اراده کرد ه اند که با عزت و منزلت زندگی کنند و برای این برازندگی نیز جان می دهند.
فراموش نکنیم که ظلم هیچ مستبدی پایدار نبوده و نخواهد بود ومردمی چون مردم ایران نیز تن به ظلم نخواهند داد.